فالون دافا، فالون گونگ - سایت مینگهویی www.minghui.org چاپ

احساسات حقیقتاً چیست؟

17 ژانویه 2018 |   ژو فنگ از تایوان

(Minghui.org) در تاریخ 6 مارس 2007 مقاله‌ «شیوه‌ای که زندگی زناشویی‌ام را اداره کردم» (همراه با یادداشت ویراستار) در وب‌سایت مینگهویی منتشر شد. ناشر یادداشتی به آن اضافه کرد: «از منظر سطوح موجودات و تزکیه، قسمت تزکیه‌شدۀ تمرین‌کنندگان قدیمی بسیار قوی و کامل است. بدن‌ها و خصوصیات اخلاقی‌شان در سطوح بسیار بالایی است درحالی‌که مردم عادی و تمرین‌کنندگان جدید هنوز در سطح بشری یا نزدیک به سطح بشری هستند. آنها تحت تأثیر قسمت بشری‌ای هستند که هنوز تزکیه نشده و مملو از کارما و مواد کثیف است. ما در دنیای بشری زندگی می‌کنیم، بنابراین باید به این فکر کنیم که چطور در حین زندگی بشری، باید تزکیه کنیم. همزمان به‌عنوان تزکیه‌کنندگان باید بیشتر از دیدگاه آسمانی فکر کنیم. موجودات خدایی نسبت به موجودات بشری رحمت دارند اما خودشان را بشر در نظر نمی‌گیرند. وقتی یک تمرین‌کننده قدیمی با یک فرد عادی یا تمرین‌کننده جدید ازدواج می‌کند، مانند رابطه‌ای میان یک موجود خدایی و یک فرد عادی است. آیا در آسمان چنین اتفاقی می‌افتد؟ همه ما باید درباره این موضوع یه‌طور منطقی فکر کنیم تا بتوانیم در آخرین مرحله تزکیه اصلاح فا، خودمان را بهتر در فا تزکیه کنیم.»

بر اساس متن فوق مایلم مطالبی را در ارتباط با چیزهایی که در بُعد‌های دیگر دیده‌ام به این درک‌ اضافه کنم.

در نیمۀ دوم سال گذشته محنت‌های احساسی و عاطفی را تجربه کردم که از زمان شروع تزکیه هرگز با چنین وضعیتی مواجه نشده بودم. 3 نفر اعم از تمرین‌کننده و غیرتمرین‌کننده اشاره کردند که با آنها وارد رابطه صمیمانه و نزدیک‌تر احساسی شوم. اغلب نشانه‌ و اشاراتی را در رؤیاهایم دریافت می‌کردم که کمکم می‌کرد این موضوع را درک کنم. در ذیل مایلم دو مورد از رؤیاهایی را که بهتر از بقیه به یاد دارم، به اشتراک بگذارم.

شخصی که بیش از حد به احساسات وابسته باشد، هیچ افسوسی برای پایان رقت‌انگیز زندگی‌اش نمی‌خورد

در این رؤیا چشم‌انداز زیبایی از کوه و دریاچه‌ای را می‌دیدم که آب دریاچه متفاوت و صورتی و غلیظ بود. در رؤیا کاملاً می‌دانستم که آن آب، احساسات و عواطف است. دریاچه بسیار وسیع بود و مردم نهایت تلاششان را می‌کردند که مانند مسابقه قدم برداشتن با گذاشتن پاشنه یک پا جلوی پنجه پای دیگر، در آب حرکت کنند. اما به‌دلیل غلظت بالای آب، حرکت بسیار سخت بود. افراد زیادی در حین حرکت غرق می‌شدند. شخصی بود که در حال راه رفتن، اعضای بدنش از هم جدا ‌شد. تنها آگاهی به جای ماندۀ متصل به یکی از اعضای جدا شدۀ بدنش، هنوز می‌خواست محبوبش را ببیند. آن عضو بدن با چنین فکری به سمت شخص محبوبش رفت و او را دید. عاقبت این شخص به کوه بزرگی میخکوب شد و فرصتش را برای تزکیۀ دوباره از دست داد.

من بال داشتم و در آسمان پرواز می‌کردم. وقتی دیدم برای مردمی که در احساسات غرق می‌شدند چه اتفاقی می‌افتد، از ترس بیدار شدم. بارها و بارها به خودم گفتم که هرگز دوباره مانند این وضعیت نخواهم بود.

یک شخص عادی درست مانند موجودی پوشیده از گل و لجن، پوشیده از کارما است

این صحنه رؤیایم دارای برکه مشابهی پر از آب صورتی بود. همه ما غرق در آب و نیمه پایینی بدن‌مان در احساسات بود. نزدیک‌ترین شخص به من، یک فرد عادی بود، نفر بعدی و یک نفر دورتر از آن تمرین‌کننده بودند. فاصله آنها با من به نسبت احساسی بود که به آنها داشتم. طنابی را در دستم گرفتم که سر دیگر آن به قایقی بسته شده بود. کار احمقانه‌ای کردم و به جای ماندن در قایق، وارد آب شدم. وقتی فرد عادی را که از همه بیشتر دوست داشتم دیدم، تقریباً ترسیدم و درحالی‌که پشتم به او بود از مقابلش گذشتم. بدنش چنان پوشیده از کارما بود که گویی همان لحظه از گل و لجن بیرون آمده بود. بدنش پوشیده از لجن سیاه و کثیف بود. وقتی به سمت تمرین‌کننده قدیمی رفتم، بدنش سفید و براق اما همچنان غرق در آب بود. پس از محنت‌هایی سرانجام متوجه شدم که باید در قایق بنشینم و آب احساسات را ترک کنم. پس از اینکه وارد قایق کوچک بامبو شدم، وقایع شگفت‌انگیزی اتفاق افتاد و با اینکه قایق کوچک بود اما به‌سرعت به پیش می‌رفت.

اغلب تجربیاتم در سایر بعدها را بر روی اینترنت به اشتراک می‌گذارم. از طرفی می‌ترسم که دیگران فکر کنند من خودنمایی می‌کنم و از جهتی نیز نگران سطح محدود خودم هستم زیرا می‌دانم آنچه که می‌بینم نیز تصویر کاملی نیست.

از سال 2007 اصلاح فا وارد مرحله جدیدی شد. استاد از بعدهای دیگر نشانه‌هایی به من دادند تا کسانی را که عقب مانده‌اند و به سطوح تقدیری‌شان نرسیده‌اند را بیدار کنم.

با تمرین‌کنندگانی که در بُعدهای دیگر دیده بودم صحبت کردم و گفتم که زمان برای هیچ کسی نمی‌ایستد و اینکه خودشان را به سرعت پیشرفت اصلاح فا برسانند! اما آنها توجه چندانی نکردند و اصول تزکیه را نادیده گرفتند. از اینرو تصمیم گرفتم آنچه دیده‌ام را بنویسم و با هم‌تمرین‌کنندگان به اشتراک بگذارم به این امید که همه بتوانیم به‌طور کوشا تزکیه کنیم و رشد و ارتقاء یابیم.