(Minghui.org) من و خانواده‌ام از استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، بسیار سپاسگزار هستیم زیرا تمام خانواده ما از مزایای تمرین دافا بهره‌مند شده‌اند.

فرصتی دوباره در زندگی

در سال ۲۰۱۳، در ۵۲ سالگی تشخیص داده شد که دچار سرطان هستم. بعد از یک عمل جراحی بزرگ، پزشکان به من گفتند که به علت گسترش سلول‌های سرطانی در بدنم، هیچ شانسی برای بهبودی ندارم.

بااین‌وجود، همچنان هشت دوره تحت شیمی‌درمانی قرار گرفتم. موهایم را از دست دادم، نمی‌توانستم بخورم یا بخوابم و دچار کاهش وزن شدیدی شدم. درنهایت درمان را رها و بیمارستان را ترک کردم.

اندک زمان کوتاهی پس از بازگشت به خانه، بانوی سالخورده‌ای در روستای‌مان با من درباره فالون دافا صحبت کرد و به من گفت که آن را تجربه کنم. او همچنین نسخه‌ای از کتاب جوآن فالون را به من داد.

چند صفحه از آن را خواندم و بلافاصله احساس بهتری پیدا کردم. چند روز بود که غذا نخورده بودم اما آن شب توانستم یک وعده غذای کامل بخورم. سپس تصمیم گرفتم که فالون دافا را به‌طور جدی و کوشا یاد بگیرم و به آینده‌ام امیدوار شدم.

یک هفته پس از شروع تمرین، گلویم به‌طور دردناکی دچار خشکی شد. سایر تمرین‌کنندگان در منطقه برایم خوشحال بودند. آنها گفتند که دافا بدنم را پالایش می‌کند و احساس ناراحتی‌ام به‌خاطر این است کارمای بیماری‌ام درحال از بین رفتن بود.

به مطالعه فا و انجام تمرینات دافا ادامه دادم و بعد از یک هفته تمام درد و رنج‌هایم از بین رفت. طولی نکشید که وضعیت سلامتی‌ام به‌طور کامل بازسازی شد. کسانی که مرا می شناختند اظهار داشتند که خیلی جوان‌تر از زمانی به نظر می‌رسم که دچار بیماری بودم.

پزشک معالجم با ديدن تغييراتم مات و متحیر شد. او شاهد قدرت فالون دافا بود. پس از اینکه به او گفتم که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) چگونه درحال آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان دافا است، او حتی از عضویت در ح.ک.چ کناره‌گیری کرد. پس از آن هر گاه مرا می‌دید، با صدای بلند می‌گفت: «فالون دافا خوب است!» کسانی که صدایش را می‌شنیدند، برمی‌گشتند و به من نگاه می‌کردند و این فرصت را به من می‌دادند که درباره دافا با آنها صحبت کنم.

فالون دافا بدنی سالم به من عطا کرد و همچنین به من کمک کرد تا شخص بهتری شوم. با دیگران با مهربانی، صداقت و شفقت رفتار می‌کنم. هرگاه درگیر مشکلی می‌شوم، کاستی‌هایم را جستجو می‌کنم.

شوهرم از مزایای آن بهره‌مند می‌شود

شوهرم دچار آسم مزمن بود که به مرور زمان رو به وخامت می‌گذاشت. پس از شروع تمرین فالون دافا، بیماری آسم او ناپدید شد و اکنون از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار است.

شوهرم در معدن کار می‌کند. یک روز، کابلی که چرخ دستی‌ها را بالا می‌کشید پاره شد و یکی از چرخ‌دستی‌ها در مکانی که شوهرم ایستاده بود پایین افتاد. او گفت که درست قبل از اینکه به او برخورد کند، احساس کرد نیرویی او را هل داد تا ایمنی‌اش حفظ شود.

به عقیدۀ او استاد لی او را نظاره می‌کردند و بسیار سپاسگزار و قدردان بود. از آن روز به بعد احترام زیادی برای استاد و دافا قائل می‌شود.

فرزندانم نیز از تمرینم بسیار حمایت می‌کنند. آنها زندگی سالم و پرباری دارند. مادرشوهرم سابقاً تبلیغات دروغین ح.ک.چ و تهمت‌هایش علیه فالون دافا را باور داشت، اما نگرش او نیز تغییر کرده است و درحال حاضر از آن به‌خوبی حمایت می‌کند.

اغلب آرزو می‌کنم که ای‌کاش تمرین فالون دافا را زودتر آغاز می‌کردم. به خودم یادآوری می‌کنم که باید از این زمان ارزشمند استفاده کنم تا خودم را بهتر تزکیه کرده و این امکان را به مردم بیشتری بدهم که عظمت دافا را درک کنند.