(Minghui.org) من یک تمرین‌کننده جوان فالون گونگ هستم که چشم آسمانی‌ام بسته است، اما رویدادهای زیادی را بین تمرین‌کنندگان تجربه کرده‌ام، دیده‌ام و شنیده‌ام که بعضی از آنها مطابق با فا نبوده‌اند.

حفظ اصول فا در ذهن

به‌عنوان مریدان دافای دوره اصلاح فا، تزکیه ما متفاوت از سایر روش‌های تزکیه در تاریخ است.

استاد بیان کردند:

«... و این بُعد دقیقاً بُعدی از توهم است. بنابراین ما آن رویکردِ برعکس را اتخاذ کردیم: در سطحی میکروسکوپی به‌تدریج شما را با شروع از بدن‌تان که از میکروسکوپی‌ترین ذرات وجودتان تشکیل شده‌ است و با پیشروی لایه به لایه به‌سوی بزرگترین مولکول‌ها، تبدیل می‌کنیم. به‌عبارت دیگر، ما درحال پیشروی به‌سوی سطح بدن‌تان هستیم تا وقتی که نهایتاً به سلول‌های گوشتی برسیم که از این لایه مولکول‌های قابل مشاهده برای چشم‌ها ساخته شده‌اند. آنگاه به کمال می‌رسید.» (آموزش فا در کنفرانس در اروپا)

از فای استاد متوجه شدم که میکروسکوپی‌ترین سطح، سرچشمۀ حقیقیِ خودآگاهِ اصلی شخص است؛ یعنی این میکروسکوپی‌ترین و خالص‌ترین ذرات، خودآگاه اصلی‌مان را شکل می‌دهند.

استاد فای حقیقیِ کیهان را به ما ارائه می‌دهند و بدهی‌های کارمایی ما را نیز تحمل می‌کنند و تمرین‌کنندگان را قادر می‌سازند تا به سرعت از سطوح تزکیه بگذرند و ارتقاء یابند. خانه حقیقی تمرین‌کنندگان در قلمروهای بسیار بالایی است و حتی بالاتر از موجودات بالاترین سطحی است که با اصلاح فا مداخله می‌کنند.

نیروهای کهن عوامل بشریِ تمرین‌کنندگان، مانند خلق‌وخو، خصوصیات اخلاقی و سایر اجزای زمخت را نظم‌وترتیب دادند تا بتوانند در سه قلمرو وجود داشته باشند. پس آنها نمی‌توانند به میکروسکوپی‌ترین بخش‌های خودآگاه اصلی یک تمرین‌کننده نفوذ کنند.

سرچشمۀ حقیقیِ خودآگاهِ اصلی یک تمرین‌کننده به استاندارد کیهان جدید رسیده است. آن منِ حقیقی ما است و از سوی استاد به‌رسمیت شناخته می‌شود. استاد برای حفاظت از ما در برابر آلودگیِ کیهان کهن، اینها را پس از رسیدن به استاندارد، بلافاصله از کیهان کهن جدا کردند. پس آیا این خود حقیقی که ازقبل مطابق با استانداردهای کیهان جدید است، می‌تواند اعمالی برخلاف فای کیهان انجام دهد؟ غیرممکن است.

استاد بیان کردند:

«درواقع، تمام چیزهایی که همسو با دافا و افکار درست مریدان دافا نیستند، نتیجۀ دخالت نیروهای کهن هستند و این شامل تمام عوامل نادرستی که خودتان دارید نیز می‌شود.» («دربارۀ امواج متلاطمی که مقاله‌ای درخصوص روح کمکی به‌وجود آورد»)

درکم بعد از خواندن این فای استاد این است که خودآگاه اصلی باید به منِ حقیقی خودش بازگردد و همه عناصر نادرست باید ازبین برده شوند. آن بدین علت است که خودآگاه اصلی فرد از منِ حقیقی سرچشمه می‌گیرد و همسو با فا است که صالح‌ترین است. این احتمالاً یکی از دلایل اساسی است که چرا برخی از تمرین‌کنندگان جدید می‌توانند افکار درست قدرتمندی بفرستند.

نفی نظم‌وترتیبات نیروهای کهن

هنگام مواجهه با هم‌تمرین‌کنندگانی که به‌دلیل دستگیری و بازداشت غیرقانونی یا مواجه شدن با کارمای بیماری رنج و محنت‌هایی را تجربه می‌کنند یا آنهایی که مطابق فا نیستند، باید نظم و ترتیبات نیروهای کهن را به‌طور کامل انکار و نفی کنیم.

باید درک کنیم که خود حقیقی سایر تمرین‌کنندگان در واقع مطابق با فا هستند. تمام سخنان و اعمال نادرستی که با فا مطابقت ندارند، نتیجۀ حمله نیروهای کهن هستند. این عناصر عقاید و تصورات بشری و وابستگی‌هایی هستند که نیروهای کهن آنها را به تمرین‌کنندگان تحمیل می‌کنند. آنها به معنای دستکاری شدن بدن‌ بشریِ تمرین‌کنندگان هستند و بخشی از خود حقیقی آنها نیستند. بنابراین باید آنها را نفی کنیم و ازبین ببریم.

اگر همه تمرین‌کنندگان بتوانند همواره خود را کنترل کنند، به درک درستی از فا دست یابند و در مواجهه با رنج و محنت‌ها به‌طور کوشا تزکیه کنند، آنگاه عناصر شیطانی در بُعدهای دیگر بلافاصله متلاشی می‌شوند.

مداخله نیروهای کهن

تعداد زیادی از تمرین‌کنندگانی که با سایر مکان‌های تهیه مطالب همکاری می‌کردند، به‌طور غیرقانونی دستگیر شدند. شنیدم که آن تمرین‌کنندگان باهوش و توانا بودند و آن مکان‌‌های تهیه مطالب را به‌خوبی اداره می‌کردند.

اما برخی از این تمرین‌کنندگان جذب یکدیگر شدند و شکاف‌های‌شان منجر به آزار و اذیت از سوی نیروهای کهن شد. چه کسی وابستگی‌ها به شهوت را نظم‌وترتیب داد؟ به نظرم نیروهای کهن بودند.

نیروهای کهن وابستگی‌های تمرین‌کنندگان را در فضای میکروسکوپی‌شان تقویت کرده بودند. آنها در دوره اصلاح فا تأثیر ‌گذاشتند و برای آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان مورد استفاده قرار گرفتند. هدف این بود که تمرین‌کنندگان را نابود کنند.

رفتارهایی که با فا همخوانی ندارند، اعمال واقعی خودِ حقیقی تمرین‌کنندگان نیستند؛ آنها ناشی از بدن‌های بشری‌ای هستند که نیروهای کهن آنها را دستکاری کرده‌اند و از سوی نیروهای کهن انجام شده‌اند.

بنابراین به‌عنوان جزئی از فا، باید اصول فا را به‌خاطر داشته باشیم و مداخله و آزار و شکنجه از سوی نیروهای کهن را به‌طور درستی انکار کنیم و ازبین ببریم. اعتراض به سایر تمرین‌کنندگان و انتقاد از آنها نمی‌تواند نقش مثبتی ایفاء کند.

تجلی قلمروی تزکیه

آنچه در ذهن انسان است و آنچه فرد درباره‌اش صحبت می‌کند، همه موادی در فضاهای دیگر هستند. آیا شکایت و انتقاد شخص از چیزی، آن افکارمنفی، می‌توانند خوب باشند؟

به‌محض اینکه فرد شاکی آن کلمات را برزبان می‌آورد یا درباره آنها فکر می‌کند، این مواد فوراً در فضای آن تمرین‌کننده ظاهر می‌شوند. این مواد منفی افکار درست آن تمرین‌کننده را سرکوب می‌کنند. بنابراین آنچه فردِ شاکی انجام می‌دهد، چیزی خوب است یا چیزی بد؟

در چنین مواقعی با یک انتخاب مواجه می‌شویم: یا حقیقتاً با نیک‌خواهی، گروهِ تزکیه را هماهنگ کنیم یا با انتقاد از یکدیگر شکافی ایجاد کنیم. اعتقاد دارم که هر تمرین‌کننده‌ای این موقعیت برای انتخاب را دارد که به‌طور حتم تجلی قلمروی تزکیه شین‌شینگ او است.

نگاه به درون برای رشد مانند بدنی واحد

وقتی رنج و محنت‌ها و تضادها ظاهر می‌شوند، باید آنها را به‌عنوان ترفندهای نیروهای کهن تشخیص دهیم، سایر تمرین‌کنندگان را با افکار درست قوی سازیم، و در حال نفی افکار منفیِ بشری به درون نگاه کنیم.

ما می‌توانیم با این وقایع طوری برخورد کنیم که گویا در حال تماشای یک فیلم هستیم: کشف کنیم که این وابستگی‌ها، امیال و مفاهیم چگونه در ما وجود دارند و سپس آنها را ازبین ببریم. فقط پس از آن می‌توانیم نقش مثبتی ایفاء و یک محیط درستِ تزکیه را ایجاد کنیم.

معمولاً ممکن است ناگهان به‌یاد بیاوریم که چیز مشابهی را تجربه کرده‌ایم. متوجه شده‌ام که گاهی استاد چنین مواردی را به ذهن ما می‌آورند. بنابراین باید بدان توجه داشته باشیم، زیرا استاد به ما کمک می‌کنند وابستگی‌ها و رفتار نادرست خود را ببینیم تا بتوانیم آنها را ازبین ببریم.

باید نیروی محرکه را کشف کنیم که عقاید و تصورات بشری یا چیز دیگری از درون ما است. هیچ فکری نباید نادیده گرفته شود. هر چیزی که با فا هماهنگ نیست، باید اصلاح شود. هر گونه آسیب به سایرین باید جبران شود. هر پیامدی که نمی‌تواند به حالت قبل برگردانده شود، مستلزم عذرخواهی خالصانه از استاد است. شخص باید اشتباهات خود را بپذیرد و از استاد بخواهد فرصت‌هایی برای حل‌وفصل آن مسئله و هماهنگ شدن با گروه در اختیارش قرار دهد.

باید با خودمان سختگیر باشیم و هر فرصتی برای رشد را گرامی بداریم. همچنین در حالی که رشد می‌یابیم، نباید گروه را فراموش کنیم. می‌توانیم با یکدیگر ارتباط داشته باشیم، درباره کاستی‌های‌مان صحبت و اشتباهات‌مان را اصلاح کنیم. به این ترتیب می‌توانیم مانند بدنی واحد رشد کنیم.