(Minghui.org) در سال 1994 تمرین فالون دافا را شروع کردم. طی 24 سال گذشته در تمرین تزکیه‌ام، من و همسرم، قدرت دافا را تجربه کرده‌ایم.

بهبود از بیماری‌ها

قبل از تمرین فالون دافا، از انواع بیماری‌ها رنج می‌بردم، ازجمله روماتیسم مفصلی، التهاب دیواره داخلی روده بزرگ و فیبروم رحم. حتی راه رفتن و نشستن برایم بسیار سخت بود.

خواهرشوهرم درباره فالون دافا با من صحبت کرد و آن شب به گروه مطالعه فا ملحق شدم. هنگامی‌که فا را مطالعه می‌کردیم، احساس گرما ‌کرده و عرق کرده بودم. وقتی تمرین‌کننده‌ای به من گفت از تمرین بهره برده‌ام، گیج شده بودم، زیرا چیزی درباره فالون دافا نمی‌دانستم، اما قبل از اینکه آن مکان را به‌سوی خانه ترک کنم با سپاس یک نسخه از کتاب جوآن فالون را پذیرفتم.

در مسیر بازگشت به خانه شروع به دفع گاز کردم. وقتی صبح از خواب بیدار شدم نفخ شکمم ناپدید شده بود. به بیمارستان‌های بسیاری مراجعه کرده بودم بدون هیچ نتیجه‌ای، اما فقط یک روز پس از خواندن جوآن فالون شکمم صاف شده بود. همچنین تمام بیماری‌هایم طی زمانی کوتاه ناپدید شدند که مرا متقاعد می‌کرد این تمرین را ادامه دهم.

در سال 1999 پس از اینکه آزار و شکنجه فالون دافا آغاز شد، مصمم شدم که هیچ چیز نمی‌تواند مانعم از انجام تمرین دافا شود. گرچه همسرم ترسیده بود و می‌خواست که ایمانم را رها کنم، اما به مطالعه فا و انجام تمرین‌ها ادامه دادم.

همسرم با ایمان به دافا بهبود یافت

در سال 2010 وقتی بیرون می‌رفتم تا حقایق دافا را برای مردم روشن کنم، متوجه شدم که همسرم کنار پلی نشسته، منتظر من است. او احساس ناراحتی می‌کرد و نمی‌توانست راه برود.

باور داشتم که این نمی‌تواند نظم و ترتیب استاد باشد، اما می‌تواند نظم و ترتیب نیروهای کهن باشد. به او گفتم صمیمانه این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» همچنین از استاد برای او کمک خواستم. آنگاه، رفتم که با افراد بیشتری درباره دافا صحبت کنم.

وقتی به مکانی که او را ترک کرده بودم بازگشتم، به‌نظر می‌رسید حالش خوب است، انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است. از استاد در قلبم تشکر کردم. تا زمانی که در تزکیه‌مان کوشا و جدی هستیم، استاد به ما کمک خواهند کرد.

در سال 2014 وقتی یک شب به خانه برگشتم، به‌نظر می‌رسید همسرم دچار فلج عضلات صورت شده است. او می‌خواست به بیمارستان برود، اما پسرمان نمی‌توانست محل کارش را ترک کند.

از او خواستم دو عبارت دافا را تکرار کند و وادارش کردم به سخنرانی‌های استاد گوش دهد. در ضمن به‌درون نگاه کردم و از استاد کمک خواستم.

به‌تدریج، همسرم آرام شد و به‌خواب رفت. هنگامی‌که در ساعت 3 صبح بیدار شدم، صورتش به حال عادی برگشته بود.

استاد بیان کردند:

«جن شن رن؛ سه کلمه مقدسی که قدرت‌های بی‌کران فا را دارند
فالون دافا خوب است؛ افکار حقیقی تمام فجایع را تغییر می‌دهند»
(«دوبیتی، منبع همۀ فا» از هنگ‌یین 4)

رئیس پلیس از حزب کمونیست خارج شد

پس از اینکه به پلیس محلی گفتند که شکایت کیفری‌ام را علیه جیانگ زمین، رئیس سابق رژیم کمونیست که آزار و شکنجه را در سال 1999 آغاز کرد ارسال کرده‌ام، آنها از من خواستند به اداره پلیس بروم.

درحالی‌که کمی ترسیده بودم، به خودم یادآوری کردم که باید افکار درست داشته باشم و ترسم را رها کنم. فکر می‌کردم که از مزایای دافا بسیار بهره برده‌ام و اکنون این فرصت به من داده شده که برکات دافا را جبران کنم.

در مسیرم به‌طرف اداره پلیس، شعر استاد را به‌خاطر آوردم، استاد بیان کردند:

«زندگی کنید بدون اینکه دنبال چیزی باشید،
بمیرید بدون اینکه برای چیزی افسوس بخورید؛
تمام افکار اشتباه را بزدایید،
تزکیه کردن تا رسیدن به مقام یک بودا سخت نیست.» («وجود نداشتن» از هنگ‌یین)

افکار درست فرستادم و از استاد خواستم به من کمک کنند. فوراً، احساس کردم بدنم بسیار سبک شده و دیگر احساس ترس نمی‌کنم.

در اداره پلیس، رئیس پلیس را ملاقات کردم که پرسید چرا شکایت کیفری علیه جیانگ فرستادم. به او گفتم جیانگ آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد و حقایق دافا را برایش روشن کردم. همچنین او را تشویق کردم که از حزب خارج شود و تمرین‌کنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار ندهد.

به او ابزاری دادم تا بتوانند به اطلاعاتی درباره دافا، خارج از دیوار بزرگ امنیتی رژیم دسترسی داشته باشد.