(Minghui.org) من در منطقه‌ای دورافتاده زندگی می‌کنم و حدوداً 70 ساله هستم. 18 سال قبل تمرین فالون گونگ را شروع کردم از آن زمان تاکنون در وضعیت سلامتی خوبی هستم.

تحصیلات بسیار کمیدارم و هرگز چیزی ننوشته‌ام، اما اکنون می‌خواهم، آنچه را که از فالون گونگ به‌دست آورده‌ام بنویسم و به‌اشتراک بگذارم.

نجات از بدبختی

در گذشته دچار بیماری‌های بسیاری شده بودم ـــ بیماری معده، سردرد، شکستگی در ناحیه ستون فقرات، سل، تکثیر ناهنجار سلول‌های استخوان پا، ورم مفاصل و جراحت در پوست کف دست راستم، اینها تعداد کمی از آن بیماری‌هایم بود که نام بردم. در سال 1998 وقتی پزشک تشخیص داد سینوزیت حاد دارم، وضعیت جسمی‌ام رو به وخامت گذاشته بود. به‌طور مداوم از بینی‌ام ترشحات چرکی داشتم. سعی کردم از دارو، تزریق و سرم استفاده کنم. پس از سه عمل جراحی، سینوزیت بدتر شد. پزشکان ‌گفتند که ممکن است سرطان باشد.

خانواده‌ام از نظر مالی وضعیت خوبی نداشت. پسرانم برای حمایت از تمام اعضای خانواده، در خارج از شهر کارهای متفرقه انجام می‌دادند. همسرم دچار بیماری سل شده بود و به‌شدت بیمار بود. من مراقب او و سه فرزندمان بودم. همچنین کشاورزی می‌کردم، خوک، گاو و گوسفند پرورش می‌دادم. کارهای خانه را نیز انجام می‌دادم. زندگی‌ام واقعاً بسیار سخت و پر از بدبختی بود.

یکی از بستگان به من گفت که فالون گونگ می‌تواند به کاهش درد و درمان بیماری‌هایم کمک کند. یک نسخه از جوآنفالون و فالون گونگ را خریداری کردم.

پس از انجام تمرین‌های فالون گونگ، در چهارمین روز، سرم به‌شدت درد می‌کرد، گویا جمجه‌ام ترک خورده و باز شده است. بعدازظهر دردش آرام شد. یک هفته بعد، گلویم درد گرفت. نگران نبودم و می‌دانستم که معلم بدنم را پاک می‌کنند.

یک هفته بعد، وقتی تمرین‌ها را انجام دادم، توده‌ای بسیار کثیف به اندازه دو انگشت شصت را تف کردم. بعداً در همان روز، به همان شکل از این چیزهای کثیف از بینی‌ام بیرون آمد. ده روز بعد، بینی‌ام دیگر انباشته نمی‌شد و دوباره می‌توانستم نفس بکشم. اما، پس از آن، حدوداً دوبار در روز از بینی‌ام خون می‌آمد. این وضعیت حدود سه ماه طول کشید. اما، سرطان بینی‌ام کاملاً درمان شد.

اخیراً به‌طور مداوم شروع به سرفه کردم، بنابراین می‌دانستم که اکنون معلم ریه‌هایم را پاک می‌کنند. مهم نبود که چقدر احساس بدبختی می‌کردم، تمام درد را تحمل می‌کردم، زیرا به‌خاطر می‌آوردم معلم در این باره چه صحبت‌هایی کرده‌اند: «وقتی تحمل آن سخت است، سعی کنید آن را تحمل کنید. وقتی به‌نظر می‌رسد انجام آن غیرممکن یا سخت باشد، می‌توانید آن را انجام دهید.» (جوآن فالون)

قبلاً، نمی‌توانستم چیزی سفت و سخت، خام یا سرد را به دلیل وضعیت معده‌ام بخورم. فالون گونگ مشکلات معده‌ام را نیز برطرف کرد.

ایمان واقعی

از همان ابتدا، ایمانم به دافا واقعی و از صمیم قلب بود، بنابراین هرگز در تزکیه‌ام سست نشدم. هر روز، کتاب‌های فالون گونگ را می‌خواندم و تمرین‌ها را انجام می‌دادم.

از زمان شروع آزار و شکنجه در سال 1999 داوطلبانه مطالب به روز‌رسانی‌شده مربوط به اطلاعات فالون گونگ را تحویل می‌گرفتم و به تمرین‌کنندگانی که حدود ده مایل دورتر زندگی می‌کردند تحویل می‌دادم. پیاده به آنجا می‌رفتم و برمی‌گشتم و این یک روز طول می‌کشید، بدون اینکه ذره‌ای احساس خستگی کنم.

در سال 2015 برای تنظیم شکایات کیفری علیه دیکتاتور سابق جیانگ زمین که آزار و شکنجه غیرقانونی علیه فالون گونگ را آغاز کرد، به سایر تمرین‌کنندگان ملحق شدم. همچنین با صحبت با مردم و نصب پوسترها به آنها کمک کردم که فالون گونگ و آزار و شکنجه را درک کنند.

گرچه، پنج بار بازداشت شده‌ام، خانه‌ام چندبار از طرف مأموران پلیس غارت شده است و مسئولین از من پول اخاذی کرده‌اند، اما ایمانم به فالون گونگ متزلزل نشده است.

استاد مرا حمایت می‌کنند

استاد کمک می‌کنند که محیط اطرافم هماهنگ شود. تکه‌ای کوچک از استخوان در گلویم به مدت شش ساعت گیر کرده بود، اما پس از تلاش بسیار برای درآوردن آن که ناموفق بود، خودش بیرون آمد.

دستگاه پخش صوت که برای پخش آهنگ تمرین‌ها از آن استفاده می‌کردم، خراب شد. به‌اندازه کافی پول نداشتم که دستگاهی نو بخرم، بنابراین از استاد خواستم که به من کمک کنند. چند دقیقه بعد، دستگاه دوباره شروع به کار کرد.

هنگامی‌که در سراشیبی نزدیک یک سطح شیب‌دار در بزرگراه با سه‌چرخه‌ام که یک سبد هم به آن وصل بود، می‌راندم، ناگهان ترمزم خراب شد. در همان موقع، ماشینی برای خروج از بزرگراه با سرعت زیاد مستقیماً به طرفم می‌آمد. درحالی‌که، نزدیک بود با هم تصادف کنیم، گاری وصل شده به سه‌چرخه‌ام مستقیماً به‌طرف جلو در سطح شیبدار بزرگراه به‌راه افتاد و پس از برخورد با نوار کنار جاده متوقف شد. جلوی گاری آسیب دید، اما من ابداً آسیبی ندیدم.

در زمانی دیگر، ماشینی با من برخورد کرد و یکی از چرخ‌هایش از روی پایم رد شد، اما پایم آسیب ندید.

وقتی خودم را در فالون گونگ تزکیه می‌کنم، معلم به من کمک می‌کنند که سختی‌ها را حل و فصل کنم. سپاسگزارم، معلم!