فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

برکات فراوان در مسیر تزکیه دافا

18 ژوئیه 2017 |   شیائولی یک مرید دافا در استان هبی، چین

(Minghui.org) در طول 20 سال تزکیه دافا، تقریباً هر روز شاهد معجزات فوق‌العاده آن و نیک‌خواهی باشکوه استاد بوده‌ام. من و اعضای خانواده‌ام به حدی از برکات دافا بهره‌مند شده‌ایم که قابل شمارش نیست.

مایلم برخی از ماجراهایم را به اشتراک بگذارم.

ماجرای من

در سال 1997 به بیماری‌های فراوانی از جمله نفریت مزمن که موجب تورم و درد شدید، درد پا و سردرد، تومور رحمی که موجب خونریزی مستمر بود، بینایی بسیار ضعیف و سایر بیماری‌ها مبتلا بودم.

هزینه‌های درمانی‌ام در سال به 10 هزار یوآن می‌رسید. طب غربی، گیاهان دارویی چینی و حتی برخی درمان‌های عجیب سنتی را امتحان کردم اما همه بی‌فایده بودند.

چنان دچار یأس و ناامیدی شده بودم که یک بسته بزرگ قرص‌های خواب‌آور را به طور مخفیانه خریدم تا به زندگی‌ام پایان دهم. اما یک نگاه به فرزندان کوچکم مرا از این کار بازداشت.

این زمانی بود که کتابی به نام جوآن فالون به من داده و گفته شده بود که این کتاب خوبی است و حتی می‌تواند بیماری‌هایم را نیز درمان کند. من از آن شخص تشکر کردم در حالی که با خودم فکر کردم: «حتما داری شوخی می‌کنی! من به سختی می‌توانم ببینم و این کتاب بسیار ضخیم است...»

روزهای زیادی گذشت تا اینکه تصمیم گرفتم کتاب را بخوانم. کتاب را با فاصله‌ای حدود 3 سانتی‌متر از چشمم گرفتم و به آهستگی آن را کلمه به کلمه خواندم. به حدی به چشمانم فشار آوردم که سرم درد گرفت. درد خیلی شدید شد تا اینکه چشمانم را بستم و دراز کشیدم.

وقتی حالم بهتر شد به خواندن ادامه دادم. کلمات کتاب توجهم را جلب کرد. به هیچ چیز جز آن کلمات فکر نمی‌کردم. به نظر می‌رسید در حال جواب دادن به تمام سؤال‌هایی بودند که در زندگی‌ا‌م داشتم.

نمی‌توانم احساسم را با کلمات ابراز کنم، اما به نوعی می‌دانستم با ارزش‌ترین گنج را در دستم نگه داشته‌ام.

در عرض مدت کمی بیش از دو ماه از خواندن جوآن فالون و قدم نهادن قاطعانه در مسیر تزکیه‌ام، تمام مشکلات پیشینِ وضعیت سلامتی‌ام از بین رفت. شخص جدیدی فارغ از بیماری‌ها شدم.

اتفاقی که برایم رخ داد فراتر از حد تصورم بود. اکنون 59 ساله هستم و همچنان از سلامتی کامل برخوردارم. بدنم چنان سبک است که وقتی راه می‌روم می‌خواهم مانند یک نوجوان بپرم.

به دلیل اینکه نسل‌های مختلف در خانواده خودم و شوهرم تغییرات شگرف جسمی و ارتقاء شین‌شینگم را مشاهده کردند، باور کردند که دافا، فای راستین است و همه آنها حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را ترک کردند. تعداد کمی از آنها نیز تمرین فالون دافا را شروع کردند.

ماجراهای اعضای خانواده‌ام

استاد بیان کردند:

«آیا نگفته‌ام وقتی یک نفر تمرین می‌کند، تمام خانواده از مزایای آن بهره‌مند می‌شوند؟» (آموزش فا در کنفرانس فای استرالیا)

در تابستان 1998، شوهرم در صندلی کنار راننده یک اتومبیل شاسی بلند خواب بود که در اثر تصادف بیهوش شد. ظاهراً راننده در حین رانندگی به خواب رفته و زمانی که بیدار شده بود برای کنترل اتومبیل، فرمان را بیش از اندازه چرخانده و تصادف کرده بود.

وقتی اولین گروه برای کمک رسیدند، متوجه شدند که بخاطر شدت آسیب‌دیدگی قسمت جلوی اتومبیل امکان باز شدن درها نیست. مجبور شدند با استفاده از دیلم درها را باز کنند و مصدومان را بیرون بکشند.

فقط چند خراش روی سر شوهرم ایجاد شد، اما دچار هیچ شکستگی یا جراحت داخلی نشده بود. پس از اینکه سرش را بخیه زدند به هوش آمد. مردم از اینکه تحت چنین شرایطی زنده مانده بود، شگفت‌زده شده بودند.

وقتی او را به خانه آوردم گفتم: «قرار بود که تو با محنت بزرگی مواجه شوی، اما استاد از تو محافظت کردند و زندگی‌ات را نجات دادند. ما باید از استاد تشکر کنیم. راننده را بدون درخواست هیچ غرامت مالی رها می‌کنیم. چه نیازی به این پول داریم وقتی زندگی‌ات نجات یافته است و صحیح و سالم هستی؟»

ما حتی یک نامه تأییدیه برای اداره ترافیک محلی نوشتیم که اتومبیل می‌تواند به راننده بازگردانده شود.

پس از آن هر روز اوایل بعدازظهر شوهرم دچار سرگیجه می‌شد. به او گفتم نگران نباشد و فقط از صمیم قلب عبارات «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!» را تکرار کند و استاد از او مراقبت خواهند کرد. اکنون وضعیت سلامتی‌اش از هم سن و سالان خود و حتی افراد جوان‌تر از خودش نیز بهتر است.

زمانی که پسرم 13 ساله بود درگیر یک حادثه آتش‌سوزی شد. در اثر شوک به جای اینکه از آتش دور شود، به داخل آن دوید اما هیچ صدمه‌ای ندید.

او گفت: «آتش مرا به بیرون هل می‌داد.»

به او گفتم: «این استاد بودند که تو را نجات دادند.»

زمانی که نوه بزرگم کمی بیش از دو ماه داشت، دچار بیماری دست، پا و دهان شد که نوعی بیماری ویروسی است. در اثر زخم‌های ایجاد شده در دهانش نمی‌توانست غذا بخورد.

من به استاد و دافا اعتماد داشتم و با تمام وجود تکرار کردم: «فالون دافا خوب است! حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است!» و به مدت نیم ساعت برایش افکار درست فرستادم.

وقتی نوه‌ام از خواب بیدار شد، غذا و نوشیدنی خورد و مشغول بازی شد طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود.

خواهر بزرگترم در سال 2003 شدیداً بیمار شد. موهایش شروع به ریزش کرد و به شدت لاغر شد. به حدی داروهای گیاهی تلخ چینی استفاده کرده بود که دیگر نمی‌توانست هیچ یک از آنها را بخورد.

او نزد من آمد و خواست که فالون دافا را تمرین کند. در عرض کمتر از دو ماه بهبود یافت و موهایش دوباره رشد کرد و همه خوشحال شدند.

ماجراهای چشمگیرتر

چندی پیش پاهای همسر برادر دومم ناگهان بی‌حس شد. به او پیشنهاد کردم تمرین فالون دافا را انجام دهد. برادرم برایش یک خودروی برقی گرفت تا بتواند به مکان تمرینات و مطالعه گروهی فا محلی بپیوندد. خیلی زود پاهایش به حالت طبیعی بازگشت.

او دچار فشار خون بالا و بیماری‌های دیگری نیز بود اما به جای اینکه دارو مصرف کند، فا را مطالعه می‌کرد و تمرینات را انجام می‌داد. طولی نکشید که بهبود یافت.

ماجرا‌های زیاد دیگری از اعضای خانواده‌ام وجود دارد که از زمانی که از فالون دافا حمایت یا این تمرین را شروع کردند بیماری‌های وخیمشان بهبود یافت.

من نسبت به خانواده برادر بزرگترم کینه به دل داشتم زیرا آنها به نحو فریبکارانه‌ای خانه‌مان را گرفتند و در نتیجه ما ارتباطمان را با آنها قطع کردیم. در سال 1997، چند سال پس از شروع تمرین فالون دافا، با مطالعه فا متوجه شدم که باید ببخشم و کینه به دل نگیرم.

استاد بیان کردند:

«پس به شما می‌گویم نمی‌توانید به کمال برسید اگر دشمنان‌تان را دوست نداشته باشید.» (آموزش فا در کنفرانس کانادا)

با جوآن فالون در دستم، به دیدن برادر بزرگم رفتم و به او و همسرش گفتم: «حالا دیگر فالون گونگ را تمرین می‌کنم. این کتاب به ما می‌آموزد مردم خوبی باشیم. به ما نشان می‌دهد رنجش‌هایمان را رها کنیم تا با خانواده در صلح و آرامش باشیم. این تمرین همچنین در زمینه شفادهی و تندرستی چنان معجزه‌آسا است که ما را نه فقط با ذهنی سالم متبرک می‌کند بلکه بدنی سالم نیز عطا می‌کند. اگر این کتاب را بخوانید زندگی‌تان تغییر خواهد کرد. به این موضوع پی می‌برید که دیگر باهم مشاجره نکنید. چه کسی خواهان یک رابطه شاد نیست؟»

آنها از صداقت من تحت تأثیر قرار گرفته و تصمیم گرفتند تمرین فالون دافا را شروع کنند. اما متأسفانه دو ماه بعد جیانگ زمین رهبر سابق ح.ک.چ آزار و شکنجه فالون گونگ را آغاز کرد. آنها که شاهد دستگیری، بازداشت و محکومیت من به اردوگاه کار اجباری شدند، در نتیجه وابستگی قوی به ترس، این تمرین را رها کردند.

زمانی که جوان بودم کوچکترین خواهر شوهرم باعث ایجاد مشاجره میان من و شوهرم می‌شد در نتیجه دیدار و معاشرتمان برای سال‌ها قطع شده بود.

پس از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کردم یاد گرفتم اعضای خانواده‌ام را ببخشم و نارضایتی‌هایم را رها کنم. من با خواهر شوهرم مجادلاتی داشتم اما زمانی که بیمار شد و نیاز به عمل داشت به او کمک کردم. حالا او به همه می‌گوید چقدر فالون دافا خوب است و چقدر من خوبم. او خیلی زود بهبود یافت.

متوجه شدم که هر فکر و عمل ما مریدان دافا می‌تواند با انرژی خوبی، نیک‌خواهی و هماهنگی روی موجودات ذی‌شعور تأثیر بگذارد.

مادرم تمرین فالون دافا را در سال 1998 آغاز کرد. حالا نه فقط با هم‌نسل‌های خود قابل مقایسه نیست بلکه از نسل جوان‌تر از خودش نیز پیشی می‌گیرد. معجزات بسیاری برای مادرم رخ دادند.

یک بار زمانی که مادرم 80 ساله بود زمین خورد و انگشتان پایش به عقب خم شدند. او نشست و با دستان خود آنها را به جای خود بازگرداند و همه چیز خوب پیش رفت.

پیش از آن دو بار از شکستگی استخوان بهبود یافت.

مادرم اکنون 100 ساله است در حالی که از چندین حادثه مرگبار نجات یافته است. رازش اعتماد مطلق به استاد است.