(Minghui.org) من خانمی خانه‌دار، 53 ساله‌ و ساکن یک روستای کوچک هستم. صبح روز 28 دسامبر 2012 دچار سرگیجه شدم. به‌رغم اینکه بارها به بیمارستان رفتم اما پزشکان نتوانستند علت بیماری‌ام را پیدا کنند.

در عرض یک ماه بیش از هزار دلار صرف هزینه‌های پزشکی کردم اما وضعیتم بدتر شد. هیچ کاری نمی‌توانستم انجام دهم و خانه‌نشین شده بودم. به سایر درمان‌ها متوسل شدم و حتی برای موجودات الهی عود روشن می‌کردم. انگار که در بستر مرگ افتاده بودم!

سرانجام به فالون دافا فکر کردم. فلایرهایی که حاوی مزایای این تمرین تزکیه بود را قبلاً خوانده بودم.

یک تمرین‌کننده فالون دافا در روستای‌مان زندگی می‌کرد. از آنجا که دوربینی بیرون از خانه‌ام نصب بود، هر روز به امید اینکه او از آنجا عبور کند چشم به دوربین می‌دوختم. سرانجام در 9 ژوئیه 2015 وقتی او را از طریق دوربین دیدم با صدای بلند صدایش کردم تا به داخل بیاید.

او روز بعد یک نسخه از کتاب اصلی دافا جوآن فالون را برایم آورد و تمرینات را به من یاد داد. با اینکه ضعیف بودم، توانستم سری اول تمرینات را انجام دهم. اولین بار که می‌خواستم جوآن فالون را بخوانم، نتوانستم آن را در دستم نگه دارم. روی بالشی گذاشتم و فقط توانستم 7 صفحه را بخوانم، اما پشتکار داشتم!

حدود 8 روز بعد تمام داروهایی که می‌خوردم را دور ریختم. با اینکه نمی‌دانستم تزکیه دقیقاً چیست، اما از کتاب یاد گرفتم که یک تمرین‌کننده حقیقی بدن سالمی کسب می‌کند. سپس برایم روشن شد که هر بار احساس بیماری داشتم در واقع چیز خوبی بود. شرایط جسمی‌ام رو به بهبودی بود.

من از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری دافا پیروی کردم و یاد گرفتم که نسبت به دیگران با ملاحظه باشم و در مجادلات به درون نگاه کنم. حالا سالم هستم و می‌توانم کارهای منزل را انجام دهم و کشاورزی کنم. خانواده و اطرافیانم قدرت‌های اعجاب‌انگیز دافا را مشاهده کرده‌اند.

مأموریت تمرین‌کنندگان

استاد بیان کردند:

«وقتی به این دنیا آمدید، عهد بستید که آن موجودات ذی‌شعور را نجات دهید. پس از آن توانستید یک مرید دافا شوید و پس از آن می‌توانستید این کار را انجام دهید، اما آن را به انجام نرساندید. به‌طور کامل عهدتان را به انجام نرساندید، و حتی نمی‌توانید آن موجوداتی که برای شما درنظر گرفته شده را نجات دهید، آنهایی که نجات‌شان را به‌عهده گرفتید، که در پشت آنان، موجودات ذی‌شعورِ بی‌شمار و گروه عظیمی از موجودات وجود دارند. آن چیست؟! آیا آن صرفاً موضوعی مربوط به این است که به‌طور کوشا تزکیه نمی‌کنید؟ آن یک جنایت بی‌نهایت جدی است! یک جنایت بی‌سابقه!» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016)

پس از خواندن این بخش می‌لرزیدم. زیرا گویای این بود که من سلامتی‌ام را بازنیافته بودم تا به زندگی شاد یک فرد عادی بازگردم. بلکه باید به مردم کمک کنم حقایق دافا و آزار و شکنجه را متوجه شوند.

اعضای خانواده‌ام کارم را درک نمی‌کنند. زمانی که بیرون می‌روم تا با مردم درباره فالون دافا صحبت کنم تحت فشار زیادی هستم. با افراد مختلف و انواع نظرات و تهدیدها مواجه می‌شوم. اما خودم را تمرین‌کننده دافا در نظر می‌گیرم و مصمم هستم تا این تمرین تزکیه فوق‌العاده را در دنیا اشاعه دهم.