(Minghui.org) برای مدت طولانی نمی‌توانستم در تمرینات صبحگاهی شرکت کنم. اغلب قادر نبودم روزانه هر پنج تمرین را انجام دهم و گاهی نیز هیچ کدام را انجام نمی‌دادم.

به‌تدریج احساس ‌کردم که ضعیف شده‌ام. وقتی در خواب‌هایم با شیطان روبرو می‌شدم، برای غلبه بر آن قدرت کافی نداشتم.

می‌دانستم به این دلیل است که به اندازه‌ کافی تمرینات را انجام نمی‌دهم، هرچند از استاد نیز تقاضای کمک کرده بودم. به‌خاطر عدم قاطعیت و وابستگی‌ام به راحت‌طلبی، قادر نبودم آن را انجام دهم.

اخیراً، در وب‌سایت مینگهویی چندین مقاله در ارتباط با انجام تمرین‌ها خواندم و به این نتیجه رسیدم که باید اقدامی کنم. عزمم را جزم کردم و از استاد خواستم که به من قدرت بدهند: «استاد، خواهش می‌کنم به من کمک کنید که وابستگی‌ام به راحت‌طلبی و تنبلی را رها کنم. من از این به بعد هر روز برای انجام تمریناتم زود بیدار می‌شوم.»

آن شب، زنگ ساعت را برای 3:45 صبح تنظیم کردم. وقتی افکار درست می‌فرستادم بر از‌بین بردن عواملی در بُعدهای دیگر تمرکز کردم که با انجام تمرینات صبحگاهی‌‌ام مداخله ایجاد می‌کردند.

صبح روز بعد اگرچه نتوانستم دقیقاً رأس ساعت 3:45 شروع کنم، ولی تمریناتم را با 20 دقیقه تأخیر انجام دادم. روز بعد توانستم درست به‌ موقع بیدار شوم.

روز سوم زنگ ساعت را خاموش کردم. اما وقتی که ساعت 3:45 شد، احساس کردم که کسی مرا به بیرون تخت هل می‌دهد (که بسیار عجیب بود زیرا من تنها زندگی می‌کنم.) ناگهان ذهنم هوشیار شد و سریعاً برخاستم. می‌دانستم که آن استاد بودند که مرا وادار می‌کردند که برخیزم.

وقتی تمرین پنجم را انجام می‌دادم، فکری قوی را بیرون فرستادم: «به تمام ذرات بدنم، شما جزیی از من هستید. اکنون باید تمرینات را انجام دهم و تمرکز کنم. لطفاً در دافا جذب شوید و مداخله نکنید. تمام عواملی که نمی‌گذارند به آرامش ذهنی برسم از بین بروند!»

بعد از آن فکر، توانستم امواج الکتریکی را که از بدنم عبور می‌کردند احساس کنم که مثل سنگ، جامد و سخت بودند. توانستم بطور کامل تمرکز کنم. احساس کردم که در حال صعودم و آهنگ تمرین مرا به سطوح بالاتر و بالاتری در کیهان می‌برد. از لایه لایه‌های کیهان و اجرام آسمانی می‌گذشتم. موجودات ذی‌شعور بی‌شماری را در آن جهان‌های باشکوه احساس می‌کردم.

آهنگ تمرین، آوای شادی بخش دافا است که چیزهای شگفت‌آوری را برای موجودات ذی‌شعور به‌ارمغان می‌آورد. دیگر مفهوم زمان را احساس نمی‌کردم. وقتی که موسیقی تغییر کرد و قطعه جدیدی پخش شد، احساس کردم که استاد در حال هدایت موجودات خدایی از بهشت‌های مقدسشان به پایین می‌باشند.

اشک از چشمانم جاری بود. بسیار متأثر شده بودم.

امیدوارم تمرین‌کنندگانی که در تمرینات صبحگاهی شرکت نکرده‌اند، بتوانند خودآگاه خود را قوی سازند و وابستگی به راحت‌طلبی و تنبلی را از بین ببرند. بیایید در تمرین‌های صبحگاهی شرکت کرده و مریدان شایستهِ دوره اصلاح فا باشیم.