(Minghui.org) در پاییز سال 2012 برای تدریس در یک مدرسه ابتدایی، به خارج از شهر منتقل شدم. این مدرسه بیش از یک‌صد دانش‌آموز دارد که از پنج روستای مختلف می‌آیند، اما کمتر از ده معلم در این مدرسه تدریس می‌کنند.

وقتی به این مدرسه آمدم، بلافاصله متوجه شدم که از زمان شروع آزار و شکنجه در سال 1999، مردمِ اینجا اطلاعات مثبتی درباره فالون دافا، یا همان فالون گونگ، دریافت نکرده‌اند.

از اینکه مردم را با دافا آشنا کنم، ترسی ندارم

ما برای کارکنان مدرسه فقط سه خوابگاه داریم و در دوره تعطیلات موقت همه معلمان در خوابگاه‌ها اقامت می‌کنند. هرگز از این واقعیت که دافا را تمرین می‌کنم، شرمنده نبوده‌ام و همیشه کتاب‌ها و تقویم‌های رومیزی دافا را روی میزِ کنار تختم می‌گذارم. تقویمی حاوی اطلاعات درباره دافا را روی دیوار آویزان می‌کنم و مطالب اطلاع‌رسانی را روی تختم می‌گذارم.

علاوه بر این، تلویزیون سلسله تانگ جدید (اِن‌تی‌دی) را نصب کرده‌ام، بنابراین همکارانم می‌توانند اخباری متفاوت از اخبار رسانه‌های دولتی را تماشا کنند تا درک نادرست‌شان درباره فالون دافا برطرف شود. اتاقم پر از اطلاعات مربوط به دافا است که مردم می‌توانند به‌محض ورود آنها را ببینند.

یک روز، مدیر به اتاقم در خوابگاه آمد. او کتاب نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را از روی میزم برداشت و نگاهی به آن انداخت. به او گفتم: «حالا بیش از 10 سال است که فالون دافا را تمرین می‌کنم. من براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری زندگی می‌کنم. آزار و شکنجه به‌ این دلیل آغاز شد که جیانگ زمین [رئیس سابق حزب کمونیست چین] به محبوبیت این تمرین حسادت ورزید. من باورم را رها نخواهم کرد.»

او گفت: «من با باورهای هیچ فردی مداخله‌ نخواهم کرد.»

اکثر معلمان و دانش‌آموزان با حقیقت دافا آشنا نبودند و تا حد ممکن از این موضوع دوری می‌کردند.

من به تمرین فالون دافا به شیوه‌ای آشکار و باوقار ادامه دادم، در حالی که خودم را مطابق با استانداردهای فا نگه داشتم و پس از مدت کوتاهی احترام‌شان را به‌دست آوردم.

یک برنامه تاریخی در اِن‌تی‌دی پخش می‌شد که یک بار معلم جدیدی ‌گفت: «چرا این تلویزیون همیشه برنامه‌های ضدانقلاب پخش می‌کند.»

یکی دیگر از معلمان در پاسخ به او گفت: «این برنامه ضد انقلاب نیست، ضد کمونیسم است.»

پس از گفتگوها و بحث‌های زیاد، همه معلمان، از جمله مدیر مدرسه، از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های جوانان آن خارج شدند. مدیر حتی گفت: «در گذشته به هیچ کسی نمی‌گفتم که در بین کارکنانم کسی فالون دافا را تمرین می‌کند. حالا بسیار افتخار می‌کنم که بگویم یک تمرین‌کننده دافا اینجا کار می‌کند که معلم برجسته‌ای‌ است، به‌خوبی همکاری می‌کند و خوش‌قلب و مهربان است.»

مردم از طریق اعمال ما درک می‌کنند که دافا خوب است

با وجود این محیط مثبت، کاستی‌های من در تزکیه منجر به بروز مشکلاتی می‌شوند.

یک روز، در طول تعطیلات، دیدم که چند تن از مسئولین روستا به دیدار مدیر آمدند. بعداً مدیرمان گفت آنها شاکی بودند که من با دانش‌آموزان درباره فالون گونگ صحبت کرده‌ام؛ چیزی که آنها مخالفش بودند. مدیر هشدار داد که احتمالاً یکی از معلمان گزارش مرا به آنها داده و توصیه کرد که با آن معلم درگیر نشوم.

به درون نگاه کردم و متوجه شدم که حقایق دافا را برای آن معلم به‌خوبی روشن نکرده‌ام. من اهل بحث و جدل بودم. ما قرار است مردم را نجات دهیم. چگونه می‌توانیم با آنها تضاد داشته باشیم؟ از خودم شرمنده شدم.

استاد بیان کرده‌اند:

«هرجا مشکلی پیش می‌‏آید، همان‌جا جایی است که لازم است واقعیت‌‏ها را روشن کنید.» («آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده»)

به مدیر گفتم: «تقصیر من است. از این همکارم سپاسگزارم. برایش جبران می‌کنم.» همچنین گفتم ما از مردمی که می‌خواهند درباره ما بدانند، استقبال می‌کنیم.

باورم هرگز تغییر نخواهد کرد و از مشکلاتی که در تزکیه‌ام پیش می‌آید، دوری نمی‌کنم. باور دارم مهم است که مردم ببینند آموزه‌های حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری چه منافعی برای جامعه دارند.

به مدیرمان گفتم که شخصاً با مسئولین روستا صحبت می‌کنم و درباره دافا و آزار و شکنجه به آنها می‌گویم.

پس از صحبت با آنها، دبیر حزب روستا گفت که مخالف آزادی عقیده نیست و موافقت کرد از ح.ک.چ خارج شود.

در یکی از جلسات کارکنان، مدیر همه معلمان را تشویق کرد تا با یکدیگر به‌خوبی همکاری کنند. او گفت که اگر همه فالون گونگ را تمرین می‌کردند، روابط کاریِ میان معلمان و کیفیت کار بسیار بهبود می‌یافت.

پس از جلسه، چند تن از معلمان گفتند: «مدیر از ما خواسته است که فالون گونگ را از شما یادبگیریم. شما به‌خاطر تمرین فالون گونگ مورد تحسین هستید.»

همچنین، بعد از تغییر عقاید و تصوراتم، معلمی که گزارشم را داده بود به یکی از دوستان خوبم تبدیل شد.

طی چند سال گذشته تلاش کرده‌ام مفاهیم اخلاقی را با آموزه‌های کلاس‌هایم تلفیق کنم. به دانش‌آموزانم یاد داده‌ام که به‌خاطر داشته باشند: «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است؛ فالون دافا خوب است.»

اگرچه بیش از 50 سال دارم، دانش‌آموزان می‌گویند قلب جوانی دارم و دوست دارند اطرافم باشند. گاهی که نزدیک بوده آرامش و خونسردی‌ام را از دست بدهم، آنها به من یادآوری کرده‌اند که تمرین‌کنندگان دافا عصبانی نمی‌شوند!

به‌صورت دوره‌ای، مطالب جدید درباره فالون دافا را دراختیار همکارانم می‌گذارم و اطلاعات‌شان را در این خصوص به‌روزرسانی می‌کنم. حوالی سال نو، تقویم‌های جدیدی برای‌شان می‌آورم. یک بار به‌عنوان ممتحن به مدرسه دیگری رفته بودم و وقتی به مدرسه خودمان برگشتم، مدیر شکایت کرد که هرگز تقویمی از من دریافت نکرده است. فوراً یک تقویم دیواری و یک تقویم رومیزی حاوی اطلاعات فالون گونگ به او دادم.

طی هفت یا هشت سال گذشته با سه مدیر همکاری کرده‌ام. با توجه به سخت‌کوشی، همکاری خوب و مهربانی‌ام، آنها در بسیاری از کارها به من اعتماد کرده‌اند. طی این سال‌ها به من لقب «دستیار مدیر»، «رئیس دفتر»، «معاون» و «رئیس آموزش» داده‌اند. هیچ یک از این عناوین معنای چندانی برایم ندارند، زیرا تمرین‌کنندگان دافا هرگز به شهرت و منفعت توجه نمی‌کنند. غیر از اینکه کارم را به‌خوبی انجام دهم، فقط به تزکیه علاقه‌مند هستم.

شرایطی را فراهم کردن تا تعداد بیشتری از مردم درباره دافا بدانند

در سال 2015 شکایتی علیه جیانگ زمین را به دادگاه و دادستانی عالی خلق ارائه کردم. مسئولین چند نفر را نزد من فرستادند تا با من صحبت و تلاش کنند مرا به انصراف از این شکایت ترغیب کنند.

یکی از آنها حتی مرا برای شام به رستوران دعوت کرد و امیدوار بود ذهنم را تغییر دهم. در برابر درخواست‌های‌شان تسلیم نشدم و درعوض درباره دافا و اینکه تمرین‌کنندگان، از جمله خودم، تحت آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، به آنها گفتم.

کمک کردم تا درک کنند هر شهروندی باید جیانگ را به پای میز عدالت بکشاند و اینکه اگر مردم با دافا با مهربانی رفتار کنند، پاداش دریافت خواهند کرد.

علاوه بر اینکه با مردم در مدرسه درباره دافا صحبت می‌کنم، با سایر تمرین‌کنندگان محلی نیز همکاری می‌کنم و به روستاهای اطراف می‌روم تا حقایق را برای مردم آنجا روشن کنم.

تمرین‌کنندگان اجزای دافا هستند. هدف از زندگی‌ام این است که سه کار را به‌خوبی انجام دهم. هرچند گاهی سست می‌شوم، درحالی که استاد همیشه کنارم هستند، به‌طور کوشا رشد و پیشرفت خواهم کرد.