(Minghui.org) سابقاً به بیماری‌های مختلفی از جمله سنگ کلیه و دردهای غیرمعمول عادت ماهیانه مبتلا بودم. در طول یک قاعدگی معمولی بسیار ضعیف می‌شدم و نمی‌توانستم یک هفته از تخت بلند شوم و از درد به خودم می‌پیچیدم. خویشاوندی دافا را به من معرفی کرد. طولی نکشید که پس از شروع تمرین، همه دردهایم از بین رفت. اعضای خانواده و خویشاوندانم که تغییرات مثبت مرا دیدند از دافا و بنیانگذار آن استاد لی هنگجی تشکر کردند.

مادر مسنم سال‌ها دچار آسم و عوارض ناشی از لخته‌شدن خون در رگ‌های مغزی بود. او پس از گوش دادن به توصیه من و تکرار عبارات «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» درمان شد.

روی بدن پدر 70 ساله‌ام تاول‌هایی ایجاد شد. هر یک از آنها که باز و مایعش خارج می‌شد، دوباره اطراف آن تاول می‌زد. طولی نکشید که سراسر بدنش پوشیده از تاول شد. خارش و دردش غیرقابل تحمل بود و نمی‌توانست دراز بکشد یا به‌خوبی بخوابد. به دنبال درمان به چند بیمارستان رفت اما همه بی‌فایده بود.

بعداً به‌دلیل جمع شدن مایع در ریه‌اش در بیمارستان بستری و زیر ماسک اکسیژن قرار گرفت. پزشکان برای اینکه مایع را خارج کنند، در سینه‌اش حفره‌ای ایجاد کردند. به رغم درد و هزینه‌ها، وضعیتش تغییر نکرد. او در نهایت با باور به دافا عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کرد. او همچنین به سخنرانی‌های شنیداری استاد گوش کرد و همه آن داروهای بی‌فایده را دور انداخت. طولی نکشید که پس از آن تاول‌ها و ریه‌اش بهبود یافت. این حقیقتاً گواهی بر قدرت دافا بود.

شوهر و پسرم هم از مزایای دافا به‌خوبی بهره‌مند شدند. شوهرم دچار هپاتیت، زخم معده و سوراخ شدن جدار آن و خونریزی معده شده بود. او پس از تکرار عبارت «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» درمان شد. یک بار نیز سوار موتور خواهر کوچک‌ترش بود و به بازار می‌رفت که با کامیونی برخورد کرد. دو متر دورتر پرتاب شد و موتور به کامیون گیر کرد. اما فقط قوزک پای شوهرم کمی آسیب دید.

فتق دیسک کمر پسرم نیز به‌خاطر ایمان به دافا و حمایت از تمرین من درمان شد. شوهر و پسرم هر دو خارج از روستا کار می‌کنند که تحت حفاظت و مراقبت استاد، موفق و در امان هستند.

افراد زیادی در روستایمان شاهد بهره‌مندی فوق‌العاده خانواده‌ام از برکات دافا بوده‌اند و هیچ کسی تبلیغات افتراآمیز حزب کمونیست چین درباره دافا را دیگر باور نمی‌کند. حتی یکی از روستائیان تمرین دافا را شروع کرد.

این فرد سابقاً دچار فتق دیسک کمر، ذات‌الریه و باریکی غیرعادی گردن بود. پس از شروع تمرین دافا طولی نکشید که همه بیماری‌هایش درمان شد. همه اعضای خانواده‌اش قدردان استاد و دافا بودند و عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کردند.

روزی شوهرش در مسیر دره‌ای شیب‌دار سوار سه‌چرخه‌ای بدون ترمز بود. سرعتش به حدی زیاد بود که خطر برخورد با هر چیزی وجود داشت که ناگهان در سراشیبی متوقف شد و از تصادفی مرگبار نجات یافت. همان لحظه متوجه شد که استاد از او حمایت می‌کردند.

یک بار دیگر گاوشان در اثر خوردن علف آغشته به آفت‌کش، مسموم شد و روی زمین افتاد. این تمرین‌کننده می‌دانست که این لحظه مرگ و زندگی است و از استاد خواهش کرد: «استاد گاومان به تازگی صاحب گوساله‌ای شده است اگر بمیرد دو زندگی از بین می‌روند. خواهش می‌کنم کمکمان کنید!» طولی نکشید که گاو بهبود یافت.

خانواده‌ام قدرت دافا را دیده‌اند و همگی با تمام وجود قدردان استاد و دافا هستیم.