(Minghui.org) برای مدتی نمی‌توانستم فا را مطالعه کنم و افکار درست بفرستم. درحال انجام تمرین‌های دافا احساس خواب‌آلودگی می‌کردم و هنگام همکاری در پروژه تماس تلفنی با چین به‌منظور روشنگری حقیقت، چند نفر پس از برداشتن گوشی، نمی‌خواستند به حرف‌هایم گوش دهند.

متوجه شدم که دوش حمام‌مان گاهی چکه می‌کند و می‌دانستم نشان‌دهنده این است که کاستی‌هایی دارم. به درون نگاه کردم و وابستگی به راحت‌طلبی را پیدا کردم.

تأثیر وابستگی به راحت‌طلبی بر مطالعه فا

هنگام مطالعه فا در منزل، به‌جای راست نشستن در وضعیت لوتوس کامل، همیشه می‌خواستم راحت بنشینم. گاهی که در وضعیت نیمه‌لوتوس می‌نشستم، هنوز چانه‌ام را روی دستم تکیه می‌دادم. این راحت‌طلبی و بی‌احترامی به استاد و فا است.

همیشه پس از تماس تلفنی با چین، شانه و گردنم درد می‌گرفتند، بنابراین فکر می‌کردم که آن مداخله است. اغلب به‌جای راست نشستن، خمیده بودم تا راحت‌تر باشم.

اگرچه متوجه شده بودم که همه اینها انعکاسی از وابستگی‌ام به راحت‌طلبی هستند، اما نمی‌خواستم بر آنها غلبه کنم یا افکار درست بفرستم تا آن مواد بد را ازبین ببرم. درد برای مدتی طولانی ادامه داشت و بر وضعیت تزکیه‌ام تأثیر بدی می‌گذاشت.

وقتی سرانجام برای مطالعه یک سخنرانی از جوآن فالون راست و در وضعیت لوتوس کامل نشستم، ذهنم آرام‌تر شد و مانند قبل درد نداشتم.

تأثیر وابستگی بر انجام تمرینات دافا

سابقاً ساعت 3:30 صبح بدون هیچ مشکلی بیدار می‌شدم تا تمرینات دافا را انجام دهم. اخیراً به‌هنگام شروع تمرینات خواب‌آلوده بودم یا اصلاً نمی‌توانستم برای انجام تمرینات بیدار شوم. می‌دانستم آن یک مشکل است، اما زیاد درباره‌اش فکر نمی‌کردم.

درعوض فکر می‌کردم که می‌توانم یک ساعت بیشتر بخوابم و تمرینات را در ساعت 5 بامداد انجام دهم. استاد بیان کردند:

«اما مردم عادی دقیقاً به‌خاطر اینکه این بدن را دارند این مشکلات را دارند: اگر سرد باشد نمی‌توانند تاب بیاورند، اگر گرم باشد نمی‌توانند تاب بیاورند، اگر تشنه باشند نمی‌توانند تاب بیاورند، اگر گرسنه باشند نمی‌توانند تاب بیاورند، اگر خسته شوند نمی‌توانند تاب بیاورند و مجبورند با تولد، پیری، بیماری و مرگ روبرو شوند. در هر موردی شخص راحت نخواهد بود.»

متوجه شدم که فقط غیرتمرین‌کنندگان از خسته شدن می‌ترسند. موجودات الهی به این روش فکر نمی‌کنند. اگر من برطبق استانداردهای یک غیرتمرین‌کننده عمل کنم، هنوز فردی عادی خواهم بود.

اکثریت مردم به دنبال راحتی هستند، اما تزکیه‌کنندگان اینطور نیستند. اگر شخص همیشه در وضعیتی راحت باشد، گونگ نمی‌تواند رشد کند. بنابراین ذهنم را سروسامانی دادم تا ساعت 3:30 صبح بیدار شوم و تمرینات را انجام دهم. نیاز داشتم این مادۀ راحت‌طلبی را کاملاً ازبین ببرم!

راحت‌طلبی سایر وابستگی‌ها را بزرگ می‌کند و بر نجات مردم تأثیر می‌گذارد.

درحالی که وابستگی به راحت‌طلبی رشد می‌کرد، قلبم برای نجات مردم ضعیف‌تر می‌شد. میدان بُعدی‌ام مملو از ماده‌ای چسبنده‌ بود و احساس خستگی می‌کردم. پس از کار در طول روز، می‌خواستم در خانه بیشتر استراحت کنم.

تماس‌های تلفنی کمتری با چین می‌گرفتم و حتی یک بار در طول تماس تلفنی، احساس خواب‌آلودگی داشتم. همچنین انگیزه نداشتم تا فا را ترویج دهم؛ از اینکه به‌جای کمک به نجات مردم، وقتم را هدر می‌دادم، شرمنده بودم.

این وابستگی نگاه به درون را نیز برایم مشکل می‌ساخت. اخیراً چیزهای زیادی برای نوشتن داشتم، اما تنبلی و خستگی مسیر نوشتنم را مسدود کرده بودند. تمایل نداشتم آن افکار بد را بگیرم و ازبین ببرم یا ریشه‌شان را بیرون بکشم.

همچنین متوجه شدم که وابستگی‌ام به کسب پولِ بیشتر مربوط به راحت‌طلبی است. هدفم این بود که زندگی‌ام را بهتر و راحت‌تر بسازم. هر آنچه دارم را استاد به من عطا کرده‌اند، اما وابسته بودن به زندگی عادی شکاف‌هایی را برای سوءاستفادۀ نیروهای کهن فراهم می‌آورد. اغلب افکار درست می‌فرستادم تا میدان بعُدی‌ام را پاکسازی کنم و وابستگی به راحت‌طلبی را به‌طور کامل ازبین برم.

وقتی به این اندیشیدم که استاد چقدر مشتاقند ما به کمال برسیم و موجودات ذی‌شعور چقدر مشتاقند تا حقیقت را بشنوند، به‌خاطر سستی‌ام خیلی احساس پشیمانی کردم. برای مدتی بیش‌ازحد طولانی در گودال گل‌آلود راحت‌طلبی گیر کرده بودم و سه کاری که از تمرین‌کنندگان خواسته شده را به‌خوبی انجام نمی‌دادم!

سپس با ویدئویی روبرو شدم که در آن تمرین‌کنندگان در میدان تیان‌آن‌من به فا اعتبار می‌بخشیدند. اشک بر گونه‌هایم جاری شد. مریدان دافای چین چطور از میان آن دوره «وحشت سرخ» عبور کردند؟ آنها باید چقدر رنج کشیده باشند!

اما من در محیط امن خودم چیزها را راحت گرفته بودم. نه تنها به تلاش‌های سایر تمرین کنندگان، بلکه به خوبی استاد نیز بی‌احترامی کرده بودم. با خودم گفتم: «دیگر نمی‌توانم اینگونه عقب بمانم. زمان منتظر هیچ کسی نمی‌ماند!»

شخص ممکن است به سادگی فکر کند که راحت‌طلبی ریشه در خود حقیقی‌اش دارد، اما واقعاً اینطور نیست. ما باید این موانع را درهم شکنیم تا به استاندارد یک تمرین‌کننده حقیقی برسیم!