فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

همه چیز تحت کنترل استاد است

17 ژوئیه 2017 |   یک تمرین‌کننده فالون دافا در چین

(Minghui.org) در سال 2006، در سن 67 سالگی تمرین فالون دافا را شروع کردم و بسیار افتخار می‌کنم که تمرین‌کننده فالون دافای دورۀ اصلاح فا هستم. اگرچه ابتدا در خواندن کتاب‌های فالون دافا مشکل داشتم، زیرا تعداد زیادی از حروف را تشخیص نمی‌دادم و نمی‌توانستم معنی فا را درک کنم، بااین‌وجود آن را رها نکردم. بعد از اینکه تمرین‌کننده شدم، دافا به من توانایی خواندن داد و طولی نکشید که شروع به درک فا کردم.

طی چند سال اول تزکیه‌ام، در مطالعه گروهی فا شرکت نمی‌کردم، کتاب‌ها را مطالعه می‌کردم و تمرینات را در منزل انجام می‌دادم. آنگاه با تمرین‌کننده‌ای آشنا شدم که از من خواست تا به جلسه مطالعه گروهی محل او بپیوندم. هرچند آن مکان از منزلم دور بود، استاد به من کمک ‌کردند تا راه رسیدن به آنجا را پیدا کنم. به همین دلیل، به این درک رسیدم که استاد همواره با من بوده و از تمام افکارم آگاه هستند.

استفاده از تلفن همراه برای صحبت با مردم درباره دافا

وقتی تمرین‌کنندگان محلی‌مان پروژه استفاده از تلفن‌های همراه را شروع کردند تا درباره فالون دافا به مردم بگویند و اینکه چطور حزب کمونیست چین این تمرین را تحت آز ار و شکنجه قرار می‌دهد، من هم به آنها پیوستم. شرکت در این پروژه به من کمک کرد تا مأموریت و مسئولیت‌های یک تمرین‌کنندهِ دوره اصلاح فا را درک کنم.

در آغاز نمی‌دانستم چه بگویم، ازاینرو افکار درست می‌فرستادم و به تماس‌های تلفنی سایر تمرین‌کنندگان گوش می‌دادم. آنها یادداشت‌های‌شان را با من به‌اشتراک می‌گذاشتند، آنها را به‌خاطر می‌سپردم تا وقتی که احساس آمادگی کردم.

هنگامی که اولین تماس تلفنی را برقرار کردم، قلبم طپش داشت و نمی‌توانستم حرف بزنم. آن شخص در آن طرف خط چند بار از من پرسید که چرا چیزی نمی‌گویم اما گوشی را هم قطع نمی‌کنم.

به‌سختی گفتم: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است! از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های جوان وابسته به آن خارج شوید و اطمینان حاصل کنید که آینده خوبی داشته باشید! آیا شما عضو ح.ک.چ هستید؟» آن شخص باوجود ضعف‌هایم از ح.ک.چ خارج شد.

استاد بیان کردند:

«حتی اگر فکر کنید که ایده‌‏ی شما عالی است، و می‌‏تواند صد نفر را نجات دهد، اگر آن را به انجام نرسانید بی‌‏فایده است. در عین حال، اگر چیزی بتواند فقط یک شخص را نجات دهد، پس هر کسی که آن را انجام دهد به آن اندازه تقوای عظیم برای آن به‌‏دست می‌‏آورد.‌‏» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک 2010»)

پس از برقراری آن تماس تلفنی، روزهایم را با برقراری تماس‌های تلفنی روشنگری حقیقت پر می‌کردم. هنگامی که تعداد زیادی از افراد را متقاعد می‌کردم که از ح.ک.چ خارج شوند، به خودم یادآوری می‌کردم که زیاد مشعوف نباشم، و زمانی که فقط یک نفر را متقاعد می‌کردم، به خودم یادآوری می‌کردم که دلسرد نشوم.

تعداد بسیاری از وابستگی‌هایم به عقاید و تصورات بشری را پیدا کردم، مانند ترس، رقابت‌جویی، خودنمایی، شوق و اشتیاق و ناامیدی. وقتی در یکی از تماس‌های تلفنی‌ام، فردی به من ناسزا بگوید، یا از من قدردانی ‌کند، وابستگی در همان رابطه نمایان می‌شود.

استاد موقعیت‌های مختلفی ایجاد کردند تا به من کمک کنند که وابستگی‌هایم را شناسایی کنم و فرصت‌هایی به من دادند تا آنها را پاکسازی کنم.

گزارش به‌خاطر توزیع تقویم‌های دافا

من و تمرین‌کننده دیگری در اوایل سال 2016، به یکی از مناطق مسکونی رفتیم تا تقویم‌های اطلاع‌رسانی درباره فالون دافا را توزیع کنیم. تعداد زیادی از شهروندان تقویم می‌خواستند، ازجمله مرد جوانی پیشنهاد کرد تا در توزیع آنها به ما کمک کند. او حتی شماره تلفن یکی از ما را درخواست کرد، طوری‌که بتواند با ما تماس بگیرد.

متوجه شدیم که افرادی درحال حفر کردن دو طرف جاده هستند و تقویم‌ها را به آنها دادیم. آنها به ما گفتند سریع آنجا را ترک کنیم، زیرا پلیس در مسیرشان بود. آنگاه آن مرد جوان را دیدیم که با تعدادی مأمور پلیس به طرف ما می‌آمدند. شروع به دویدن کردیم، اما من خیلی آهسته می‌رفتم و پلیس به من رسید.

یکی از پلیس‌ها به من گفت که آن مرد جوان مأمور اداره پلیس محلی است. وقتی ماشین پلیس رسید، آن مرد جوان مرا به آنها تحویل داد و رفت.

دستگیر شدم و پلیس کیفم را که حاوی 200 یوآن و 23 عدد تقویم بود، توقیف کرد. من از ورود به داخل اتومبیل پلیس امتناع کردم، اما آنها مرا به‌زور سوار کردند و به اداره پلیس بردند.

روشنگری حقیقت برای پلیس

ابتدا نمی‌دانستم که چه کاری انجام دهم. سپس فکر کردم: «آنها دافا را درک نمی‌کنند و یا اینکه آزار و شکنجه درباره چیست. باید از این فرصت استفاده کنم و به آنها توضیح دهم. آنها نیز قربانیان این آزار و شکنجه هستند زیرا با تبلیغات ح.ک.چ درباره این تمرین فریب خورده‌اند.»

استاد بیان کردند:

«هر جا مشکلی وجود دارد، آنجا جایی است که باید حقیقت را روشن کنید و مردم را نجات دهید.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی سی»)

آنها درباره تقویم‌ها از من پرسیدند.

گفتم: «این تقویم‌ها حقیقتِ دافا را بیان می‌کنند. شما با خواندن آن خواهید دانست که چگونه شخص خوبی باشید و استانداردهای اخلاقی خودتان را رشد دهید. دافا به مردم می‌آموزد تا حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را دنبال کنند. درحال حاضر سراسر دنیا در بیش از 100 کشور تمرین می‌شود و این کتاب‌ها به بیش از 30 زبان ترجمه شده‌اند. فقط رژیم جیانگ زمین است که فالون دافا را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد.»

به آنها یادآوری کردم که افرادی که دستورات جیانگ زمین را دنبال کردند، در دادگاه‌ها تحت بازجویی قرار گرفته و محکوم شده‌اند، ازجمله ژو یونگ‌کانگ، بوشیلای، شو سیاهو و گوئو بوشیانگ.

تمام مأموران به صحبتم گوش می‌دادند و می‌توانستم متوجه تغییر نگرش‌شان شوم. آنها از همدیگر می‌پرسیدند: «چطور این شخص این‌قدر زیاد می‌داند؟» به آنها گفتم که تمرین‌کنندگان را شکنجه نکنند، زیرا مجبور می‌شوند متحمل عواقبِ آن بشوند. گفتند: «ما هیچ انتخاب دیگری نداریم. مجبوریم از دستورات پیروی کنیم. حرف‌مان هیچ چیزی به حساب نمی‌آید.»

فکر کردم: «البته که حرف شما ارزشی ندارد. همه چیز تحت کنترل استادم است

برای معاینه پزشکی مرا به بیمارستان و سپس به بازداشتگاه بردند. پزشکِ بازداشتگاه دوباره معاینه‌ام کرد. معاون به پزشک گفت او به انواع بیماری‌ها مبتلا هست و اگر او را حبس کنیم، دچار مشکل زیادی می‌شویم.

آن پزشک گفت که هیچ فرد بیماری را نمی‌پذیرند. آنها به پلیس گفتند مرا با خودشان ببرند، آنگاه پلیس مرا سوار اتومبیل کرده و به منزل رساند. قبل از اینکه متوقف شود، معاون به من گفت که از سایر تمرین‌کنندگان درخواست کنم تا برای آزادی‌ام تلفنی تماس نگیرند.