(Minghui.org) پرستار هستم و از مزایای تمرین فالون دافا فوق‌العاده بهره‌مند شده‌ام. قبل از یافتن این تمرین، بیماری‌های متعددی داشتم، مانند هپاتیت ب، روماتیسم مفصلی و التهاب پوشش داخلی معده و کیسه صفرا. بخش عمده درآمدم صرف داروها و درمانم می‌شد.

در ژوئن سال 1998، دوستی فالون دافا را به من معرفی کرد. بعد از خواندن جوآن فالون، متوجه شدم این همان چیزی است که در جستجویش بوده‌ام. آن به بسیاری از سؤالاتم درباره معنای زندگی پاسخ داد.

مشاهده بهبودی‌ام

یک بار وقتی داروها را بین بیماران توزیع می‌کردم، رئیس بخش گفت که سالم و پرانرژی به‌نظر می‌رسم و متفاوت از شخص ضعیف و بیماری هستم که او قبلاً می‌شناخت.

یک روز، یکی از همکارانم معده‌درد داشت و با صورتی رنگ‌پریده به چهارچوب در تکیه داده بود. وقتی از کنارش رد می‌شدم، دردش ناگهان قطع و او شگفت‌زده شد.

استاد بیان کردند:

«بنابراین نباید فقط خود را تزکیه کنید، بلکه‌‌ باید دیگران را نیز نجات‌ دهید. دیگران‌ همراه با شما نفع‌ می‌برند و شما می‌توانید بدون‌ قصد‌، بدن‌ افراد دیگر را اصلاح‌ کنید، بیماری‌های‌شان را شفا دهید و غیره.» (جوآن فالون)

خانواده‌، دوستان و همچنین همکارانم شاهد تغییرات بسیار زیادم بوده‌اند و بسیاری از آنها کتاب‌های دافا را از من امانت ‌گرفته‌اند تا بخوانند.

سرطان پیشرفته معده ناپدید شد

یک شب، بیماری مبتلا به سرطان پیشرفته معده ناگهان دچار خونریزی بسیار شدیدی شد. هر کاری می‌کردیم خونریزی‌اش را متوقف کنیم، بی‌فایده بود. پزشکان آنکال آمدند و بعد از مشاوره می‌خواستند مرخصش کنند. رئیس پیشنهاد کرد که هرچه سریع‌تر بیمار را به منزل ببرند، زیرا وقتی فردی خارج از روستایی فوت می‌کند، جسدش نمی‌تواند به آن روستا برگردانده شود.

بعد از رفتن همه، به بیمار گفتم عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را از صمیم قلب تکرار کند درباره فالون دافا و همچنین آزار و شکنجه این تمرین به او گفتم. به‌تدریج دیگر بالا نیاورد و گفت که حالت تهوع‌اش کاهش یافته، سرگیجه‌اش ازبین رفته و معده‌اش نیز احساس بهتری دارد.

مطالب اطلاع‌رسانی دافا را به او و پسرش دادم و به پسرش کمک کردم از حزب کمونیست (ح.ک.چ) و سازمان‌های جوانان آن خارج شود.

چند روز بعد، پسرش گفت که وضعیت مادرش بهبود یافته است. او حتی در منزل آشپزی می‌کرد. تعداد زیادی از روستائیان دی‌وی‌دی‌هایی که به او داده بودم را تماشا کردند.

بهبودی از سکته مغزی

یکی دیگر از بیماران دچار سکته مغزی شده و بستری بود و شوهر پیرش از او مراقبت می‌کرد. آنها تقریباً پولی برای درمان نداشتند، زیرا تنها پسرشان در خارج از شهر مشغول به کار بود. برای‌شان متأسف بودم و درباره فالون دافا به آنها گفتم. آنها با رغبت گوش ‌دادند، اما سپس آن بیمار گفت که رسانه‌ها چیزهای بدی درباره فالون دافا می‌گویند.

توضیح دادم که هر آنچه رسانه‌های دولتی در تلویزیون می‌گویند، همه دروغ و تبلیغات ح.ک.چ است. او پاسخ داد: «بله، درک می‌کنم که آن تمرین خوبی است. عباراتی را که گفتید تکرار می‌کنم.» شوهرش گفت به او کمک خواهد کرد تا آن عبارات را به‌خاطر بسپارد.

وقتی روز بعد به سرِ کار رفتم، او بیدار بود! دست‌هایم را در دستش گرفت و به‌شدت گریست. گفت که احساس بهتری دارد و شوهرش به او کمک کرده تا عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند.

سپس گفت: «نیمه‌شب ناگهان احساس کردم که دوباره می‌توانم حرکت کنم. بنابراین برای اولین بار طی دو هفته گذشته بلند شدم، لباس پوشیدم و در اتاق راه رفتم! سپس شوهرم را بیدار کردم تا او نیز شاهد قدرت دافا باشد.»

آنها هر دو مرتکب تکرار می‌کردند: «فالون دافا خوب است! خیلی از شما متشکریم!» به آنها گفتم که باید از استاد لی سپاسگزاری کنند. او همان روز مرخص شد.

این خبر به‌سرعت پخش شد و بسیاری از مردم شگفت‌زده شده بودند. برخی می‌خواستند فالون دافا را یاد بگیرند.