(Minghui.org) من و همسرم در حومه شهر زندگی می‌کنیم. در ماه مه 1995 ‌تمرین فالون دافا را شروع کردیم. بیش از 20 سال گذشته است و بهرغم آزار و شکنجه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، باوری قوی به دافا را حفظ کرده‌ایم.

تمرین‌ها را انجام می‌دهم، فا را مطالعه می‌کنم و از روی جوآن فالون نسخه برداری می‌کنم، حتی هنگامی‌که در بازداشتگاه و اردوگاه کار اجباری محبوس بودم برای حفظ باورم و تسلیم نشدن، به همین شیوه عمل می‌کردم.

محصول فراوان در زمینی کوچکتر از سایرین

ما مالک یک قطعه زمین به شکل بادبزن هستیم، با 7 شیاربندی در انتهای شمالی و بیش از 30 شیاربندی که در انتهای جنوبی آن قرار دارد. یک مرز برجسته طولانی تقریباً 1/10 از یک جریب زمین را پوشانده است.

در طول سال‌ها، همسایه ها از 2 طرف به مزرعه‌مان دست‌اندازی کرده بودند که فقط 4 شیار در قسمت شمالی و قطعه کوچکی از مزرعه در بخش جنوبی برای‌مان باقیمانده بود.

دوست نداشتم همسایه‌ها بخش بزرگی از مزرعه‌مان را مورد استفاده قرار دهند، بسیار دشوار بود که بتوانم با آن کنار بیایم. پس از مطالعه فا، تزکیه قلبم و نگاه به‌درون، به این درک رسیدم که وابستگی‌هایی به منافع شخصی، مبارزه‌طلبی و نفرت داشتم.

استاد بیان کردند:

«گاهی اوقات فکر می‌کنید که چیزی مال شما است و دیگران نیز به شما می‌گویند که آن مال شما است، اما در واقع این‌طور نیست. بنابراین ممکن است فکر کنید که آن مال شما است، اما در نهایت مال شما نیست. از طریق این جریان می‌توان دید که آیا می‌توانید آن را رها کنید. اگر نتوانید آن‌را رها کنید، یک وابستگی است. این روش باید برای خلاص شدن شما از دست وابستگی علاقه شخصی مورد استفاده قرار گیرد.» (جوآن فالون)

من و همسرم به درون نگاه کردیم و هر فکری را که داشتیم اصلاح کردیم. افکار بشری‌مان را رها کردیم و فقط به استاد و فا باور داشتیم. وقتی پائیز شد هنگام برداشت محصول، ساقه‌های ذرت بسیار بلند شده بودند. ما مزرعه کوچک‌تری داشتیم، اما تولید‌مان بهتر بود و محصول فراوانی داشتیم.

همسایه‌ها شاهد این بودند و اقرار می‌کردند که مزرعه تمرین‌کنندگان در واقع محصول خوبی داده است.

مردم اطراف‌مان، اکنون همگی می‌دانند که دافا خوب است و تمرین‌کنندگان با دیگران مبارزه نمی‌کنند. وقتی فا را در مکان عمومی مطالعه می‌کردیم یا تمرین‌ها را انجام می‌دادیم، هیچ‌کسی اعتراض نمی‌کرد. آنها هرگز گزارش ما را به مأموران پلیس ندادند.

همچنین، این موضوع کمک می‌کرد که تمرین‌کنندگان‌مان از گروه مطالعه فا، برای روشنگری حقایق دافا، در روستای‌مان خانه به خانه بروند و آنها را تشویق کنند از حزب و سازمان‌های جوانان آن خارج شوند.

استفاده از کارت‌های تلفن برای روشنگری حقایق

در آغاز سال 2013 برای نجات مردم محلی، شروع به روشنگری حقیقت از طریق تماس تلفنی کردیم. من مسئول ارتباطات در منطقه‌مان بودم. تعدادی کارت تلفن و تلفن همراه خریدم، طرز استفاده از آن را یادگرفتم و به تمرین‌کنندگان محلی نیز یاد دادم. بسیاری از تمرین‌کنندگان درگیر این کار شدند.

تماس تلفنی برایم کار ساده‌ای نبود، چون در استفاده از تلفن همراه مشکل داشتم. اکنون باید طرز استفاده از تلفن همراه را یاد می‌گرفتم. به‌نظر می‌رسید کاری سخت و دلهره‌آور است. اما، بدون توجه به اینکه چقدر سخت است، مصمم شدم آن را یاد بگیرم.

هنگامی‌که در این پروژه تماس تلفنی بودم، بسیاری از وابستگی‌هایم به سطح آمدند. مانند خجالت، منافع شخصی، خودنمایی و تعصب. طی این 3 سال توانستم از این وابستگی‌ها رها شوم و در استفاده از تلفن همراه باتجربه شدم.

در ماه مه 2015 یک کارت تلفن به مبلغ 135 یوآن خریدم. پس از قرار دادن کارت تلفن، شروع به فرستادن افکار درست کردم و از استاد خواستم که به من کمک کنند تا منابع دافا را هدر ندهم. یک کارت تلفن به مدت 10 ماه دوام آورد.

هنگام تماس تلفنی، روشنگری حقیقت رودررو را فراموش نمی‌کردم. اغلب همراه همسرم برای روشنگری حقیقت به بازار می‌رفتیم. به‌خوبی با یکدیگر همکاری می‌کردیم.