(Minghui.org) در گذشته، به‌عنوان چوب‌بر در کوه‌ها کار می‌کردم، الوارهای سنگینی را بلند و حمل می‌کردم، کاری که به‌طور مرسوم به‌عنوان شغل یک مرد محسوب می‌شود. با گذشت زمان، چنین کار سخت و سنگینی باعث ایجاد فشار و آسیب به ستون فقراتم شد و به‌خاطر دردهای پشتم دچار ناتوانی شدیدی شدم، به مدت چند ماه در بستر افتادم و قادر به ایستادن نبودم.

شوهرم دیگر نمی‌توانست شاهد باشد که بیشتر از این رنج بکشم و در‌نهایت مرا به بیمارستان منتقل کرد. بعد از انجام سی‌تی‌اسکن، تشخیص داده شد دچار فتق دیسک در ناحیه کمرم هستم. پزشکان به من گفتند که هیچ کاری از دستشان ساخته نیست. آنها همچنین گفتند که آن را آسان بگیرم و درد را با داروهای قوی کنترل کنم.

این پیش‌بینی مایه تعجبم نبود، زیرا یکی از همسایگان همانند من به‌خاطر آسیب‌دیدگی در ناحیه کمرش در رنج بود و انجام سال‌ها مداوا و صرف ۵۰ هزار یوان هزینه‌ هیچ فایده‌ای برایش نداشت. اما شوهرم مرا به حال خودم رها نکرد و یک فیزیوتراپیست پیدا کرد تا کمرم را روزانه ماساژ بدهد.

درد ناشی از ماساژ‌ها بسیارطاقت‌فرسا بود. درمانگر گردنم را محکم نگه می‌داشت و با گرفتن موهایم، سرم را می‌کشید و بلند می‌کرد.

پس از ده روز درمان، ادامه آن برایم غیر‌قابل تحمل شد. از درمانگر پرسیدم که سعی دارد چه کاری انجام دهد. او گفت که سعی می‌کند صدها کانال انرژی در بدنم را باز و جریان انرژی را بازیابی کند.

رویکردی متفاوت

او با اشاره به باز شدن کانال‌های انرژی، مطلبی را که قبلاً خوانده بودم را به یادم آورد. آن مطلب گزیده‌ای از کتاب جوآن فالون، آموزه اصلی تمرین تزکیه فالون دافا است که توسط استاد لی هنگجی نوشته شده است.

استاد در این کتاب بیان کردند:

«تزکیه فالون دافای ما از این روش که یک کانال انرژی صدها کانال دیگر را به حرکت در آورد، اجتناب می‌کند. از همان آغاز، لازم می‌دانیم که تمام کانال‌های انرژی باهم باز شوند و چرخش‌ هم‌زمان داشته باشند.» (جوآن فالون)

در آن لحظه تصمیم گرفتم تمرین فالون دافا را آغاز کنم تا ببینم که آیا می‌توانم این کانال‌های انرژی را از طریق تمرین باز کنم یا خیر.

قبل از آن که فالون دافا از سوی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مورد آزار و اذیت قرار گیرد، با آن آشنا شده بودم و می‌دانستم که تمرین خوبی است. اما به دلیل آزار و اذیت، به تمرین آن نپرداختم.

برخی از تمرین‌کنندگان محلی دافا را پیدا کردم و از آنها کمک خواستم. شش تمرین‌کننده به خانه‌ام آمدند. آنها با خواندن یک سخنرانی در روز، نُه سخنرانی از جوآن فالون را با من مطالعه کردند و تمرینات را به من آموختند. درابتدا، فقط می‌توانستم تمرین‌های ایستاده را با تکیه بر یک دیوار انجام دهم، چون پاهایم تعادل نداشتند.

در درونم از استاد لی تقاضا کردم تا به بهبودی‌ام کمک کنند.

بهبودی کامل

پس از گذراندن چند ماه در رختخواب، بهبود وضعیتم معجزه‌آسا بود. سه روز بعد توانستم خودم به حالت ایستاده بمانم. دو روز پس از آن قادر بودم به سمت جلو خم شوم. روزی که خواندن جوان فالون به پایان رسید - نه سخنرانی در نه روز – به‌طور کامل بهبود یافتم و می‌توانستم به‌راحتی حرکت کنم.

البته شوهرم شاهد پیشرفت سریع من بود و بسیار خوشحال شد.

او پس از مشاهده بهبودی‌ام، با هیجان به من گفت: «دیگران برای درمان، در طول سال‌های بسیار، پول زیادی صرف کرده‌اند که هیچ فایده‌ای برای‌شان نداشته است. اما تو یک پنی هم نپرداختی، اما در طی فقط ۹ روز کاملاً درمان شدی! فوق‌العاده است! فالون دافا شگفت‌انگیز است و استاد شما واقعاً عالی است!»

ماجرای درمان معجزه‌آسای من در محله بین همسایه‌ها پخش شد. بستگان، دوستان و همکاران سابقم نمی‌توانستند باور کنند که به این سرعت بهبود یافته باشم.

بسیاری از آنها سخنان شوهرم را بیان می‌کردند، به من می‌گفتند که فالون گونگ چقدر باور‌نکردنی است و آنها نیز می‌خواستند آن را تمرین کنند. از یک دختر همسایه شنیدم که به مادرش می‌گفت: «ببینید، تمرین فالون گونگ خیلی خوب است، شما هم باید این تمرین را انجام دهید.»

این مرا بسیار خوشحال کرد. من از فالون دافا و استاد لی بسیار سپاسگزارم. متشکرم!