(Minghui.org) نیروهای کهن موانع بسیاری را به‌منظور مداخله در تزکیه و اعتباربخشی به فا ایجاد می‌کنند و بسیاری از نظم و ترتیبات شیطانی‌شان را در بدن ما کار گذاشته‌اند. اگر ما متوجه چنین نظم و ترتیبات شیطانی نشویم، به دام نیروهای کهن می‌افتیم، که باعث آسیب‌هایی به تزکیه و اعتباربخشی‌مان به فا‌ می‌شود.

استاد بیان کردند:

«به‌عنوان یک قیاس، موجودات انسانی را درنظر بگیرید. مدرسه دائو بدن انسان را به‌صورت جهانی کوچک درنظر می‌گیرد، فقط با داشتن بدن فیزیکی، یک شخص کامل نیست. برای اینکه فردی کامل، مستقل و بافردیت شکل بگیرد، او باید خلق و خوی، شخصیت، خصوصیات انسانی و روح داشته باشد.» (جوآن فالون)

وقتی که قبلاً این پاراگراف فا را خوانده بودم، درکم این بود که خلق و خوی و شخصیت، مربوط به روح اصلی است و مستقیماً تحت تأثیر روح اصلی قرار دارند.

استاد بیان کردند:

«روح اصلی شما از میکروسکوپی‌ترین، کوچک‌ترین و اصلی‌ترین ماده ترکیب شده است. شخصیت و خصوصیت شما پیشاپیش در ]سطح[ منشأ ماده، از پیش تعیین شده است.»

خلق و خوی و شخصیت فرد در این دوره زندگی، ممکن است که شخصیت و ویژگی‌هایی نباشد که در حیات اولیه‌اش ایجاد شده است. نیروهای کهن برای ما نظم و ترتیبی ایجاد کردند و در نتیجه ما خلق و خوی و شخصیتی را داریم که دراین دوره زندگی بروز می‌دهیم. همچنین آگاه شدم که خلق و خوی و شخصیت، خودشان ممکن است موجودات زنده‌‌ای باشند.

استاد بیان کردند:

«یک موجود انسانی در بیرونی‌‏ترین سطح خود، سه روح و هفت جان دارد. یکی از هفت جان، "باور" نامیده می‌‏شود. یک فرد می‌‏تواند وقتی گفته‌‏ای را از شخص دیگری می‌‏شنود باور کند-- این نقشی است که بر عهده دارد.» («آموزش و تشریح فا درکنفرانس فا در متروپولیتن نیویورک»)

همه ما در طول «شکل‌گیری-ایستایی-انحطاط» کیهان کهن بوجود آمده‌ایم، بنابراین عناصر مختلفی که تمام زندگی‌مان را شکل می‌دهند، ممکن است دارای عناصری باشند که خراب یا ناقص هستند ... و این شامل اختلالات عمدی نیروهای کهن نیز می‌شود. آنها نظم و ترتیبات شیطانی بسیار زیادی ایجاد کردند. می‌خواهم تجربه شخصی‌ام را به‌اشتراک بگذارم.

موجودات حزب شیطانی در میدان‌های بُعدی‌ام

من بعد از دوران انقلاب فرهنگی رشد و پرورش یافتم و خانواده‌ام فقیر بودند و توسط حزب کمونیست شیطانی سرکوب شدند. خاطرات خوبی از حزب کمونیست و رهبران آن نداشتم.

اما در طول دوره اصلاح فا، به خصوص از سال‌های 2005 تا 2012، اغلب رؤیاهایی درباره انقلاب فرهنگی داشتم، چراکه آنجا حضور داشتم و می‌دانم از حزب کمونیست چه بُتی ساخته بودند. برای از بین بردن این ایده‌های نادرست، افکار درست فرستادم و نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین را خواندم اما تلاش‌هایم چندان مؤثر نبود.

بعداً متوجه شدم که این «اثر و نشان» عمیق، مفهومی نیست که بعد از تولدم یا در این جامعه کمونیستی شکل گرفته باشد. در رابطه با وضعیت شخصی‌ام، به نظر می‌رسید قبل از این زندگی شکل گرفته و با تولد همراه من آمده است. تا یک روز در سال 2013، درحالی‌که فا را مطالعه می‌کردم، متوجه شدم که این وضعیت به علت وجود عنصر بدی در بدنم که مربوط به حزب کمونیست اهریمنی است، بوجود آمده است. بنابراین به‌سوی آن افکار درست فرستادم.

نیروهای کهن به‌منظور نظم و ترتیب این امر در زندگی‌ام و ایجاد برخی تأثیرات منفی، آن را در هنگام تولدم نظم و ترتیب دادند. و برای اینکه نتوانم آن را تشخیص دهم، این مفهوم را در میدان بُعدی‌ام افزودند: «با کلمات ابراز و گفتگو نکن؛ در عوض تصور کن که افراد دیگر چگونه هستند.» در بُعدهای دیگر آن مانند موجودی به شکل انسانی بسیار بسیار پیر و کوچک به‌نظر می‌رسید.

از بین بردن موجودات شیطانی و پاکسازی مداخله

ابتدا حقیقت را برایش روشن کردم، اما آن گوش نکرد. سپس از توانایی فوق طبیعی که استاد به من بخشیدند استفاده کردم. هنگامی که این موجود متوجه شد که در اشتباه است و سعی کرد، توبه کند، آن عنصر سیاه و بد در این زندگی محو شد و زندگی کاملاً جدیدی را شکل داد. این موجود خیلی خیلی کهن خیلی خوش‌اقبال نبود. آن فقط می‌خواست نظم و ترتیبات نیروی کهن را به‌پایان برساند، بنابراین ازبین برده شد. در این بُعد سطحی، من دیگر رؤیاهایی مربوط به حزب شیطانی نداشتم، و دیگر بر اساس تصوراتم دیگران را مورد قضاوت قرار نمی‌دادم. در عوض، پس از برقراری ارتباط با دیگران نظراتم را شکل می‌دادم.

با الهام از این تجربه، به‌طور کامل جهان کوچکم را از هر جنبه‌ای بررسی کردم. متوجه شدم که نیروهای کهن عناصر بد بسیاری را برایم بوجود آوردند. بعضی از آنها از شکل افتاده و فاسد بودند و بعضی از آنها کاملاً توسط نیروهای کهن به زندگی‌ام اضافه شده بودند.

بعد از مواجهه با این وضعیت پیچیده، ابتدا حقیقت را برای آنها روشن کردم. اگر آنها نمی‌توانستند نجات یابند، بلافاصله بدون تردید آنها را پاکسازی می‌کردم. بعضی از آن موجودات پشیمان شدند و تغییر کردند، به‌طوری که بلافاصله طبق الزامات استاد و دافا اصلاح شدند. حتی اگر برخی از موجوداتی که نابود می‌شدند، «مسئولیت»‌هایی را در زندگی‌ام به‌عهده داشتند، به‌طور طبیعی موجود خوبی تولید می‌شد که جایگزین آن موجود قدیمی شود و وظیفه خود را انجام دهد.

تمرین‌کنندگان ممکن است به فکر فرو روند که وقتی ما با تداخل در بدن‌مان مواجه می‌شویم که توسط نیروهای کهن شکل گرفته‌اند، باید چه‌کار کنیم. همیشه کاری هست که می‌توانیم انجام دهیم. به‌عنوان مثال، هنگامی که با مشکلی در بدن یا روح روبرو می‌شویم، حتی اگر هنوز در بُعد سطحی ظاهر نشده باشد، خودآگاه اصلی ما باید حاکم باشد. اولین فکر ما باید دافا و استاد باشد، اینکه ما مریدان دافا در دوره اصلاح فا هستیم. این نکته بسیار مهم است. سپس می‌توانیم در درون خودمان به‌دنبال نقاط ضعف‌مان بگردیم و آنها را با توجه به الزامات فا، اصلاح کنیم.

با این حال، حتی اگر واقعاً کاستی‌ها را پیدا کنیم، هنوز باید مستقیماً افکار درست بفرستیم تا مداخله نیروی کهن در تمام بُعدهای بدن‌های‌مان را ازبین ببریم

تزکیه بدون مفاهیم و تصورات شکل گرفته

می‌خواهم به هم‌تمرین‌کنندگانی که چشم سومشان باز است بگویم، استاد اجازه می‌دهند که به‌عنوان بخشی از مسئولیت‌مان با چشم سوم باز تزکیه کنیم. ما باید فکر کنیم که چگونه مسیرمان را به‌طور درست‌تر بپیماییم و چگونه تأثیر بیشتری در حین اعتباربخشی به فا داشته باشیم، بدون اینکه برای هم‌تمرین‌کنندگان مداخله ایجاد کنیم.

همچنین به‌عنوان تمرین‌کنندگان فکر می‌کنم که باید هرگونه وابستگی که مفاهیم «کشور»، «منطقه»، «ملت»، «حزب»، «نژاد»، «طبقه اجتماعی» و غیره را شکل می‌دهد، از بین ببریم. ما باید افراد خوبی در مناطق مختلف باشیم. تنها پس از آن می‌توانیم قلب‌مان را فراخ‌تر کنیم و می‌توانیم نسبت به همه مردم در جهان نیک‌خواه باشیم. به‌خصوص برای تمرین‌کنندگانی که چشم سوم‌شان باز است، باید تمام این وابستگی‌ها را از بین ببریم. فقط در این صورت توانایی‌های ما نقش عظیمی در جهان بازی می‌کند.

این تبادل تجربه محدود به درک شخصی من است؛ لطفاً همیشه برای راهنمایی خود فا را به‌عنوان مرجع درنظربگیرید. هه‌شی.