(Minghui.org) پیش از شروع تمرین فالون گونگ تحت 6 عمل جراحی قرار گرفتم که سه مورد از آنها عمل قلب بودند. سپس در سال 2010 مشخص شد که به سرطان سینه مبتلا شده‌ام و می‌بایست تحت عمل‌های بیشتر و شیمی‌درمانی و پرتودرمانی قرار می‌گرفتم. زندگی سخت بود و احساس تنهایی می‌کردم، اما ناامید نشدم و به دنبال راهی گشتم تا زندگی‌ام را بهبود بخشم و شادی را به آن بازگردانم.

بیماری مشابه، نتایج متفاوت

پس از عمل باید کیسه‌ای برای دفع مدفوع به خودم می‌بستم اما همچنان وقتی در بیمارستان قدم می‌زدم شعرهایی را زیر لب زمزمه می‌کردم.

با سه خواهر آشنا شدم که کوچکترین آنها قرار بود تحت عملی مشابه من قرار بگیرد. او ترسیده و نگران به نظر می‌رسید. خواهر بزرگتر به او دلداری داد و گفت: «نترس خواهر. به او نگاه کن که بعد از عمل شعر می‌خواند.» ما با هم دوست شدیم و پس از بازگشت به خانه، معاشرت کردیم.

تمرین فالون دافا را یک سال پس از جراحی‌ام شروع کردم در حالی که دوستم آن را انجام نمی‌داد.

با والدینم به سفر رفته بودم که مطلع شدم، بیماری دوستم بازگشته و شرایطش با سرعت رو به وخامت است. زمانی که به خانه رسیدم او از دنیا رفته بود.

می‌دانستم که اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم من نیز ممکن بود تا آن زمان مرده باشم. هر دوی ما مبتلا به یک بیماری بودیم اما مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفتیم. من در مسیر فالون دافا قدم برداشتم در حالی که او به درمان‌های پزشکی اطمینان کرد.

جشن زندگی

وقتی سال نوی 2014 چینی را با خانواده‌ام جشن گرفتم، در تزکیه سست شدم. کتاب‌های دافا را مطالعه نمی‌کردم و تمرینات را انجام نمی‌دادم.

سینه راستم درد زیادی داشت و یک غده در آن پیدا کردم. درد باعث شد به سرطان سینه‌ای که چند سال پیش داشتم فکر کنم. این باعث شد متوجه شوم عاقبت کسی که تزکیه نمی‌کند اغلب مرگ است.

غده بزرگتر از آن چیزی بود که چند سال قبل داشتم. نمی‌دانستم که آیا باید برای درمان به بیمارستان بروم یا خیر.

سپس نظرم را تغییر دادم و این واقعه را از دیدگاه فا بررسی کردم. فکر کردم: «هر اتفاقی دلیلی دارد. من تمرین‌کننده هستم. استاد لی هنگجی، بنیانگذار دافا از من مراقبت می‌کنند. این حتماً آزمون است و من باید اعتقاد راسخی به استاد و فا داشته باشم.»

تنبلی و سستی را کنار گذاشتم و به جای آن فا را مطالعه کردم، تمرینات را انجام دادم و از اصول «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» پیروی کردم. احساساتی مانند درد، ناامیدی و ترس که از ذهنم می‌گذشت را رها کردم.

برای کمک به کوشاتر بودن شروع کردم به رونویسی از کتاب اصلی دافا، جوآن فالون. طولی نکشید که غده از بین رفت. دافا بار دیگر قدرت فوق‌العاده خود را نشان داد و به جای مرگ، زندگی را جشن گرفتم.

بهره‌مندی اعضای خانواده

پس از اینکه من در مسیر تزکیه قدم گذاشتم، شوهرم، والدینم، خواهر کوچکتر، دوستان و هم‌کلاسی‌های سابقم خوبی فالون دافا را مشاهده کرده‌اند. آنها حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های جوانان آن را ترک کردند.

مادر شوهرم تمرین فالون دافا را شروع کرد و شوهرم که اغلب سریع عصبانی می‌شد، خوش اخلاق شده است و مطالعات گروهی فا را به من یادآوری می‌کند. تمام خانواده‌ام از مزایای فالون دافا بهره‌مند شده‌اند.