(Minghui.org) مسیر یادگیری فالون دافا برایم طولانی و سخت بوده است. اگرچه بیست سال پیش دربارۀ دافا میدانستم و میخواستم آن را بیاموزم، اما فقط دو سال پیش بود که این تمرین را شروع کردم. در ادامه ماجرایم را شرح میدهم.
سفر بهسوی دافا
حدود بیست سال پیش بهطور اتفاقی با فالون دافا آشنا شدم. در آن زمان جوان و بیتجربه بودم. احساسی میکردم این همان چیزی است که بهدنبالش بودهام. اما پیش از اینکه فرصتی داشته باشم تا حقیقتاً دافا را یاد بگیرم، فریب خوردم و در ارتکاب جنایتی مورد سوءاستفادۀ دیگران قرار گرفتم. درنتیجه با اینکه حتی یک ریال هم به جیب نزدم، به 18 سال حبس محکوم شدم. خانواده، شغل و آیندهام را ازدست دادم. احساس میکردم که عمیقاً تحقیر و ذلیل شدهام.
وقتی دلشکسته بودم، مادرم یک نسخه از جوآن فالون و برخی مقالات نوشته شده توسط استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، را برایم فرستاد. در زندان آنها را مخفیانه خواندم و آنها زندگیام را نجات دادند. درک کردم که سختیای که با آن مواجه شده بودم درنتیجۀ کارمایی بود که از زندگیهای بسیار در گذشته جمع شده بود. قبلاً تمایل شدیدی به مبارزه برای شهرت و نفع شخصی داشتم، اما مجبور شدم برای آگاه شدنم به حقیقت آنها را رها کنم. با اینکه نمیتوانستم کاملاً فا را درک کنم، به این درک رسیدم که فقط استاد میتوانند مردم دنیا را نجات دهند و اینکه فقط از طریق تزکیه است که شخص میتواند به کمال برسد. در 10 مه 2015 از زندان آزاد شدم. آن روزی بود که رسماً شروع به تزکیۀ خودم در فالون دافا کردم. مادرم که بیش از هشتاد سال داشت، دستم را گرفت و گفت: «منتظرت بودهام که به خانه بیایی و تزکیه را شروع کنی. هیچ چیز مهمتر از دافا نیست. مادامیکه تزکیه کنی استاد مراقبت خواهند بود.» ما جوآن فالون را با هم خواندیم. مادرم نحوۀ انجام تمرینها و فرستادن افکار درست را به من نشان داد و کلاً ]اطلاعاتم[ را بهروز رساند. از آن روز از صمیم قلب در فالون دافا تزکیه کردهام.
تزکیه بهطور کوشا
در خانۀ مادرم مطالعۀ گروهی فا داریم. دوشنبه، چهارشنبه و جمعه جوآن فالون را میخوانیم و در روزهای دیگر با مادرم سخنرانیهای جدید استاد را مطالعه میکنم. وقتی فا را مطالعه میکنم همیشه درکهای جدیدی بهدست میآورم. همچنین از تبادل تجربیات و درکهای تمرینکنندگان نفع بسیاری بردهام. من و مادرم هر روز صبح بیرون میرویم تا با مردم دربارۀ فالون دافا و آزار و شکنجه صحبت کنیم. به مردم مطالب چاپشده میدهیم و گاهی فلایر پست میکنیم.
قبلاً روماتیسم شدیدی داشتم بهطوریکه نمیتواستم شبها از شدت درد بخوابم. از وقتی تمرینهای دافا را شروع کردهام ، درد بهمقدار بسیار زیادی کاهش پیدا کرده و گاهی اصلاً درد ندارم. قبلاً هر چند روز یکبار برای زخم و التهاب معده دارو مصرف میکردم. اما اکنون ازطریق این تمرین شفا پیدا کردهام.
حالا به این درک رسیدم که سختیای که متحمل شدم برای این بود که به من کمک کند از وابستگیهای بشری خلاص شوم. اکنون علاقۀ کمی به شهرت و نفع شخصی دارم. روزهایم را با مطالعۀ فا، انجام تمرینها، فرستادن افکار درست و صحبت با مردم دربارۀ حقایق فالون دافا سپری میکنم. هر روز برایم رضایتبخش است.
پس از سال نو شروع کردم تا با همتمرینکنندگان با دوچرخه به مکانهای دوردست بروم. با موبایل با مردم تماس میگیریم تا دربارۀ دافا به آنها بگوییم و به آنها توصیه کنیم از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند تا درگیر جنایاتی نشوند که حزب با آزار و شکنجۀ دافا مرتکب شده است. در ابتدا تمایلی به صحبت با مردم نداشتم چراکه قبلاً یک بار آن را امتحان کرده بودم و نتیجه خوب نبود. میدانستم که در آن موقع بهاندازۀ کافی افکار درست نداشتم. همتمرینکنندگان مرتباً مرا تشویق میکردند و به من یاد میدادند که چگونه شروع کنم. تصمیم گرفتم که امتحان کنم و توانستم به شش نفر توصیه کنم از ح.ک.چ خارج شوند. روز بعد هشت نفر قبول کردند از حزب خارج شوند. میدانستم که استاد به من شهامت و خرد داده بودند و اینکه باید به تلاشم ادامه دهم.
میدانم که تزکیهام تا بلوغ فاصلۀ بسیاری دارد. لطفاً هر مورد نامناسبی که در درکم وجود دارد را متذکر شوید.
مجموعه آغاز تزکیه