(Minghui.org) دستیاران داوطلب فالون دافا در جنوب تایوان در 9 و 10 ژوئن 2018، در کنفرانس تبادل تجربه‌ای که در مرکز تفریحی کارگرانِ شهر چیایای برگزار شد، شرکت کردند. آنها در طول این دوره یک روز و نیمه، در گروه‌های کوچک دیدگاه‌های خود را درباره تزکیه شخصی و کمک به سایرین در مکان‌های تمرین محلی به‌اشتراک گذاشتند. در بعدازظهر روز دوم تبادل تجربه گروهی بزرگی درباره کار رسانه‌های روشنگری حقیقت، ترویج شن یون و روشنگری حقایق در مکان‌های گردشگری برگزار شد. شرکت‌کنندگان این کنفرانس با این هدفِ مشترک که به‌صورت گروهی رشد کنند، از یکدیگر آموختند و متوجه شدند که در چه زمینه‌هایی کاستی دارند.

دستیاران داوطلب فالون دافا در جنوب تایوان در صبح روز برگزاری کنفرانس تبادل تجربه، تمرینات را به‌صورت گروهی انجام می‌دهند.

مطالعه گروهی فا در سالن اجتماعات مرکز تفریحی کارگرانِ شهر چیایای.

موضوعات جلسات کوچک شامل این موارد بودند: چگونه سه کار را به‌خوبی انجام دهیم، دیدگاه‌ها درباره هماهنگ کردن فعالیت‌های گروهی و کمک به هم‌تمرین‌کنندگان برای رشد گروهی. بسیاری از دستیاران اظهار داشتند که مزایای فالون دافا را عمیقاً احساس کرده‌اند و این جریان برای‌شان انگیزه‌ای شده تا داوطلبانه وقت خود را صرف کمک به سایرین کنند.

بهبودی بیماری غیرقابل‌درمان

جینهوآ از فالون دافا به‌خاطر نجات زندگی‌اش تشکر می‌کند.

جینهوآ، همسر سرپرست شهرک میشان، شش سال پیش به بیماری لاعلاجی مبتلا شده بود. او میلیون‌ها دلارِ تایوان صرف انواع داروهای غربی و چینی کرد، اما هیچ کدام کمکی به درمانش نکردند. همیشه چهره‌اش قرمز، متورم و داغ بود، گویا باکتری‌ها به‌طور مداوم در صورتش حرکت می‌کردند. تنها راه تسکینش، استفاده از بسته‌های یخ، اسپری کردن آب روی صورتش یا نشستن مقابل یک دستگاه تهویه بود. مصرف استروئیدها باعث افزایش وزنش می‌شدند و چهره و شانه‌هایش را ازشکل می‌انداختند. او بیشتر وقت‌ها در منزل بود و افسرده شده بود.

یک پزشک و نیز پسرش، فالون دافا را به او توصیه کردند و جینهوآ تصمیم گرفت نگاهی به آن بیندازد. او سابقاً از خواندن کتاب‌هایی که حروفش با فونت‌های کوچک نوشته شده بودند، متنفر بود، اما پس از مدت کوتاهی بیش از 40 کتاب فالون دافا را مکرراً خواند و نمی‌توانست آنها را کنار بگذارد. جینهوآ تمام تلاشش را کرد تا از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری فالون دافا پیروی کند. او سابقاً بداخلاق بود، اما پس از شروع تزکیه در فالون دافا توانست بر این عادت بدش غلبه کند. بسیاری از بیمای‌هایش قبل از اینکه حتی متوجه شود، ازبین رفتند. او بعداً متوجه شد که تمریناتی نیز وجود دارند، بنابراین شروع کرد تا هر روز تمرینات را انجام دهد. پوست آسیب‌دیده صورتش لایه‌ای بعد از لایه دیگر ریخت. در نهایت، صورتش دیگر قرمز و متورم نبود و پوستش بسیار خوب و صاف شد.

جینهوآ گفت: «این تمرینی عالی است! واقعاً امیدوارم تعداد بیشتری از مردم از مزایای آن بهره‌مند شوند. بسیاری از کشاورزان چای و صاحبان کسب‌و‌کار نمی‌توانند صبح‌ها به تمرینات گروهی بپیوندند، بنابراین یک مکان تمرین گروهی برای آنها راه‌اندازی کردم. بسیاری از مردم در منطقه ما شروع‌ کرده‌اند تا خود را برطبق دافا تزکیه کنند. به لطف استاد [لی، بنیانگذار فالون دافا] "نور بودا همه جا می‌درخشد، درستی و پسندیدگی همه چیز را هماهنگ می‌کند!"»

اول سایرین رادرنظر گرفتن

شوفنگ، مالک یک فروشگاه قطعات ماشین‌آلات سنگین است. کل خانواده‌اش فالون دافا را تمرین می‌کنند. شوفنگ این مسئله را به‌اشتراک گذاشت که چگونه با پیروی از اصول دافا منافع مشتریانش را قبل از منافع خود درنظر می‌گیرد. وقتی مشتریانش برای خرید قطعات جایگزین نزد او می‌آیند، تمام تلاش خود را بکار می‌گیرد تا کمکشان کند قطعات شکسته را تعمیر کنند، بنابراین مجبور نخواهند بود پول خود را صرف خرید قطعات جدید کنند. او نزد مشتریانش به ارائه خدمات و داشتن مهارت‌های عالی معروف است. شوفنگ و همسرش حقایق فالون دافا را نیز برای مشتریان خود روشن می‌کنند. بسیاری از آنها دادخواست محکوم کردن آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان دافا به‌دست حزب کمونیست چین را امضاء کرده‌اند.

هم‌تمرین‌کنندگان اغلب در منزل شوفنگ فا را مطالعه و تبادل تجربه می‌کنند. او و همسرش متوجه شدند که برخی از تمرین‌کنندگان سالخورده ناامید شده‌اند که نمی‌توانند در پروژه‌های روشنگری حقیقت شرکت کنند، چراکه نمی‌توانند زبان ماندارین را بخوانند یا صحبت کنند. او و همسرش به این افراد توجهی ویژه‌ و آنان را به زبان‌ خودشان تشویق و فضای ارتباطی خالصانه و صادقانه‌ای را درون گروه ایجاد کردند. در حال حاضر، بسیاری از تمرین‌کنندگان سالخورده در پروژه‌هایی که توانایی کمک در آنها را دارند، به‌طور فعالانه همکاری می‌کنند. شوفنگ گفت: «طی روند کمک به آنها رشد کردم و این فرصت دراختیارم قرار گرفت تا وابستگی‌ها و عقاید و تصورات بشری‌ام را رها کنم و با بدنه کلی تمرین‌کنندگان یکی شوم. حالا آرامش ذهنی بیشتری دارم.»

رشد شین‌شینگ ازطریق ازبر کردن فا

ژونگیو ازطریق ازبر کردن فا مزایای زیادی نصیبش شده است.

ژونگیو، رئیس تیم فن‌آوری اطلاعات در مدرسه‌اش است. پس از اینکه همسرش تمرین فالون دافا را آغاز کرد، متوجه تغییرات مثبت او شد و از روی کنجکاوی جوآن فالون را خواند و سپس تزکیه خود براساس اصول دافا را آغاز کرد.

ژونگیو سابقاً به بیماری‌های وخیم معده مبتلا بود. بدون توجه به اینکه چه می‌خورد، اسهال داشت. پس از شروع تزکیه و قبل از اینکه متوجه شود، اسهالش ازبین رفت و سالم و پرانرژی شد. تزکیه در دافا شین‌شینگش را نیز بهبود بخشید. وقتی برخی از همکارانش به او کار اضافه می‌دهند، همیشه تمام تلاشش را برای کمک به آنها می‌کند. همکارانش حالا می‌دانند که تمرین فالون دافا باعث می‌شود فرد نیک‌خواه‌تر و باملاحظه‌تر شود.

طی دوره‌ای، ژونگیو متوجه شدکه در طول مطالعه فا تمرکز کردن برایش دشوار است. او آرزو داشت فا را ازبر کند. پس از خواندن تجربیات سایر تمرین‌کنندگان در وب‌سایت مینگهویی، شروع کرد تا هر روز فا را ازبر کند. او سال‌ها تلاش کرد. درحال حاضر در مطالعات گروهی فا بدون اینکه حتی نگاهی به کتاب کند، می‌تواند با هم‌تمرین‌کنندگان همراهی کند. ژونگیو گفت: «ازبر کردن فا درکم را عمیق‌تر کرده است. هر زمان که چیزی را ازبر می‌کردم، درک جدیدی به‌دست می‌آوردم. هر روز جوآن فالون را می‌خواندم و آن را ازبر می‌کردم. ذهنم به‌تدریج پاک‌تر و پاک‌تر شده است. هر بار در زندگی‌ام به آزمونی برخورد می‌کنم، نخستین واکنشم این است که آنچه استاد به ما آموخته‌اند را به‌یاد آورم. این روند کمک می‌کند شین‌شینگم را بهبود بخشم و مشکلاتم را حل‌وفصل کنم.»

تجربه هیجان‌انگیز یک استاد فنگ شویی

شی‌یو برخورد هیجان‌انگیزش با فالون گونگ را به‌اشتراک می‌گذارد.

شی‌یو سابقاً استاد فنگ شویی بود و به توانایی‌هایش بسیار افتخار می‌کرد. او عادت داشت صبح‌ها برای دویدن بیرون برود. یک روز صبح، ساعتش به‌طور غیر‌منتظره‌ای در ساعت 4 صبح زنگ خورد. او بلند شد و برای دویدن بیرون رفت. وقتی ازکنار یک کارخانه چوب‌بری می‌گذشت، مردی را دید که مقابل درِ کارخانه مدیتیشن می‌کند. با کمال تعجب، اشعه‌های نوری به رنگ طلایی روشن و به بلندای یک ساختمان چند‌طبقه از کل بدنش می‌تابیدند. آنها خیلی بلندتر از ارتفاع کارخانه بودند.

شی‌یو احساس کرد موجودی الهی در آنجا است و با خود فکر کرد: «به سمتش می‌دوم. اگر بلند شود و به من بگوید که این تمرین را یادبگیرم، آن را خواهم آموخت.» وقتی نزدیک آن مرد شد، او ناگهان بلند شد و پرسید: «آیا می‌خواهی این تمرین را بیاموزی؟» شی‌یو حیرت‌زده شده بود. آن مرد می‌دانست که او به چه چیزی فکر می‌کند. شی‌یو فوراً موافقت کرد این تمرین را یادبگیرد.

پس از شروع تزکیه در دافا، متوجه شد که در گذشته دانشش چقدر کم بود. او غرورش را کنار گذاشت، مملو از حس تحسین درباره اصول عمیق فالون دافا و متوجه شد که توانایی‌ها و مهارت‌های کم‌اش چقدر ناچیز هستند. پس از مدت کوتاهی، برای دستیاری دافا داوطلب شد و شروع به کمک به هم‌تمرین‌کنندگانش کرد.