(Minghui.org) وقتی تمرین فالون دافا را تازه شروع کرده بودم، واقعاً نمی‌دانستم چگونه حقایق را برای مردم روشن کنم، بنابراین بعداً با سایر تمرین‌کنندگان بیرون رفتم و دیدم که چگونه این کار را انجام می‌دهند. مقالاتی از هفته‌نامۀ مینگهویی و تجربیات هم‌تمرین‌کنندگان در وب‌سایت مینگهویی را نیز خواندم و به‌تدریج یاد گرفتم که چگونه به‌طور مؤثری دربارۀ فالون دافا با مردم صحبت کنم.

بسیاری از مردم فریب دروغ‌ها و تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) دربارۀ فالون دافا را خورده‌اند. این مسئولیت ما است که حقیقت را به آنها بگوییم تا بتوانند نجات یابند.

می‌خواهم تجربۀ خود را درخصوص نجات موجودات ذی‌شعور ازطریق روشنگری حقیقت به‌اشتراک بگذارم. لطفاً به هر مورد نادرستی در تبادل تجربۀ زیر اشاره کنید.

نگران سایرین بودن

یک روز با یک سرایدار خیلی مسن دربارۀ فالون دافا صحبت کردم. با مهربانی و صمیمیت به او گفتم: «سلام، اینجا را خیلی خوب و تمیز جارو کرده‌اید. هوا خیلی گرم است، لطفاً استراحتی بکنید. می‌خواهم موضوع بسیار مهمی را به شما بگویم. آیا شنیده‌اید که با خروج از ح.ک.چ و سازمان‌های جوانان آن می‌توانید امنیت خود را تضمین کنید؟»

او پاسخ داد: «40 سال است که عضو حزب بوده‌ام. چرا باید از آن خارج شوم؟ چند روز قبل خانمی سعی کرد مرا به خروج از حزب تشویق کند، اما قبول نکردم.»

پاسخ دادم: «آن خانم فقط نگران شما و درحال محافظت کردن از شما بود! او با دیدن اینکه مردم با خطر مواجهند، به شما گفت که چطور از آن دوری کنید تا زندگی‌تان در امان باشد. ح.ک.چ از زمانی که به قدرت رسیده، مرتکب کارهای بد بسیاری شده است. آن با فریب مردم و استفاده از خشونت حکومت می‌کند. جیانگ زمین [رئیس پیشین ح.ک.چ] در فساد پیشی گرفته است و حالا افراد خوبی را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد که فای بودا را تزکیه می‌کنند. بنابراین آسمان ح.ک.چ را نابود خواهد کرد. اگر حزب را ترک نکنی، با آن نابود خواهی شد و آن حقیقتاً وحشتناک خواهد بود!»

او گفت: «بسیار خوب. می‌فهمم. از آن خارج خواهم شد.»

سپس به او گفتم که به‌یاد داشته باشد که «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» و مقداری مطالب اطلاع‌رسانی فالون دافا به او دادم. او گفت که وقتی به خانه رسید، آنها را خواهد خواند.

با داشتن قلبی خالص، مردم حقیقت را درک می‌کنند

مدت زیادی بود که در اطراف قدم زده و با مردم صحبت ‌کرده بودم. سپس احساس خستگی کردم و خواستم کمی استراحت کنم. مرد جوانی را دیدم که روی نیمکتی نشسته بود و با تلفن همراه خود بازی می‌کرد. به سمت او رفتم و پرسیدم که آیا می‌توانم کنارش بنشینم. او قبول کرد.

به او گفتم که بسیار مؤدب و محترم به‌نظر می‌رسد و پرسیدم که چه کار می‌کند. مرد جوان گفت: «کارها خوب پیش نمی‌روند. قبلاً یک میوه‌فروشی داشتم، اما مجبور شدم وقتی مدت اجاره مغازه به‌پایان رسید، آن را به صاحب مغازه عودت دهم. حالا به دنبال کسب‌وکار دیگری هستم، اما بسیار مشکل است.»

گفتم: «می‌خواهم مطلب خوبی به شما بگویم. اگر عبارات "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" را خالصانه تکرار کرده و ح.ک.چ و سازمان‌های جوانان آن را ترک کنید، برکت نصیب‌تان خواهد شد. برای جوانان بسیار مشکل است که کسب‌وکار متعلق به خودشان را ‌راه بیندازند. بسیاری از مدیران و افراد موفق اکنون باور دارند که فالون دافا خوب است و از ح.ک.چ خارج شده‌اند. آنها به‌خاطر این کارشان پاداش دریافت کرده‌اند، چراکه فالون دافا راهی راستین است، آن قانون بودا است. مادامی‌که این عبارات را خالصانه تکرار کنی، موجودات الهی و بوداها آن را خواهند دانست. موجودات الهی از شما محافظت خواهند کرد و استاد دافا شما را نجات خواهند داد.»

آن مرد گفت که به سازمان‌های جوانان ح.ک.چ ملحق شده است و به روش معنوی دیگری باور دارد. به او گفتم: «شما به آن روش باور دارید، اما عضو حزب هستید. ح.ک.چ برضد موجودات الهی و بوداها است و به الحاد باور دارد. وقتی به سازمان‌های ح.ک.چ ملحق شدید، "سوگند خوردید جان خود را فدای حزب کنید". حتی اگر آن موجود الهی بخواهد به شما کمک کند، نمی‌تواند. فقط با خارج شدن از ح.ک.چ و ملغی کردن این سوگند، می‌توانید نجات یابید و از سوی خدایان مراقبت شوید.»

او گفت: «سال‌هاست که به این روش اعتقاد دارم، اما او نتوانسته از من مراقبت کند. می‌خواهم از ح.ک.چ خارج شوم و این سوگند را ملغی کنم. سپس آن موجود الهی از من محافظت خواهد کرد!»

به او کمک کردم تا با استفاده از یک نام مستعار، از عضویت در حزب خارج شود و گفتم: «فقط استاد فالون دافا درحال عرضۀ نجات به مردم هستند. لطفاً به‌یاد داشته باش که "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است."»

برایش بهترین‌ها را آرزو کردم و او نیز از من تشکر کرد.

قدرت نیک‌خواهی

خانمی را دیدم که به‌نظر می‌رسید بیش از 50 سال دارد. او بچه‌ای را بغل کرده و زیر سایۀ درختی ایستاده بود. به او سلام کردم و از آن کودک تعریف کردم. او بسیار خوشحال شد که از نوه‌اش تعریف می‌کنم. گفتم: «به‌نظر می‌رسد قبلاً شما را جایی دیده‌ام و احساس می‌کنم که ما یک رابطۀ تقدیری داریم.» او گفت که من نیز آشنا به‌نظر می‌رسم، اما نتوانست به‌خاطر بیاورد که کجا همدیگر را دیده‌ایم.

به او گفتم: «شاید در زندگی‌های گذشته با هم خواهر بوده‌ایم. به همین دلیل است که در نگاه اول خیلی احساس نزدیکی می‌کنیم.»

او پاسخ داد: «شما از من مسن‌تر هستید، پس خواهر بزرگ‌تر من هستید.»

گفتم: «شما خواهر کوچک‌تر من هستید.»

وقتی او را «خواهر کوچک‌تر» صدا کردم، نتوانستم جلوی جاری شدن اشک بر صورتم را بگیرم. او نیز به گریه افتاد.

حقایق را برای این «خواهر کوچک‌تر» روشن و از او دعوت کردم تا سازمان‌های ح.ک.چ را ترک کند. او از صمیم قلب گفت که سازمان‌های ح.ک.چ را ترک خواهد کرد!

«تبریک می‌گویم! لطفاً عبارات "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی بردباری خوب است" را مرتب تکرار کنید.» او گفت که حتماً این کار را خواهد کرد.

وقتی قدرت نیک‌خواهی قلبش را تحت تأثیر قرار داد و عوامل بد پشت او در بُعدهای دیگر را متلاشی کرد، برایم آسان‌تر بود که او را به ترک ح.ک.چ و سازمان‌های جوانان آن ترغیب کنم.

روزی دیگر، خانمی را دیدم که به‌نظر کمی بیش از 60 سال داشت. او بیرون یک فروشگاه نشسته بود. به‌نظر باهوش می‌آمد و لباس آراسته‌ای بر تن داشت که مرا بر سر دوراهی گذاشت که آیا با او صحبت کنم یا خیر. می‌ترسیدم جلو بروم.

استاد بیان کردند:

«در هر آنچه که انجام می‌‏دهید باید آن را تا انتها به انجام برسانید، آن را خوب انجام دهید، و اگر قصد دارید فردی را نجات دهید، آن‌‏ وقت بروید و او را نجات دهید. وقتی فردی روبروی شما قرار گرفته است، انتخابی در کار نیست—اگر در خصوص نجات مردم به صورت گزینشی عمل کنید کارتان اشتباه است. تا زمانی که او کسی باشد که به او برمی‌‏خورید، باید او را نجات دهید، صرف‌‏نظر از موقعیت یا مقام اجتماعی او، یا خواه رئیس‌‏جمهور باشد یا یک گدا. به چشم خدایان، موجودات برابرند. مقام اجتماعی صرفاً تمایزی ایجاد شده در اجتماع بشری است.» («یک مرید دافا چیست»)

نیک‌خواهی عظیم استاد به من کمک کرد تا افکار درستم را افزایش دهم.

به او نزدیک شدم و با مهربانی سلام کردم: «سلام، چقدر سبزیجات خریده‌اید! به‌نظر می‌رسد که خیلی خوب از خانواده‌تان مراقبت می‌کنید.»

پاسخ داد: «بله، اگر من خرید نکنم، خانواده‌ام چه خواهند خورد!»

برای مدت زیادی با هم صحبت کردیم. به من گفت که اصالتاً اهل نان‌جینگ است و در دوره بازنشستگی به اینجا آمده است. او فکر کرده بود که به اینجا بیاید تا زندگی راحتی داشته باشد، اما حالا باید هزینۀ نگهداری از خانواده‌اش را می‌پرداخت.

با شنیدن وضعیتش اظهار ناراحتی کردم. سپس در این باره صحبت کردیم که محیط اجتماعی فعلی چقدر نومید‌کننده است. گفتم: «ح.ک.چ سنت‌های خوب‌مان مانند احترام به والدین، نیک‌خواهی، درستی، نزاکت و اعتماد متقابل را به‌طور کامل نابود کرده است. کل جامعه آشفته شده است. اخلاقیات بشر چنان به‌سرعت درحال نزول است که مردم هیچ احساس امنیتی ندارند. در این آشفتگی اجتماعی، فقط آنهایی که به بوداها باور دارند، می‌توانند به آرامش روحی برسند. معلم فالون دافا نجات را به مردم عرضه می‌کند. لطفاً از این فرصت نادر استفاده کنید و عبارات "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی بردباری خوب است" را خالصانه تکرار کنید. لطفاً از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن نیز خارج شوید و آنگاه موجودات الهی از شما مراقبت خواهند کرد!»

در ادامه گفتم: «مردم چین باور دارند که ارتباطی بین آسمان و زمین وجود دارد و اینکه مردم جهان با موجودات الهی در ارتباط هستند. اگر به بوداها احترام بگذارید، به بوداها باور داشته باشید و با آنها در ارتباط باشید، بوداها به‌طور طبیعی از شما مراقبت و به شما کمک خواهند کرد و زندگی بهتری در آینده خواهید داشت.»

آن خانم به من گفت که عضو حزب بوده است و می‌خواهد از آن خارج شود. برایش شادی و زندگی خوبی را آرزو کردم.

او گفت: «شما واقعاً مهربان هستید. امیدوارم بتوانیم در آینده نیز با هم صحبت کنیم.»

پاسخ دادم: «بله، صحبت خواهیم کرد! همدیگر را دوباره خواهیم دید، چراکه یک رابطۀ تقدیری با هم داریم.»

طی صحبت با مردم دربارۀ فالون دافا، به ماجراهای تأثیرگذار بسیاری برخورد کرده‌ام.

بسیاری از مردم خیلی مهربان و مؤدب هستند. اما با وضعیت‌های ناراحت‌کننده‌ای نیز روبرو شده‌ام که مردم به من ناسزا می‌گفتند، سرم فریاد می‌کشیدند و می‌خواستند گزارشم را به پلیس بدهند. هر وقت چنین وضعیت‌هایی روی می‌دهد، به خودم یادآوری می‌کنم که باید نیک‌خواه و صلح‌جو باشم.

باید همیشه با افکار درست بر نجات مردم تمرکز کنم و باید فا هر فکرم را هدایت کند. باید با خوب تزکیه کردن، به‌طور پیوسته خودم را ارتقاء دهم. صرف‌نظر از اینکه اصلاح فا چقدر طول خواهد کشید تا وقتی که آن پایان نیافته، بیشترین سعی خود را خواهم کرد تا افراد بیشتری را نجات دهم.