(Minghui.org) بیست سال است که فالون دافا را تمرین می‎کنم. درحالی که با مردم درباره آزار و شکنجه به‌دست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و خوبیِ فالون دافا صحبت می‌کنم، شاهد تغییر قلب افراد بسیاری بوده‎ام. بسیاری از مردم درحالی که قبلاً درباره ما دچار سوءتفاهم شده بودند، تغییر کرده‌اند و مملو از احترام و قدردانی خالصانه نسبت به استاد لی هنگجی (بنیان‎گذار فالون دافا) شده‎اند.

میوه‌فروش و همسایگانش از حزب کناره‎گیری می‎کنند

ده سال پیش، شوهرم اغلب مرا برای خرید میوه و سبزیجات به بازار بزرگ می‎برد. از این فرصت برای صحبت با فروشندگان آنجا درباره فالون دافا و آزار و شکنجه استفاده می‎کردم. با آنها به‎خوبی رفتار می‎کردم و آنها می‌دانستند که فرد مهربانی هستم.

یکی از میوه‌فروش‎ها پس از اینکه درباره فالون دافا به او گفتم، از ح.ک.چ خارج شد. سپس دو دی‎وی‎دی به او دادم: جشن جهانی سال نوی چینی و سفر به آسمان و زمین در باد و باران. او گفت که دستگاهی برای پخش دی‎وی‎دی ندارد، اما آنها را در خانه همسایه‎اش تماشا می‌کند.

چند روز بعد دوباره آن میوه‌فروش را در بازار دیدم. او گفت: «دی‎وی‌دی‎ها را با دو خانواده دیگر تماشا کردیم. نمایش جشن جهانی سال نوی چینی فوق‎العاده بود و با تماشای دی‎وی‎دی دیگر متوجه شدیم که حادثه خودسوزی در میدان تیان‎آن‎من را حزب کمونیست چین صحنه‎سازی کرده است. تمام اعضای خانواده‎ام موافقت کردند از حزب کمونیست خارج شوند!»

دو دی‎وی‎دی دیگر به او دادم: نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیستو اکنون و برای آینده - تاریخچه فالون دافا. به او گفتم: «بعد از تماشای این دی‎وی‎دی‌ها متوجه خواهید شد که ح.ک.چ چه بر سر مردم چین آورده است. لطفاً از همسایگانت نیز بخواه که از حزب خارج شوند، زیرا نمی‎توانم آنها را ببینم. باید بدانی که آنها عضو کدام یک از سازمان‌های حزب هستند و یک نام مستعار برای آنها انتخاب کنی تا بتوانند از حزب خارج شوند.» او به من اطمینان داد که با آنها صحبت خواهد کرد.

دفعه بعد که او را دیدم، تکه کاغذی به من نشان داد و گفت: «همه از حزب خارج شدند. آنها گفتند که فریب ح.ک.چ را خورده‎اند و می‌خواهند روابط‌شان را با آن قطع کنند.»

کمک به خود و سایرین برای ترک حزب

من و چند تمرین‌کننده اغلب به شهری که به‌خاطر عتیقه‌هایش معروف است، می‎رفتیم تا درباره فالون دافا با مردم آنجا صحبت کنیم. این شهر در آخر هفته‎ها شلوغ است.

روزی مرد محترم و سالمندی را دیدم. او شبیه یک مسئول دولتی بازنشسته بود و به‎نظر می‌رسید منتظر کسی است. به سمتش رفتم تا با او صحبت کنم. متوجه شدم که اهل استان جیلین است و خیلی زود با هم صمیمی شدیم.

به او گفتم: «می‎خواهم با شما درباره فالون دافا صحبت کنم.» به او گفتم که این تمرینی بر اساس اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری است؛ آن به مردم می‎آموزد که درستکار و صادق، مهربان و بردبار باشند؛ و فالون دافا در بسیاری از کشورها در سراسر جهان تمرین می‌شود.

او گفت که درباره فالون دافا شنیده، اما آن را به‎طور کامل درک نمی‎کند. او افزود: «سال‎هاست که در خارج از کشور در زمینه فنی کار می‎کنم.»

با او درباره اینکه چگونه از تمرین، به‎طور جسمی و ذهنی بهره‎مند شده‌ام، صحبت کردم. گفتم که پس از یادگیری این تمرین، به‎دست آوردن منافع مادی، از جمله دارایی‎های خانوادگی را سبک می‌گیرم، و برای کسب سود شخصی با سایرین رقابت نمی‎کنم. با این حال، دارایی‎های زیادی دارم: سالم هستم و ذهن آرامی دارم، چیزهایی که با پول نمی‎توان خرید. به‌نظر می‎رسید تحت تأثیر صحبت‎هایم قرار گرفته است.

به او گفتم که قبل از شروع این تمرین، یک بار خیلی بیمار شدم، و کودک 10 ساله‎ام به من کمک می‌کرد تا لباس‎ها را در تشت بشورم. به او گفتم که درباره کودکم و پدر و مادر پیرم فکر می‎کردم، و نمی‎دانستم که این رنج و عذاب چقدر طول خواهد کشید. اگرچه بستگانم می‎توانستند به من کمک کنند، آنها در حال مراقب از خانواده‎های خودشان بودند. در آن مرحله از صحبت‎هایم، به گریه افتادم. گفتم که فالون دافا مرا نجات داد و می‎خواهم مردم درباره آن بدانند. او گفت که حرف‎هایم را باور دارد و از من خواست گریه نکنم، زیرا دیگر نمی‎توانست تحمل کند.

سپس به او گفتم که جیانگ زمین، رئیس سابق حزب کمونیست چین، همراه سایر اعضای ح.ک.چ مخالفت با فالون دافا و آزار و شکنجه آن را آغاز کرد و اینکه چگونه ح.ک.چ از برداشت اعضای بدن تمرین‎کنندگانِ محبوس سود کسب می‎کند. به او گفتم که چند بار {}به‎طور غیرقانونی}} حبس شدم، تحت شکنجه قرار گرفتم و به مرکز شستشوی مغزی فرستاده شدم. او واقعاً تحت تأثیر تجربیاتم قرار گرفت و از ح.ک.چ ابراز انزجار کرد.

به صحبت‎هایم ادامه دادم: «از زمانی که ح.ک.چ چین را تصاحب کرده، موجب مرگ 80 میلیون نفر از مردم چین شده است؛ حزب روزی سقوط خواهد کرد. تنها راه محافظت از خود این است که از حزب و سازمان‎های وابسته به آن خارج شویم.» او نام واقعی‎اش را برای خروج از حزب به من داد و سه دی‎وی‎دی درباره فالون دافا و آزار و شکنجه به او دادم.

درباره برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‎کنندگان محبوس کمی بیشتر صحبت کردیم و به بسیاری از سؤالاتی که داشت، پاسخ دادم.

بعد از مدتی دوباره با او روبه‎رو شدم. او مضطربانه گفت: «دو بار به‎دنبالت گشتم، اما نتوانستم پیدایت کنم. لطفاً آنچه را می‎گویم، یادداشت کن.» او اسم چهار فرد مسن 70 و 80 ساله که از مسئولین حزب بودند را به من داد. آنها مسئولینی در سطوح میانی و اجرایی بودند. او ادامه داد: «آنچه را که از تو آموختم، به آنها گفتم و آنها موافقت کردند که با نام واقعی‎شان حزب را ترک کنند.»

به او گفتم: «شما فوق‎العاد‎ه‎اید! و به‌خاطر انجام این کارهای خوب برکات فراوانی نصیب‌تان می‌شود.»

در حالی که تقویم‌های دیواری با پیام‎های فالون دافا را توزیع می‎کردم، او را دوباره دیدم. به او یک تقویم و چند دی‎وی‌دی حاوی اطلاعات فالون دافا دادم. یکی از رهگذران از من تقویم خواست. او را تشویق کردم که از ح.ک.چ خارج شود. آن مرد سالمند به‎سرعت گفت: «ترغیب‌تان می‌کنم حزب را ترک کنید. بسیاری از مردم این کار را انجام می‎دهند. چند نفر امروز به ح.ک.چ اعتماد دارند؟!» آن رهگذر لبخندی زد و از حزب خارج شد.

سال‎های گذشته پُر از تجارب تلخ و شیرین برایم بوده است. افرادی که وضعیت واقعی آزار و شکنجه را نمی‌دانستند، مرا مورد تمسخر و بی‎احترامی قرار می‎دادند. برخی از افراد گزارش مرا به مسئولین می‌دادند، در نتیجه حبس شده‌ام و تحت شکنجه قرار گرفته‎ام، اما افراد بسیاری را نیز دیده‎ام که خوبیِ فالون دافا را درک کرده‌اند، سپاسگزار بوده‌اند و آینده‌ روشنی را برای خود انتخاب کرده‌اند.

بعضی از افراد بلافاصله بعد از دریافت نشان یادبود فالون دافا آن را به گردن خود آویزان می‎کردند و فریاد می‌زدند: «فالون دافا خوب است!» بعضی از رانندگان تاکسی از من کرایه تاکسی نمی‎گرفتند و سایرین می‎خواستند به فالون دافا کمک مالی کنند. البته فقط می‎توانستم این لطف و محبت‎شان را با احترام رد کنم.

همیشه باید سخنان استاد را به‌خاطر بسپارم:

«برای مريدان دافای دورۀ اصلاح فا، آزادی شخصی هدف تزکيه نيست: وقتی شما آمديد، نجات موجودات ذی‌شعور آرمان بزرگ شما بود و آن، مسئوليت و مأموريتی است که تاريخ در اصلاح فا به دوش شما گذاشته است. بدين‌گونه تعداد زيادی از موجودات قرار است توسط شما نجات يابند. مريدان دافا! مسئوليت باشکوه خود را که در اصلاح فا به دوش شما گذاشته شده است، ناديده نگيريد و آن موجودات را نااميد نکنيد، چراکه درحال حاضر شما تنها اميد آنان برای ورود به آينده هستيد.» («وابستگی‌های بشری را رها کنيد و مردم دنيا را نجات دهيد» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر، جلد ۳)

تحت مراقبت‎های نیک‎خواهانه استاد، تمرین‎کنندگان از سخت‎ترین آزار و شکنجه‎ها گذر کرده‎اند. تمرین‌کنندگان، بیایید از الزامات فا پیروی، به‌خوبی تزکیه و به مردم کمک کنیم آینده‎ای روشن را برای خود رقم بزنند.