فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

احترام به الهیات

17 ژوئیه 2017 |   یک تمرین‌کننده فالون دافا در استان هوبی، چین

(Minghui.org) مادربزرگم یک بودیست بسیار معتقد بود. او آیین بودیستیِ نخوردن گوشت در زمانِ خاصی از سال را به‌جا می‌آورد و در بسیاری از مکان‌ها در مقابل مجسمه‌های بودا عود روشن می‌کرد. وقتی کوچک بودم، داستان‌های زیادی برایم تعریف می‌کرد که باورهای بودیستی او را به‌تصویر می‌کشیدند.

او سابقاً همراه چند تن از دوستانش برای روشن کردن عود به کوهستان مولان می‌رفت. آنها قبل از سفر، برای چند روز فقط غذای گیاهی می‌خوردند و روزِ قبل از سفر حمام می‌کردند. قبل از طلوع آفتاب خانه را ترک می‌کردند و پس از تاریکیِ هوا به خانه بازمی‌گشتند.

کوهستان مولان 24 کیلومتر با روستای ما فاصله داشت. مسیر هموار نبود. مادربزرگم از کودکی پارچه‌ای به دور پاهایش می‌بست و با این وضعیت پاهایش حدود 50 کیلومتر را در روز می‌رفت و برمی‌گشت تا جلوی یک مجسمه بودا در این کوهستان عود روشن کند. آن سفری سخت و مشکل بود.

حزب کمونیست چین، پس از به‌دست گرفتن قدرت، معنویات را خرافات درنظر گرفت و آنها را ممنوع کرد، اما مادربزرگ و دوستانش باورها و آیین‌های خود را حفظ کردند.

مادربزرگم می‌گفت که پس از سیاست یک گام بزرگ به جلو (یکی از کمپین‌های حزب که در سال 1958 به‌اجرا درآمد)، قحطیِ غذا شد و سوپ برنج تنها غذای مردم بود. یک روز که آنها قصد داشتند به کوهستان مولان بروند، دوست مادربزرگ، خانم گونگ، از او پرسید که آیا در مسیرشان توالتی است، زیرا خوردن فقط سوپ برنج سبب می‌شود به‌دفعات بیشتری به توالت نیاز باشد. مادربزرگ گفت وقتی برای سوزاندن عود جلوی یک مجسمه بودا عازم سفر می‌شوند، به چنین چیزهایی فکر نکند. در مسیرشان به سوی کوهستانِ مولان، خانم گونگ اغلب نیاز به توالت داشت، اما مادربزرگ برای کل روز به توالت نیاز پیدا نکرد. پس از آن خانم گونگ از مادربزرگم خواست که دلیل این وضعیت خود را برای او شرح دهد. مادربزرگ گفت: «وقتی مردم باور داشته باشند، موجودات الهی کمک می‌کنند.»

سال‌ها گذشته و من هنوز تجربه مادربزرگ را به‌خاطر دارم. اگرچه کوچک بودم، کلامش تأثیری عمیق بر ذهنم گذاشت.

اگرچه مادربزرگم هرگز به مدرسه نرفته بود، سخنانی با معنای عمیق بر زبان می‌آورد، مانند: «نگاه خود را از چیزهای اهریمنی برحذر دار، ذهنت پاک خواهد بود» و «بازنده شدن در یک جر و بحث، شخصیت تو را قوی‌تر می‌کند.» باور قوی او عمیقاً برای ذهن جوان من سودمند بود.

مردم باستان هنگام عبادت موجودات الهی، خیلی پاک و خالص بودند. آنها به‌طور مرتب رژیم غذایی خود را محدود می‌کردند و عود می‌سوزاندند تا احترام خود را به موجودات الهی نشان دهند. باور آنها در زندگی روزانه‌شان متجلی می‌شد. داستان‌هایی مانند «انتظار برای معلم چِنگ در طوفان برفی»، «سه ملاقاتِ لیو بِی با ژوگه لیانگ» و «انتظار شبانۀ ژانگ لیانگ برای استاد هوانگ شی» همگی نمونه‌هایی از خلوص آنان است.

استاد بیان کردند:

«وقتی مردم احترام و تکریم مناسبی به آن نشان دهند، خودشان، نژادشان یا ملیت‌شان از برکت و سربلندی بهره‌مند خواهند شد.» («درباره دافا»)

ما به‌عنوان مریدان دافا به‌دنبال برکت و سربلندی نیستیم. ما می‌خواهیم استاد را دنبال کنیم، بنابراین باید احترام و تکریم بیشتری به دافا نشان دهیم.

اما به‌خاطر تلقینات حزب، برخی از تمرین‌کنندگان اصول اولیۀ احترام به استاد را رعایت نمی‌کنند.

به‌خاطر دارم وقتی سال‌ها پیش تازه تمرین فالون گونگ را آغاز کرده بودم، نسخه‌ای از سخنرانی جدید استاد را به هم‌تمرین‌کننده‌ای دادم. او سخنرانی را گرفت، نگاه مختصری به آن انداخت و قبل از اینکه کارش را ازسر بگیرد، آن را در جیبش گذاشت. از این رفتار سهل‌انگارانه شوکه شدم و فکر کردم: «چطور می‌توانی اینطور رفتار کنی؟»

برخی از تمرین‌کنندگان از موانع در مسیر تزکیه رنج می‌برند. نگرش آنها نشان می‌دهد که حقیقتاً به استاد و دافا باور ندارند.