(Minghui.org)

«ادامه قسمت اول»

توضیح دادن مسائل با نیک‏‌خواهی

بسیاری از تمرین‏‌کنندگان افکار درست قوی‎ای دارند و می‏‌توانند خودشان بر مشکلات غلبه کنند، اما تمرین‏‌کنندگانی که افکار درست کافی و قوی ندارند، نیروهای کهن به‌راحتی آنها را مورد سوءاستفاده قرار می‏‌دهند تا ایمان‎شان به استاد و دافا را متزلزل کنند.

بنابراین واقعاً مهم است که وقتی به سایر تمرین‏‌کنندگان کمک می‏‌کنیم، به آنها یادآور شویم که افکار درستشان را قوی کنند تا بتوانند کنترل نیروهای کهن بر خود را از بین ببرند.

تمرین‏‌کننده وِن که در بالا درباره‎اش صحبت کردم، از من ‏درخواست کرد که روز بعد هم به منزلش بروم.

همیشه به او می‎گفتم: «نگران نباش. استاد اینجا هستند. دافا اینجا است. نباید نگران چیزی باشی.»

او سرانجام به این درک رسید: «چرا به استاد فکر نکردم؟ چطور تمام این مدت استاد را فراموش کرده بودم؟»

دلیل آن این است که نیروهای کهن به او اجازه نمی‌دادند استاد و دافا را به‎یاد آورد.

می‌‏بایست اهمیت مطالعه فا، انجام تمرین‏‌ها و فرستادن افکار درست را مدام به تمرین‏‌کنندگان گوشزد کنیم.

تمرین‏‌کنندگان باید کاملاً متوجه باشند که تا وقتی استوار باشیم، سه کار را انجام دهیم و قصد انجام آنها را داشته باشیم، استاد قطعاً به ما کمک خواهند کرد. اگر سه کار را انجام ندهیم یا حتی نیت انجام آن را نداشته باشیم، استاد حتی اگر بخواهند هم نمی‏‌توانند کمکی بکنند.

گاهی اوقات تمرین‌‏کنندگان سعی می‏‌کنند به یکدیگر کمک کنند، اما چیزهایی از این قبیل می‏‌گویند: «به درون نگاه کن» یا «خودت را اصلاح کن.» اما لحن گفتارشان تهی از نیک‏‌خواهی است یا حتی نگاه تحقیرآمیزی به آن فرد دارند.

ممکن است صحبت‎هایی که می‌کنند منطقی به‌‏نظر برسند، اما تأثیرگذار نخواهند بود. تمام تمرین‏‌کنندگان می‏‌دانند که باید به درون نگاه کرده و خود را اصلاح کنند، اما شاید واقعاً نمی‏‌دانند چگونه این کار را انجام دهند. بنابراین می‎بایست با نیک‎خواهی و تشویق، معنای این عبارات را برای‎شان توضیح دهیم.

برای مثال، می‌‏توانیم بگوییم: «نیروهای کهن هستند که کاری می‎کنند فکر کنی پاهایت تحت کنترل تو نیستند. دروغ‎های‌شان را نپذیر. انکارشان کن.»

یا اینکه بگوییم: «فکر نکن فقط زمانیکه ما کنارت هستیم می‏‌توانی روی پاهایت بایستی و اگر از پیشت برویم دیگر نمی‏‌توانی این کار را بکنی. این را باور نکن که وقتی ما کنارت هستیم سرما را حس نمی‌کنی. آن افکار متعلق به تو نیستند. انکارشان کن. ما استاد را داریم.»

استاد بیان کردند:

«درواقع، تمام چیزهایی که همسو با دافا و افکار درست مریدان دافا نیستند، نتیجۀ دخالت نیروهای کهن هستند و این شامل تمام عوامل نادرستی که خودتان دارید نیز می‌شود. به‌همین دلیل است که فرستادن افکار درست را یکی از سه کار مهمی قرار دادم که مریدان دافا قرار است انجام دهند.»

فرستادن افکار درست

تمرین‎کنندگان بسیاری را دیده‎ام که برای فرستادن افکار درست اهمیت کافی قائل نیستند. برخی از آنها معتقدند که این کار بی‎فایده است، مگر اینکه تمرین‌کنندگان درگیر ابتدا خودشان را اصلاح کنند.

یک بار، قرار گذاشتیم که به‎مدت 30 دقیقه افکار درست بفرستیم، اما بعد از 20 دقیقه، شخصی ناگهان گفت: «کافی است. ذهن هیچ‎کسی آرام نیست. باید به مطالعۀ فا ادامه دهیم.»

واقعاً نیروهای کهن بودند که سعی داشتند ما را از «داشتن وضعیت درست ذهنی» بازدارند، زیرا اگر فکرمان درست باشد، آنها از بین خواهند رفت. بنابراین آنها عمداً به این صورت مداخله کردند. هنگامی که استوار باشیم و مورد مداخله قرار نگیریم، می‎توانیم قدرت بیشتری داشته باشیم و نیروهای کهن را از بین ببریم.

معمولاً وقتی به تمرین‏‌کنندگان در فرستادن افکار درست کمک می‎کردم، بسیاری از آنها می‏‌گفتند که تأثیر آن را به‎وضوح حس می‎کنند. بعضی می‌گفتند که دردشان کمتر شده است و برخی جریان انرژی قوی‎ای را در بدن‎شان احساس می‌کردند. این کار به تمرین‌‏کنندگانی که در بطن سختی و مشکلات بودند، کمک می کرد تا اعتماد‌به‌نفس بیشتری کسب کرده و افکار درست‎شان را تقویت کنند.

یک بار با یکی از تمرین‏‌کنندگانی که بیش از 10 سال از بیماری آسم رنج می‏‌برد، درحال فرستادن افکار درست بودم. گلویش طی 15 دقیقه ابتدایی، به‌‏شدت خس‌خس می‎کرد. سپس کم‌کم آرام شد و خس‌خس کردنش نیز بالاخره ازبین رفت.

2 تمرین‏‌کننده جدید هم آنجا بودند. آنها به‎شدت تعجب کردند و فریاد زدند: «واقعاً خیلی شگفت‎انگیز است!»

زمانی که این اتفاق می‎افتد، نباید ازخودراضی شویم و سست و ضعیف عمل کنیم. نیروهای کهن می‎توانند دوباره نفوذ کنند و ممکن است وضعیت آن تمرین‏‌کنندگان حتی وخیم‌‏تر شود یا خیلی زود زندگی‏شان به‌خطر بیافتد. بنابراین، می‏‌بایست به فرستادن افکار درست ادامه دهیم تا زمانی که حس کنیم خطر رفع شده و آن تمرین‏‌کننده حقیقتاً بهبود یافته و در امان است.

اگر به هر دلیلی، نتوانیم پس از فرستادن افکار درست، شاهد تأثیرش باشیم، باید ایمان داشته باشیم که هرآنچه استاد از ما می‏‌خواهند انجام دهیم، قطعاً نتایج خوبی دربر خواهد داشت.

کمک به تمرین‎کنندگان، راهی برای رشد خودمان در تزکیه

ما عادت کرده‎ایم به تمرین‎کنندگانی که مشکلاتی دارند، بگوییم که به درون نگاه کنند. به درک من، اگر این کار را بکنیم، به این معنی است که به بیرون می‎نگریم.

حین کمک به تمرین‎کنندگانی که با مشکلات دست‌وپنجه نرم می‎کنند و افکار درست کافی ندارند، ممکن است صبر و شکیبایی کافی نداشته باشیم. بنابراین آنها را سرزنش و نکوهش می‌کنیم یا حتی به دیده تحقیر به آنها می‌نگریم. اگر این کار را بکنیم، خودمان به‎طور ناخواسته قربانی نیروهای کهن خواهیم شد.

وقتی چیزهایی مانند این را می‎گوییم، واقعاً کمکی نخواهد کرد: «باید به درون نگاه کنی. ببین هنوز چه وابستگی‏‌هایی داری که به نیروهای کهن اجازه داده است تا از شکاف‎های تو سوءاستفاده کنند. مطمئنم که شکاف‎هایی داری. هرچه سریع‎تر آنها را پیدا کن. وقتی بتوانی شکاف‎هایت را پیدا کنی، شرایطت درست خواهد شد...»

اغلب شنیده‎ام که تمرین‎کنندگان می‏‌گویند: «فلان شخص کاستی‎هایی دارد، درغیراینصورت چطور ممکن بود چنین چیزی برایش اتفاق بیافتد؟»

تمرین‎کنندگان جملات مشابه دیگری می‎گویند، بدون اینکه متوجه باشند آن جملات با فا همسو نیستند، بلکه دقیقاً طرز تفکر نیروهای کهن هستند.

 وقتی متوجه می‏‌شوم که تمرین‎کننده‎ای با مشکلاتی مانند کارمای بیماری یا آزار و شکنجه مواجه می‌‏شود، اولین فکری که به ذهنم می‎رسد این است که می‎بایست قطعاً نیروهای کهن را انکار کرد.

   نباید به نیروهای کهن اجازه داده شود که از شکاف‎ها و کاستی‎های تمرین‏‌کنندگان سوءاستفاده کنند. ما اینجا هستیم تا در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‎شعور به استاد کمک کنیم – نه اینکه تحت آزار و شکنجه قرار بگیریم. ما تمرین‏‌کنندگان دافا هستیم. استاد را داریم. دافا را داریم. اگر در مسیری که استاد نظم و ترتیب داده‎اند گام برداریم، می‏‌توانیم خودمان را با دافا اصلاح کنیم.

همچنین باید به این فکر کنم که نقش من در این شرایط چه بوده است: آیا با وابستگی‎های خودم به این شرایط دامن زده‎ام؟ نظرم درباره هم‎تمرین‎کنندگانم چیست؟

موضوع بعدی که می‎بایست درنظر بگیرم، این است: برای کمک به آنها چه کاری باید انجام دهم؟ آیا هرآنچه انجام می‏‌دهم بر اساس تمامی الزامات دافا هست؟ آیا هرآنچه انجام داده‎ام با مسئولیت‌پذیری و از صمیم قلبم بوده است؟

همچنین، درکم براساس فا این است که وقتی متوجه می‌‏شویم تمرین‏‌کننده‎ای کارمای بیماری دارد یا تحت آزار و شکنجه قرار گرفته است و به کمک نیاز دارد، نمی‏‌بایست طوری وانمود کنیم که گویا به ما مربوط نمی‎شود، درعوض باید بدانیم آن فرصتی است که استاد نظم و ترتیب داده‌اند تا بتوانیم خودمان را رشد دهیم، قلب غیرمسئولانه‎مان، ذهنیت حق‎به‌جانب و خودخواهی‌‏مان را تزکیه کرده و وضعیت تزکیه‏‌مان را اصلاح کنیم.

وقتی به تمرین‏‌کنندگانی که با مشکلات مواجه هستند، کمک می‎کنیم، درواقع درحال کمک به خودمان هستیم تا رشد کنیم، بنابراین می‎بایست با حس واقعی مسئولیت‌پذیری با این شرایط برخورد کنیم. می‎بایست قلب‎مان را آرام کنیم و طرز تفکر مسئولانه‎ای داشته باشیم.

نوشتن این مقاله 2 روز طول کشید. طی این روند، شاهد مداخله‏‌های شدیدی از سوی نیروهای کهن بودم.

طی آن 2 روز، تب شدیدی داشتم و تهی از انرژی بودم. آبریزش بینی و سرفه‏‌هایم اذیتم می‏‌کردند. حس می‏‌کردم واقعاً ادامه آن برایم سخت است. اما سپس متوجه شدم احتمالاً نیروهای کهن هستند که قصد دارند مانعم شوند، بنابراین تصمیم گرفتم اجازه ندهم به کارشان ادامه دهند و فقط آنچه می‏‌بایست انجام می‎دادم را به اتمام رساندم.

مطالبی که در بالا ذکر کردم، تجارب و درک‎های من در سطح محدود خودم هستند و فقط به‌‏عنوان یک سری نظرات نوشته شده‌اند.

هِه‌شی.