(Minghui.org) تمرین فالون گونگ را در سال 1998 شروع کردم. در زندگی سعی کردم اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را دنبال کنم که آن باعث کسب احترام از سوی سرپرستان و همکارانم شده است.

مدیر شرکت: «تمرین فالون گونگ خوب است

چند سال پیش، قبل از اینکه شروع به تمرین فالون گونگ کنم، سرپرستم به من گفت که اگر برای مدت دو سال در حومه شهر کارکنم، ترفیع خواهم یافت. من این پیشنهاد را قبول کردم.

دو سال بعد، به شهر برگشتم، اما سرپرستم به وعده خود عمل نکرد و من هرگز ترفیع شغلی نیافتم. معتقد بودم که کار سخت من در حومه شهر باید مورد تحسین قرار می‌گرفت و با بی‌انصافی با من رفتار شد. بنابراین، هر روز30 دقیقه دیر سر کار می‌آمدم و 30 دقيقه زودتر محل کارم را ترک می‌کردم. اغلب با همکاران مجادله می‌کردم و هیچکس جرأت نداشت به من چیزی بگوید.پس از شروع تمرین فالون گونگ متوجه شدم که همه چیز رابطه کارمایی دارد و متوجه شدم که رفتارم در کار اشتباه است. بنابراین، شروع کردم با همه مهربان باشم و اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را دنبال کنم. دیگر برای منافع شخصی مبارزه نکردم.

پس از چند ماه، به سمت حسابدار ارتقاء یافتم. من مجوز داشتم که اگر در یک حساب کاربری خاص کمتر از پنج میلیون یوان (تقریباً 800 هزار دلار) بود بدون امضای سرپرست رقمی را وارد کنم. این نشان دهنده اعتماد سرپرست به من بود.

هنگامی که اداره پلیس محلی از رؤسای محل کارم خواسته بود تا مطمئن شوند که من بخاطر دادخواست تجدیدنظر برای تمرین فالون گونگ به پکن سفر نخواهم کرد، یکی از سرپرستان به پلیس گفت: «تمرین فالون گونگ خوب است. او پیش از آن یک دردسرساز بود و هیچکس جرأت نداشت او را نادیده بگیرد. اما اکنون او به یک الگو برای کارگران تبدیل شده است.»

سرپرست اداره: «من به تو 100 درصد اعتماد دارم»

بعدها مسئولیت حسابداری یک مجموعه به من داده شد که شامل ده‌ها شعبه بانک و بانک مرکزی بود. اکنون قادر بودم پول زیادی را به شعبه‌های بانک اختصاص دهم و این مبلغ از نیم میلیون به 17 میلیون یوان (حدود 2.7 میلیون دلار آمریکا) افزایش یافته است.بسیاری از مسئولین شعبه سعی داشتند به من رشوه دهند، اما من همیشه آنها را رد می‌کردم.

اما از آنجا که من همیشه رشوه را رد می‌کردم، سرپرستانم نیز نمی‌توانستند که رشوه بگیرند. یک بار یکی از آنها سعی کرد مرا با شخص دیگری جایگزین کند. اما او این پیشنهاد را نپذیرفت، بنابراین من در آن پست باقی ماندم.

به‌عنوان یک تمرین‌کننده فالون گونگ، من در زمان اختصاص دادن پول به شعب بانکی عادلانه عمل می‌کنم بدون توجه به اینکه رئیس آن شعبه با من رفتار خوبی دارد یا نه.

در دهه گذشته هيچ شعبه‌ای کارم را مورد انتقاد قرار نداده است. بسیاری از افراد مرا تحسین کرده و گفته‌اند: «در جامعه امروز، زمانی که همه به دنبال پول هستند، فقط شما که یک تمرین کننده فالون گونگ هستی، طبق اصول خود رفتار می‌کنی.»

هنگامی که یک همکار درباره یک حساب کاربری که من مسئول آن بودم سؤال پرسید. همکار دیگری به او گفت: «اگر به او اعتماد نکنید، هیچکس در جهان قابل اعتماد نیست.»

پنج سرپرست همگی از من راضی هستند. هنگامی که از آنها می‌خواهم تا برگه‌ای را امضاء کنند، حتی قبل از امضاء، آنها اعداد مرا چک نمی‌کنند.هنگامی که از سرپرستی پرسیدم که آیا قصد دارد مرد جوانی را به جای من منصوب کند یا نه. او گفت: «من به شما 100 درصد اعتماد دارم. حتی اگر من از تو بخواهم قانون را زیر پا بگذاری، تو این کار را نمی‌کنی.»

همکار: «تمرین‌کنندگان فالون گونگ حقیقتاً سالم هستند»

تمرین فالون گونگ به من سلامتی می‌بخشد و باعث می‌شود که پر انرژی باشم.

در زمستان سال 2000، همه افراد در محل کارم دچار آنفولانزا شدند، بجز من. بسیاری از افراد به بیماری مبتلا و بعضی‌ها مدت زیادی در بیمارستان بستری شدند. من تنها کسی بودم که در اداره مبتلا نشدم و در حالی که آنها بیمار بودند کارهای‌شان را انجام دادم. یکی از آنها بعدها گفت: «تمرین‌کنندگان فالون گونگ در واقع سالم هستند. همه بیمار بودند بجز او.»

از طریق به اشتراک گذاشتن تجربه‌ام، می‌خواهم به مردم بگویم چطور فالون گونگ وضعیت ذهن و جسم افراد را ارتقاء می‌دهد. فالون گونگ منافع مختلفی را برای جامعه به ارمغان می‌آورد.