(Minghui.org) هم‌تمرین‌کننده‌ای تمرین دافا را بعد از شروع آزار و شکنجه شروع کرد. یک شب بعد از مطالعه گروهی‌مان به ما گفت که قصد دارد که به مراسم عروسی پسر یکی از دوستانش برود. او می‌خواست که مقداری مطالب }}روشنگری حقیقت برای دوستش آماده کند.

شب بعد آنچه را برای ما آماده کرده بود به ما نشان داد و روی یک کارت حافظه ریخت. آن شامل اطلاعات بسیار زیادی بود. او قصد داشت که آن را در تلفن همراهش با خود ببرد. از او پرسیدم که قصد دارد چطور سفر کند.

به من گفت که با قطار خواهد رفت. می‌دانستم که قبل از سوار شدن به قطار بازرسی‌های امنیتی انجام می‌شود و به او تذکر دادم که کارت را پنهان کند. او صبورانه به حرفم گوش نکرد و درعوض به سردی گفت که ربطی به من ندارد.

بعد از اینکه به خانه رسیدم از واکنشش احساس ناراحتی کردم. درک نکردم که چرا او به امنیت توجه نمی‌کند چراکه او در گروه مطالعه‌مان تبادل تجربه‌های زیادی را درباره مسائل مربوط به امنیت تلفن همراه به اشتراک گذاشته بود. با خودم فکر کردم که من وظیفه‌ام را انجام دادم و اگر او نمی‌خواهد گوش دهد مشکل خودش است.

سخنان استاد بلافاصله در ذهنم ظاهر شد. «مسائل فردِ دیگر، مسائل شما هستند و مسائل شما، مسائل او هستند.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی») قلب ناخالصم را دیدم: من در رابطه با امنیتش مسئول نبودم.

سپس چیزی را به‌یاد آوردم که آن تمرین‌کننده با من به اشتراک گذاشته بود. یکبار به‌طور اتفاقی جلوی در یک نمایشگاه تجاری بزرگ قرارگرفته بود. زمانی که از درِ امنیتی گذشت، دو صدای زنگ شنید. مأمور امنیت به او نگاه کرد اما چیزی نگفت. بعد از اینکه وارد شد، متوجه شد که یک مأمور امنیتی در حال تعقیب او است. بعد از اینکه به‌طور هدفمند جلوی چند غرفه توقف کرد، از این موضوع مطمئن شد. او هیچ کار دیگری انجام نداد و آنجا را ترک کرد.

یکبار دیگر وقتی در حال رفتن به بانکش بود، این اتفاق برایش افتاد. تحویل‌دار بانک به او توجه خاصی کرد و سرپرستش را صدا زد. آنها او را مورد بازرسی مجدد قرار دادند. این اتفاقات او را مطمئن کرد که اطلاعات شناسایی‌اش در لیست سیاه قرارگرفته است.

این دو اتفاق باعث شد که بیشتر نگران امنیتش باشد. متوجه شدم که می‌بایست نسبت به او مسئول باشم. بلافاصله به خانه‌اش رفتم و آن اتفاقات را به او متذکر شدم. صادقانه با او صحبت کردم و از او خواستم که به امنیت توجه کند و او موافقت کرد.

ما در رابطه با این موضوع بیشتر تبادل تجربه کردیم. اگر هیچ شکافی در مسائل امنیتی نداشته باشیم، شیطان این فرصت را نخواهد داشت که از مردم عادی برای انجام کارهای بد علیه دافا استفاده کند. آن انعکاسی از نیکخواهی‌مان خواهد بود. مطالب دافا با موفقیت به دست مردم خواهد رسید و آنها نجات خواهند یافت. اگر ما در این زمینه نقص داشته باشیم و نسبت به آن بی‌‌توجه باشیم و با نگرشی که از فرهنگ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) یادگرفتیم برخورد کنیم، مانند آن افرادی خواهیم بود که استاد در {{جوآن فالون ذکر کردند که جوآن فالون را در دست نگه داشته و اعلام می‌کنند که در حین عبور از خیابان از اینکه با ماشینی تصادف کنند نمی‌ترسند. ما نباید از وابستگی ترس به‌عنوان بهانه‌ای برای نادیده گرفتن تشریفات امنیتی ابتدایی استفاده کنیم.

هم‌تمرین‌کنندگانم با دیدن صداقتم متوجه شدند که باید در رابطه با این مسئله بهتر تزکیه کنند. با اضافه کردن برخی از ویژگی‌های امنیتی به محافظت از مطالب روشنگری حقیقتش، کمک کردم.

آگاه شدم که وقتی با قلبی پاک و عاری از خودخواهی با یکدیگر تبادل تجربه کنیم، طرف مقابل آن را احساس خواهد کرد و نتیجه خوب خواهد بود. از طریق کمک به این تمرین‌کننده به‌طور محکم و استوار خودم را تزکیه کردم و از وابستگی به گله و شکایت، نگرشی سرد و خشک داشتن و فرار از مسئولیت رها شدم. در عوض صمیمی‌تر، صبورتر و دلسوزتر شدم.

مأموران امنیتی در ایستگاه راه‌آهن این تمرین‌کننده را متوقف کردند. تلفن همراهش را به‌دقت مورد بازرسی قراردادند اما هیچ اتفاق بدی نیفتاد و او به سلامت به مقصد رسید. او مطالب را به دوستش داد و به او کمک کرد که از ح.ک.چ خارج شود. دوستش از هدیه‌اش قدردانی کرد.

تبادل تجربه دیگری در رابطه با امنیت

در طول سال‌های گذشته برخی از تمرین‌کنندگان را هنگام گذشتن از بازرسی‌های امنیتی متوقف کردند. در وسایل برخی از تمرین‌کنندگان مطالب دافا را یافتند؛ تلفن همراه برخی از آنها حاوی مطالب دافا بود؛ برخی دستگیر و خانه‌شان غارت شد. هنگام مواجهه با این شرایط ابتدا باید آگاه باشیم که داشتن مطالب دافا در واقع قانونی است. سپس باید حقایق را برای عاملان آزار و شکنجه روشن کنیم.

برخی از تمرین‌کنندگان با اینکه می‌دانستند که در لیست سیاه ح.ک.چ قراردارند، توجه کافی به امنیت نداشتند. آنها فکر می‌کردند که در حال حاضر از شدت آزار و شکنجه کاسته شده است.

استاد به ما گفته بودند:

«من قبلاً گفته‌ام كه اهریمن تعقیب و آزار را حتی تا پایان راه تمام نخواهد كرد. حتی اگر مسئله، فردا پایان بپذیرد پس اهریمن به‌هرصورت هنوز هم امروز كارهای ناشایست را انجام می‌دهد.» («آموزش فا در سال ۲۰۰۲ در كنفرانس تبادل تجربه در فیلادلفیا در امریكا»)

ما هرگز نباید تحت هر شرایطی مسئله امنیت را سبک بگیریم. برخی تمرین‌کنندگان از جمله بسیاری از تمرین‌کنندگان مسن اطلاعات امنیتی ابتدایی در رابطه با تلفن‌های همراه ندارند. بیشتر تلفن‌های همراه اکنون سیستم عامل اندروید دارند و وب‌سایت مینگهویی چندین مقاله در رابطه با امنیت تلفن همراه منتشر کرده است.

تمرین‌کنندگان جوان با پیشینه فنی باید این فناوری را یاد بگیرند و به سایر تمرین‌کنندگان با شرایط امنیتی خاص کمک کنند. ما نباید امنیت را به‌عنوان کار اضافی یا کاری که انجامش سخت است درنظربگیریم. حتی با استفاده از نرم افزار ابتدایی زیپینگ اندروید و با حفاظت از رمز عبور، می‌توانیم به مسئله امنیت کمک بزرگی کنیم.

نفی نیروهای کهن به‌طور محکم و استوار و با افکار درست امری اساسی علیه این آزار و شکنجه و بهترین راه برای انجام خوب سه کار است. افکار درست فراوان و خِردی که از فا سرچشمه می‌گیرد به درهم‌شکستن این آزار و شکنجه کمک خواهد کرد.

تمرین‌کننده‌ای از حومه شهر آگاه بود که در لیست سیاه ح.ک.چ قراردارد، او 46 کتاب دافا و تعدادی ویدئو همراه خود برد و قطار گرفت که آنها را به یک تمرین‌کننده جدید تحویل دهد. از یک تلفن همراه موقت استفاده کرد. او در تمام طول مسیر فا را ازبرخواند و به سلامت رسید. این تمرین‌کننده جوان از او خیلی تشکر کرد و مصمم شد که باجدیت تزکیه کند.

استاد بیان کردند:

با پيروي از عقل و منطقي بودن به فا اعتبار بخشيد، با خردمندي حقيقت را روشن كنيد، با رحمت فا را اشاعه و مردم را نجات دهيد- اين بنيان گذاشتن تقواي عظيم يك موجود روشن‌بين است.» (نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2، منطقی بودن»)

ما باید تعالیم استاد را بخاطر داشته باشیم و کارها را بر آن اساس انجام دهیم به‌طوری که مسیر تزکیه‌مان را به‌درستی بپیماییم، تا از زیان‌های معدود اجتناب کنیم یا حتی بهتر از آن متحمل هیچ ضرری نشویم، تا حد امکان افراد بسیاری را نجات دهیم و عهد و پیمان‌مان را به‌انجام برسانیم.