(Minghui.org) شاید مدت زیادی منتظر بوده‌ام، اما مایلم به این نکته بدیهی اشاره کنم: به‌عنوان مریدان دافا، می‌خواهیم نجات را به همه ارزانی داریم درحالی‌که در امور جهان و خود افراد درگیر نشویم.

حفظ تمایز واضح

در چند سال گذشته، بسیاری از تمرین‌کنندگان به درکی رسیده‌اند که دولت جدیدِ کشوری خاص، هرچند تاحدودی بحث‌برانگیز است، در سمت درست تاریخ قرار دارد، از ما حمایت می‌کند یا حمایت خواهد کرد و مخالف حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و کمونیسم است، درحالی‌که آنها فکر می‌کنند که حزب دیگر که اکثر احزاب را شامل می‌شود، مخالف است.

من نه از این تحلیل حمایت می‌کنم و نه منکر آن هستم و حتی فکر می‌کنم که آن حتی لازم نباشد. به نظرم هر تمرین‌کننده‌ای می‌تواند مسائل را براساس فا قضاوت کند.

اگر افراد خاصی که در مسند قدرت هستند نسبت به دافا افکار نسبتاً درست داشته باشند و درک کنند که کمونیسم پلید است، برای آنها عالی و احتمالاً خبر خوبی برای مردم کشورشان است.

اما بین آن و ترویج فعالانۀ سیاستمداران خاص در بین تمرین‌کنندگان و جامعه و حمایت علنی از هر کاری که انجام می‌دهند، یک دنیا تفاوت‌ وجود دارد. باید درنظر داشته باشیم که هم‌چنین افراد بسیار زیادی در سراسر جهان وجود دارند که می‌خواهیم نجات دهیم، افرادی که نسبت به این رهبران نظرات منفی دارند. بعضی از تمرین‌کنندگان دیگر نیز علناً مخالف این دولت جدید یا افراد خاصی در آن هستند.

به درک من، برای کمک به نجات مردم، نیازی به تبلیغ کارهای خوب یا افراد خوب در جامعه نداریم. مثل اینکه برای نجات ملحدان، نیازی نداریم آنها را قانع کنیم که موجودات الهی وجود دارند، درک اینکه فالون گونگ خوب و آزار و شکنجه آن به‌دست ح.ک.چ بد است، کفایت می‌کند. نباید عناصر غیرضروری را اضافه کنیم که با تحریک وابستگی‌های‌شان به موانعی برای نجات‌شان تبدیل شوند.

استاد در («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک در بیست و پنجمین سالروز معرفی دافا به عموم مردم») بیان کردند:

«درواقع آن موردی نیست، آیا به موجودات الهی باور دارند یا نه تأثیری در خروج‌شان از حزب ندارد. این‌طور نیست که اگر به موجودات الهی باور داشته باشند از حزب خارج می‌شوند. [...] زیرا اینکه به موجودات الهی باور دارند یا نه، درواقع آن بزرگترین مانع نیست. [...]»

در سطحی عمیق‌تر، وقتی تعداد زیادی از مریدان دافا درگیر سیاست ‌شوند، از افراد خاصی در مسند قدرت (یا مخالف با آنها) حمایت و حتی به آنها تکیه کنند، یک شکاف ایجاد می‌شود که نیروهای کهن به‌آسانی از آن استفاده تا این افراد خوب را بد کنند. فرضاً، اگر آن رهبران شروع به سازش با (ح.ک.چ) کنند، آیا به‌جای اینکه برای یافتن علت به درون نگاه کنید، از آنها انتقاد می‌کنید؟

استاد در «ارائه آموزش فا در جلسه تلویزیون ان‌تی‌دی‌»بیان کردند:

«درخصوص این‌که حکومت خاص یا این و آن چگونه درحال عمل کردن است، یک تزکیه‌کننده نباید به‌هرحال فکر خود را مشغول آن کند. هیچ به آن فکر نکنید و توجهی نداشته باشید. فقط فکر کنید، "من آمدم تا موجودات ذی‌شعور را نجات دهم، و همه‌اش همین است." یک نفر ممکن است امروز در قدرت باشد، و فردا ممکن است شخصی دیگر، اما هر کسی که می‌خواهد در قدرت باشد، بگذارید باشد. آن توسط خدایان برنامه‌ریزی می‌شود، بنابراین این‌ همان‌گونه که هست می‌باشد. اگر توجه‌تان را روی این متمرکز کنید، به این معنی است که تفکرتان خارج از مسیر رفته است. لحظه‌ای که این‌گونه فکر کنید، این یک انحراف است. توجه خودتان را روی این چیزها نگذارید، و فقط کاری را که باید [انجام دهید]،‌ انجام دهید. چیزی که معمولاً‌ اتفاق می‌افتد این است که هرچه بیش‌تر به چیزی وابسته شوید، احتمال این‌که مشکلات به دنبال آن بیایند و به چیزی شبیه یک آزمایش برای شین‌شینگ‌تان تبدیل شوند، بیش‌تر خواهد بود. هرچه بیش‌تر این چیزها را نادیده بگیرید بهتر است. شما مسیر خود را دارید، درحالی که موجودات بشری امور خود را دارند. شما کارهایی را دارید که باید انجام دهید. به مسائل سیاسی یا آن‌چه که بین احزاب اتفاق می‌افتد هیچ توجه و اعتنایی نکنید.»

درک می‌کنم که بین افشاء‌کردن اهریمنان کمونیسم در غرب و ابراز حمایت یا اعتراض مستقیم به سیاستمداران یا حزب‌های سیاسی تفاوت وجود دارد. اگر این اهریمنان به‌خوبی معرفی شوند، مردم می‌توانند استنتاج‌های خودشان را داشته باشند.

افشای اهریمنان کمونیسم در غرب

اِپک تایمز اخیراً کتاب‌هایی در راستای کنترل و انهدام کمونیسم در دنیا منتشر کرده است. درواقع، استاد از مدت‌ها قبل این موضوع را ذکر کرده‌اند.

استاد بیان کردند:

«در ارتباط با جملۀ "قبل و بعد از اين‌كه مارس،"بدين‌معني است كه بگويم [كارل] ماركس قبل و بعد از سال 1999 بر دنيا حكومت مي‌كند. درحقيقت، درحال حاضر فقط آن جوامعي که توسط حزب كمونيست فرومايه حکومت مي‌شوند ماركسيسم را به‌عمل نمي‌گذارند. سيستم رفاه اجتماعي و هم خانواده‌اش، پذيرفته شده توسط كشورهاي توسعه‌‌يافتۀ دنيا نيز چيزهاي كمونيست بدنهاد در داخل کاپیتالیسم هستند. به‌نظر مي‌رسد آنها جوامع آزاد باشند اما مثل ‌اين‌كه تمام دنيا درحقيقت كمونيسم را به‌عمل مي‌گذارند. افرادي ‌كه از جوامعي که توسط حزب كمونيست فرومايه حکومت مي‌شوند به كشورهاي توسعه‌يافته در غرب آمده‌اند، يك برداشت را به اشتراک می‌گذارند: "اين‌جا مثل كمونيسم است. به‌جز اين‌كه آنها از انقلاب خشونت‌آميز جانب‌داري نمي‌كنند"» (در اشاره به یک پیشگویی از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 2)

استاد هم‌چنین بیان کردند:

«مرید: روح اهریمنی کمونیست سعی می‌کند جامعه غربی را کنترل کند. چگونه می‌توانیم با آن مقابله کنیم؟
استاد: درواقع آن مدت‌های طولانی تحت کنترل بوده است. گفتم که عناصر منفی دنیا را اشغال کرده‌اند. (استاد می‌خندند) نمی‌توانید به عمق آن پی ببرید. موجودات بشری تجلیات مختلف سطحی را می‌بینند و آنها فقط تضادهای متقابلی هستند که توسط افکار مختلف بشری و شکل‌های اجتماعی ایجاد شدند. تمام عناصر منفی توسط اهریمن سرخ آورده شده‌اند. در آینده درباره‌اش صحبت می‌کنم، زیرا وقتی فا جهان بشری را اصلاح ‌کند، آن چیزهای آینده راجع به موجودات بشری را درگیر می‌کند.» ("آموزش فا در کنفرانس نیویورک در بیست و پنجمین سالروز معرفی دافا به عموم مردم")

به درک بسیار محدودم، اصلاح فا دوباره در حال تحمل تغییری در کیهان است و شاید اکنون زمان کمک به افرادی است که در جهان غرب به‌خاطر عقاید و تصورات‌شان که همسو با کمونیسم است، فکر می‌کنند که قبول دافا سخت است.

به عقیده من اصول اساسی روشنگری حقیقت تغییر نکرده است. وقتی فردی واقعاً متوجه می‌شود که فالون گونگ خوب و آزار و شکنجه بد است، مسیرش را به‌خوبی انتخاب کرده است. بنابراین، فکر نمی‌کنم که درک تغییر در اصلاح فا شیوه اساسی روشنگری حقیقت ما در غرب را تغییر دهد.

بااین‌حال، شاید انتشار این کتاب‌ها، مانند انتشار نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست در اواخر 2004، برای مردم خارج از چین نیز کار مشابهی را انجام ‌دهد.

استاد در «آموزش فا در شهر شیکاگو» بیان کردند:

«مردم چین امروزه، درحالی که ده‌ها سال است که تحت حکومت ح.ک.چ بوده‌اند، به‌طور کامل شستشوی مغزی شده‌اند. کلماتی که مردم چینی سرزمین اصلی استفاده می‌کنند، روش تفکرشان و چگونگی نگرش‌شان نسبت به مسائل، همگی سرشار از چیزی است که ح.ک.چ در آنها القاء کرده است. فقط پس از اینکه افراد چینی سرزمین اصلی به جوامع غربی می‌آیند و مدتی می‌مانند پی می‌برند که ح.ک.چ آنها را به چه چیزی تبدیل کرده است. در این زمان همگی درک می‌کنید و می‌دانید مردم چین در چه وضع اسفناکی هستند و با نگاه به گذشته [حالا می‌توانید ببینید که] ح.ک.چ واقعاً پلید است. گرچه درحال حاضر، بسیاری از مردم چین در سرزمین اصلی چین هیچ‌یک از اینها را درک نمی‌کنند یا نمي‌بینند، چراکه به آنها عادت کرده‌اند. از همان روز اول آنها این‌گونه رشد کرده‌اند، و فکر می‌کنند جوامع طبیعی واقعاً‌ این‌گونه هستند و فکر می‌کنند شاید این صرفاً شرایط بشری باشد. ازاین‌رو وقتی ح.ک.چ شیطانی چیزی می‌گوید، اصولاً حتی درباره‌اش فکر هم نمی‌کنند، [به خود می‌گویند،] «هرچه آن می‌گوید خوب است،‌ باید خوب باشد و هرچه می‌گوید بد است، باید بد باشد،‌ بنابراین وقتی می‌گوید فالون گونگ بد است، پس شما افرادِ فالون گونگ به احتمال خیلی زیاد این‌گونه هستید.» وقتی سعی می‌کنید حقایق را برای‌شان روشن کنید به شما گوش نمی‌دهند. با این شرایط، چه کاری می‌توانیم انجام دهیم؟ مریدان دافا مأموریتی برای نجات آنها دارند. بنابراین ما سرشت فرومایۀ حزب پلید را افشاء می‌کنیم، از گذشته تاکنون، و بدین‌وسیله به مردم دنیا کمک می‌کنیم ماهیت آن را ببینند و تصمیم بگیرند که آیا هنوز می‌خواهند به آنچه می‌گوید باور بیاورند. تجربه نشان داده است که وقتی مردم از این مسائل آگاه می‌شوند، پس از اینکه حقایق را دوباره به آنها بگوییم همه چیز را درک می‌کنند و مایل هستند که گوش کنند. این کاری است که نه شرح و تفسیر انجام می‌دهد.»

درک من این است که به غیر از آنچه رسانه‌های ‌ما انجام می‌دهند، اگر در سایر فعالیت‌های روشنگری حقیقت، ازجمله وقتی به‌عنوان تمرین‌کنندگان مستقیماً با افرادی مواجه می‌شویم که از سوی کمونیسم موانعی در ذهن خود دارند، باید مثل همیشه به آنها کمک کنیم که متوجه شوند در کجا گیر کرده‌اند و عقاید غلط و اهریمنانی را که کمونیسم برای بقیه جهان آورده را افشاء کنیم.

در سال گذشته یا نسبت به قبل، شخصاً تعداد بیشتری از چنین افرادی را دیده‌ام که درباره گفتگو پیرامون این موضوعات پذیراتر بودند.

پوشش رسانه

درحالی‌که رسانه‌های ‌ما باید در مورد سیاست گزارش دهند و آنها می‌خواهند بهتر از رسانه‌های جریان اصلی عمل کنند، درکم این است که این نباید به همه تمرین‌کنندگان گسترش یابد.

هم‌چنین امکان دارد موردی باشد که رسانه‌های ‌ما با تمرکز بر گزارشِ خبرهایی که برای منافع حیاتی حال و آینده مردم مهم هستند، بتوانند حتی مؤثرتر باشند، بنابراین رسانه‌ها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌ای در طول عمر خود اتخاذ کنند (ازجمله مهم‌ترین آنها). به درک من، این کار اولیه رسانه‌های خبری است. رسانه‌‌های ما می‌توانند تعصب و تمایل کمتری نسبت به دیدگاه خاصی نشان دهند یا نقطه‌نظرات‌ کمتری ارائه کنند و این امکان را فراهم آورند که مردم خودشان تمیز دهند.

در همان پاراگراف در «ارائه آموزش فا در جلسه تلویزیون ان‌تی‌دی» استاد بیان کردند:

«البته رسانه‌های ما واقعاً انتخابی درباره‌ گزارش‌شان ندارند،‌ چراکه آن چیزها احتمالاً مسائلی هستند که مردم عادی به آن‌ها علاقه دارند. در آن حالت می‌توانید همان‌طور که دیگران گزارش می‌دهند، گزارش دهید، و مقالات [حاوی] نقطه‌نظرات ننویسید. فقط می‌توانید گزارشات دیگران را منتقل کنید. و ما مقالات [حاوی] نظرات درباره‌ مشاجرات بین‌حزبی را نمی‌نویسیم. بنابراین این رویکردی است که درخصوص اخباری که مورد علاقه‌ مردم است می‌توانید برگزینید، تا زمانی که آزار و شکنجه به پایان برسد و رسانه‌های اداره شده توسط مریدان دافا به‌طور کامل یک بخش عادی جامعه شود.»

مایلم با سخنان استاد در «آموزش فا در کنفرانس فای 2010 نیویورک» خاتمه دهم:

«مرید: آیا وضعیت جاری امور در تایوان چیزی است که وابستگی‌های مریدان دافا به‌بار آورده یا آن نظم‌ و ترتیب نیروی کهن است؟
استاد: من این‌گونه بیان می‌کنم. نیروهای کهن واقعاً نظم و ترتیب‌های خود را آن‌جا عمل کرده‌اند، اما اگر مریدان دافا نتوانند به‌خوبی عمل کنند، آن‌گاه برای شما به‌عنوان افراد، آن مسئله‌ای از تزکیه می‌شود. و اگر مریدان دافای یک منطقه نتوانند به‌خوبی عمل کنند، آن‌گاه آن منطقه مشکلاتی را تجربه خواهد کرد که توسط وابستگی‌های بشری به‌بار آمده است-- مشکلات زاده شده از وابستگی‌هایی که بین شاگردان‌مان یافت می‌شوند. بنابراین، اگر درخصوص موضوع خاصی هنوز هم بیش‌تر مریدان دافای تایوانی به‌خوبی عمل نکرده باشند، آن‌گاه آن واقعاً بر وضعیت امور آن منطقه اثر خواهد گذاشت. البته، نمی‌گویم که مریدان دافای تایوانی خوب عمل نکرده‌اند؛ برخی چیزها مداخله‌ نیروی کهن هستند. برای مثال، اگر مریدان دافای ما قبلاً وابستگی‌های بشری‌ای که باعث شد همراه با خطوط حزب سیاسی آبی- سبز به‌طور تفرقه‌افکنانه‌ای فکر کنند را نمی‌داشتند، وضعیت امروز بهتر می‌بود. من این را از همان زمان شروع مکرراً مطرح کردم، چراکه می‌دیدم که نتایج چه خواهد بود. اما، برخی از شاگردان به رابطه‌های سیاسی بیش‌تر از تزکیه بها دادند. واقعاً سخت است که وابستگی‌های بشری را از بین برد.»

در طول چند دهه از زمانی که فا اشاعه یافته، درس‌های ناگوار بسیاری بوده است. فکر می‌کنم خط باریکی بین درک آنچه اصلاح فا از ما می‌خواهد و درگیر شدن در مسائل افراد عادی وجود دارد. شاید هم‌چنان که به انتها نزدیک‌تر می‌شویم و در جامعه اثر می‌گذاریم، آن خط باریک‌تر و الزامات بالاتر بروند. هم‌چنان‌که به پایان نزدیک می‌شویم، باید منطقی باشیم و نقش اصلی را به‌خوبی ایفاء کنیم. نباید اجازه دهیم وابستگی‌های بشری موانعی را برای نجات موجودات ذی‌شعور شکل دهند.