(Minghui.org) خویشاوندم، که او را شیائو می‌نامم، در تایوان زندگی می‌کند. او ۷۰ سال دارد و بیش از ۴۰ سال خودش را وقف بودیست کرد. گرچه بیست سال است که همدیگر را ندیده‌ایم، او هر سال در روز تولد بودا شاکیامونی و بودا گوآن‌یین با من تماس می‌گرفت و به من یادآوری می‌کرد تا آنها را مورد تکریم قرار دهم.

در گذشته شیائو تقریباً هر ساله از سرزمین اصلی چین دیدن می‌کرد و ما را برای نیایش به چهار محل مقدس بودائی و همچنین بسیاری از معابد معروف دیگر می‌برد. در ماه مارس سال جاری، شیائو تماس گرفت و به ما گفت که قصد دارد برای بازدید به سرزمین اصلی بیاید و سفری به شهر یین‌چوآن ترتیب دهد.

کل خانواده شیائو بودیسم را تمرین می‌کردند. همسرش در ۳۰ سالگی راهبه شد، پسر و دخترش در معابد زندگی می‌کنند و پسر کوچک‌ترش راهب یکی از معابد در تایوان است. شیائو بیش از نیمی از سال را در معبد سپری کرده و متون بودائی را زمزمه می‌کرد. هنگامی که در معبد حضور نداشت، متون بودائی را با خودش به همه جا می‌برد و روزانه آنها را می‌خواند.

وقتی شیائو در ماه مارس سال جاری به دیدنم آمد، متوجه شدم که اضافه وزن دارد و بسیار به‌کندی راه می‌رود. اولین چیزی که به‌محض دیدنم گفت این بود: «چرا هرگز پیر نمی‌شوی؟ جوان‌تر از بیست سال پیش به نظر می‌رسی. حتی روحیه‌ات بهتر شده است!»

شیائو زمانی را یاد‌آوری کرد که ۳۰ سال داشتم و به انواع مشکلات در وضعیت سلامتی‌ام دچار بودم: اغلب بدون علت از هوش می‌رفتم و بیماری شدید معده داشتم. او قبلاً برایم از تایوان دارو می‌آورد اما هیچ فایده‌ای نداشتند.

جواب دادم: «آیا به شما نگفتم که تمرین فالون گونگ را انجام می‌دهم؟» او گفت: «باور نمی‌کنم که تمرین فالون گونگ می‌تواند شما را بیست سال جوان‌تر کند!»

شیائو ابراز کرد که از نظر وضعیت سلامتی ضعیف است. او را آرام کردم و گفتم که چقدر فالون دافا فوق‌العاده است. برایش ماجراهایی درباره رویدادهای معجزه‌آسایی را تعریف کردم که برای پسرنوه، دخترنوه و شوهرم رخ داده بودند. او خندید و گفت: غیرممکن است! چطور چنین چیزی امکان‌پذیر است؟»

شیائو در سومین روز از دیدارش به من گفت: «سال‌های بسیاری است که خواب راحتی نداشته‌ام.» برایش توضیح دادم: «به‌خاطر این است که در خانه‌ام عکس و بدن قانون استاد لی وجود دارد. هر‌چیز نادرست اصلاح می‌شود.» او سپس خندید.

برخی از تجربیاتم را با او به اشتراک گذاشتم که از زمان آغاز یادگیری دافا تجربه کرده بودم. پس از آن، او شروع به خواندن جوآن فالون، آموزه‌های اصلی تمرین کرد. به او اطمینان دادم: «تا زمانی که صادقانه فا را مطالعه کرده و تمرینات را انجام دهی، استاد لی از تو مراقبت خواهند کرد. ایشان همچنین بدنت را پالایش می‌کنند، پس آگاه باش، زیرا دچار اسهال خواهی شد.» او دوباره خندید.

صبح روز بعد در ساعت ۳ صبح هنگام انجام تمرینات، شیائو آمد و پشت‌سرم ایستاد و به دنبال من حرکات را انجام داد. تمرینم را متوقف کردم و تمرینات اول، سوم و چهارم را به او آموزش دادم. می‌توانم بگویم تمایل خالصانه‌ای به یادگیری تمرین داشت.

صبح روز بعد، برای پیاده‌روی بیرون رفتیم. شیائو قبل از بیرون‌رفتن به توالت رفته بود، بااین‌حال کمتر از بیست دقیقه بعد از من خواست برایش توالت پیدا کنم. مدت زمانی طولانی را در توالت سپری کرد. پس از آن، طولی نکشید که مجبور شد دوباره به دستشویی برود. گفتم: «هنوز انجام نشده؟ چرا دوباره و دوباره می‌روی و مشکلات زیادی ایجاد می‌کنی؟» عذرخواهی کرد و گفت: «حق با تو است. تا به حال چیزی مانند این هرگز برایم اتفاق نیفتاده بود. فکر می‌کنم استادت درحال پاکسازی بدنم هستند.

خدای من، چقدر درکم ضعیف بود! شیائو می‌دانست که استاد بدنش را پاکسازی کردند، چرا به این فکر نکردم؟ به او اطمینان دادم: «استاد لی به شخص من تعلق ندارد. ایشان استاد تمامی شاگردان واقعی فالون دافا است، از جمله تو!»

هنگام غروب، شیائو را به خانه یکی از تمرین‌کنندگان باتجربه بردم. تمرین‌کننده مزبور فیلم راهپیمایی روز جهانی فالون دافا در سال ۲۰۱۶ نیویورک را پخش کرد و همچنین برخی از فیلم‌های روشنگری حقیقت را که توسط تمرین‌کنندگان خارج از کشور تهیه ‌شده بودند. درحالی‌که در خانه این تمرین‌کننده بودیم، سه بار دیگر به توالت رفت. او دوباره عذرخواهی کرد. ما هر دو گفتیم: «این واقعاً چیز بسیار خوبی است. استاد از تو مراقبت می‌کنند.این فوق‌العاده است!»

روز بعد شیائو در مطالعه گروهی فای ما شرکت کرد. او به‌دقت جوآن فالون را با صدای بلند همراه گروه خواند. از روز بعد، تمرین‌کننده‌ای قدیمی هر روز بعدازظهر برای آموزش تمرینات به او می‌آمد و از همان روز اول هرگز آموزه‌های بودائی را نخواند، متونی که بیش از ۴۰ سال او همراهی کرده بودند. او حتی دیگر همانند گذشته تمایلی نداشت برای سفر به جاهای مختلف وقت صرف کند.

ده روز گذشت و وقت آن رسیده بود شیائو به تایوان برگردد، اما تمایلی به ترک اینجا نداشت. خواندن کتابهای بودائی‌اش را کنار گذاشت و گفت: «دیگر این کتاب‌ها را نمی‌خواهم آیا می‌توانم کتاب‌ها و تقویم فالون دافا را به تایوان ببرم؟ به او اطمینان دادم که پیداکردن کتاب‌های دافا و تقویم در تایوان آسان است. «به‌محض اینکه به خانه رسیدی، یک تمرین‌کننده محلی پیدا کن و آنها بسیار خوشحال می‌شوند که به شما در پیدا کردن مجموعه‌ای کامل از کتاب‌های دافا کمک کنند.»

شیائو را به ایستگاه اتوبوس بردم. او سپس دستانش را برای ادای احترام به هم فشرد (حالت هه‌شی) و گفت: «من ارزشمندترین هدیه در این سفر به سرزمین اصلی، یعنی فالون دافا را دریافت کردم!»