(Minghui.org) وقتی شوهرم به همکارانمان گفت که پسرمان برای تحصیل در یک دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد اقدام می‌کند، آنها فکر کردند او شوخی می‌کند.

اما پسرم در امتحان سراسری ورودی دورۀ فوق لیسانس، رتبۀ بسیار خوبی کسب کرد و 25 نمره بالاتر از میانگین سراسر کشور به‌دست آورد. همکارانمان با شنیدن این خبر شگفت‌زده شدند. او مصاحبه‌های بعد از آن را نیز به‌خوبی گذراند. همکارانمان نمی‌دانستند که چطور پسری که استعداد کمی در درس خواندن داشت، توانست در این امتحان قبول شود.

هشت سال پیش، با‌این‌که برایش معلم خصوصی گرفتیم، ولی نمرات امتحانات نهایی پسرم کمتر از حدی بود که بتواند در یک دبیرستان خوب پذیرفته شود. سه سال بعد، در امتحان سراسری برای ورود به دانشگاه پذیرفته نشد و مجبور شد برای ادامۀ تحصیل در یک دانشکدۀ فنی در یک شهر کوچک ثبت نام کند.

هنگام تحصیل، پسرم به فکر گذراندن یک دورۀ کارشناسی بود. او در امتحان ورودی در دو درس اجباریِ ریاضیات و زبان انگلیسی نمره‌ای پایین‌تر از حد معمول کسب کرد. در آزمون سراسری برای ورود به دانشگاه در ریاضی، فقط 20% کسب کرد و چند بار در آزمون سطح چهارم زبان انگلیسی مردود شد. با این‌وجود با سماجت می‌خواست که دوباره در آزمون شرکت کند.

در زمان آماده‌سازی برای امتحان، از آنجاکه نمی‌توانست موضوعات مربوط به آن دروس را درک کند، مأیوس و ناامید ‌شد. با نزدیک شدن به زمان امتحان، احساس می‌کرد که آمادگی برای گذراندن امتحان به‌ویژه بخش ریاضی را ندارد.

قدرت دافا توانایی‌های ذهنی را بهبود می‌بخشد

با مشاهدۀ یأس در او، توصیه کردم که فالون دافا را تمرین کند و گفتم: «فقط فالون دافا می‌تواند به تو خرد ببخشد. فقط دافا می‌تواند به تو کمک کند که در امتحان قبول شوی.»

از زمانی‌که تمرین دافا را شروع کرده بودم، پسرم اصول دافا، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را پذیرفته بود، اما خودش تزکیه را شروع نکرده بود.

در مدرسۀ ابتدایی یکی از سؤالات امتحان که به دافا تهمت می‌زد را اصلاح کرد. در مدرسۀ راهنمایی روی برگۀ امتحان نوشت، «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» این بار او نصیحت مرا پذیرفت تا تمرین فالون دافا را شروع کند.

وقتی مدرسه‌اش تعطیل بود، در خانه درس می‌خواند. وقتی خسته و مضطرب بود، ویدیوهای آموزش‌ فای استاد را تماشا می‌کرد که او را آرام می‌کرد. پس از مطالعۀ فا متمرکز می‌شد و درک عمیق‌تری از درس‌هایی که می‌خواند به‌دست می‌آورد.

به‌تدریج دیگر به پیشرفت‌های دیگران توجهی نمی‌کرد و حتی نگران امتحان خودش نیز نبود. پس از گذراندن امتحان، در ریاضی و زبان انگلیسی 30 نمره بالاتر از دانش‌آموزان ممتاز کسب کرد که این موضوع معلمان و هم‌کلاسی‌هایش را متعجب کرد. او در ریاضی 83% و در زبان انگلیسی 75% نمرۀ کامل را کسب کرد.

انگلیسی‌اش هم بهبود یافت. او در بین دانش‌آموزانی که از سوی دانشگاهی در استان هبی برای دورۀ لیسانس پذیرفته شدند، رتبۀ اول را کسب کرد. امتیاز کلی‌اش 61 نمره بیشتر از نمرۀ میانگین پذیرفته‌شدگان بود. موفقیتش باعث شد که قدرت دافا را تجربه کند!

یک سال بعد، پسرم تصمیم گرفت که برای دانشگاه فوق‌لیسانس اقدام کند. در مقایسه با سال قبل، امتحان ورودی دورۀ فوق‌لیسانس در آن سال بسیار رقابتی‌تر بود، چراکه در بین بیش از دو میلیون داوطلب، فقط پانصد هزار ظرفیت پذیرش وجود داشت.

درحالی‌که پسرم درک عمیق‌تری از کتاب جوآن فالون به‌دست می‌‌آورد، شهرت و نفع شخصی را بسیار سبک می‌گرفت. همچنین بردبارتر و مهربان‌تر شد. چند روز مانده به امتحان یک سری ویدیوهای آموزشی برای امتحان خریداری کرد اما فرصت نکرد آنها را تماشا کند. درنتیجه آنها را به‌طور رایگان به داوطلب دیگری داد.

چند روز پیش از امتحان، آن همکلاسی‌اش یک سری نکات آزمونی بسیار مفید را به پسرم پیشنهاد کرد.

اما پسرم پیشنهادش را رد کرد و خود را به دست تقدیر سپرد. او آنچه استاد بیان کردند را به‌خاطر آورد:

«...ما تزکیه‌کنندگان همیشه می‌گذاریم چیزها به‌طور طبیعی اتفاق بیفتند. اگر چیزی مال شما باشد، آن‌را از دست نخواهید داد. اگر چیزی مال شما نباشد، حتی اگر برایش مبارزه هم کنید آن‌را به‌دست نخواهید آورد.» (جوآن فالون)

استاد به ما آموختند:

«در نتیجۀ مطالعۀ فا و تزکیۀ درون خود، بهتر و بهتر عمل می‌کنید، و خدایان خردی را که شایستۀ آن هستید به شما اعطا می‌کنند و به شما الهام می‌دهند به‌طوری که درحالی که مطالعه می‌کنید به چیزهای بسیاری پی ببرید، چیزهای بهتری بیافرینید، مهارت خود را رشد دهید، و به ماوراء برسید.» (آموزش فا در شهر لس آنجلس)

نتایج امتحان بسیار بهتر از انتظار بود، چراکه او 185 امتیاز کسب کرد درحالی‌که میانگین امتیاز سراسری برای پذیرش 160 بود. این برایش خارق‌العاده بود!

پسرم گفت: «استاد این را به من دادند. نمی‌توانستم خودم این را کسب کنم!»

برای انجام مصاحبه به دانشگاهی در جنوب چین رفت. مرتباً تکرار می‌کرد: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» و احساس آرامش بسیاری داشت.

در راه بازگشت به خانه، نامۀپذیرش از این دانشگاه دریافت کرد.

با ارسال پیام کوتاهی گفت: «لطفاً از طرف من به استاد بگویید متشکرم. وقتی بازگشتم مراتب قدردانی خود را ابراز می‌کنم!»