(Minghui.org) استاد بیان کردند:

«مريدان دافا يک مأموريت دارند و بدون توجه به هر چيز، بايد عهد و پيمان‌هايي را که آن‌ها را به اين دنيا آورد به انجام برسانند. چراکه آن به اين سبب بود که شما سابقاً مانند یک خدا با زندگی‌تان عهد بستید و بنابراين اجازه يافتيد که باشکوه‌ترين نوع يک موجود در اين کيهان-- يک مريد دافا-- شويد.» («به کنفرانس فاي اروپايی» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشترجلد ۳)

سخنان استاد در گوشم طنین‌انداز و همچنین به نیروی هدایتگر و پشتیبانم برای نصب دیش‌های ماهواره برای دریافت امواج تلویزیون ان‌تی‌دی برای مردم تبدیل شده است. در حین همکاری با سایر تمرین‌کنندگان درگیر در نصب، سختی‌های بسیاری و همچنین موفقیت‌های عظیمی را تجربه کرده‌ایم.

نصب به روشی درست

من دستیارم، بنابراین با افراد بسیاری در تماس هستم. هنگام روشنگری حقایق درباره دافا، من نیز برنامه‌های تلویزیون ان‌تی‌دی را معرفی می‌کنم. نظم و ترتیبات استاد به ما اجازه داد که برای نصب دیش‌های ماهواره برای دریافت برنامه‌های ان‌تی‌دی گروهی را تشکیل دهیم. ما از سختی‌ها نمی‌ترسیم و یکدیگر را حمایت و تشویق می‌‌کنیم. بنابراین این پروژه برای نزدیک به پنج سال آرام و بی‌دردسر در حال پیشروی بوده است.

دیش به اندازه کافی بزرگ است که مشتریان‎‌مان بتوانند 50 کانال داخلی را علاوه بر برنامه‌های ان‌تی‌دی دریافت کنند. در شروع ما خدمات نصب و تعمیر رایگان ارائه می‌کردیم. سپس گرفتن هزینه از چند مشتری را مطابق با شرایط‌شان شروع کردیم.

به‌منظور حفظ امنیت، ما فقط از تلفن‌های همراه اختصاص داده شده، برای نصب وسایل مربوطه استفاده می‌کنیم. بدین ترتیب، شماره تماسی را برای مشتریان باقی می‌گذاشتیم. همچنین دیش‌هایی را در روستاهای دورافتاده نصب کردیم و آن روستاییان، افراد دیگر را تشویق می‌کردند که آنها نیز دیشی را نصب کنند.

ما دیش‌هایی را برای بیش از هزار خانم خانه‌دار در روستا و شهرستان‌مان نصب کردیم. تعدادی از منشی‌های حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) تحت تأثیر مردم عادی همچنین دیشی را برای خود نصب کرده بودند. بنابراین کار نصب‌مان می‌توانست به روشی آشکارتر انجام شود.

بعد از ارائه خدمات تعمیر و نگهداری، برخی از روستاییان حقیقتاً چیزهای زیادی یادگرفتند. «بعد از تماشای برنامه‌های ان‌تی‌دی، بایکدیگر همراه می‌شویم و درباره آنچه که دیده‌ایم صحبت می‌کنیم. یکی از روستاییان به ما گفت: «ما به این فکر می‌کنیم که درآینده کدامیک از مقامات فاسد ح.ک.چ سرنگون خواهد شد. این ح.ک.چ بخاطر برداشت اعضای بدن تمرین‌کنندگان فالون گونگ زنده، بسیارشیطانی است.»

متوجه شدیم که این شرایط دقیقاً مانند چیزی است که استاد بیان کردند: ««آگاهی از دافا درحال گسترش به هر خانه است» («برداشت‌های اجمالی از خوبی» از هنگ یین جلد ۳)

تمرین‌کنندگان از شهرستان دیگری خیلی خوب با ما همکاری می‌کردند. آنها سفارشاتی می‌گرفتند و من دیش‌ها را نصب می‌کردم. سپس یادگرفتند که چطور کار نصب و تعمیر و نگهداری را خودشان انجام دهند و اکنون دیگر در منطقه خود نیازی به ما ندارند.

یکبار هنگام انجام کار نصب در روستایی هوا به‌شدت سرد بود- با این حال احساس گرما می‌کردیم. این درست مانند چیزی است که استاد بیان کردند:

«کارهایی که مریدان دافا در سراسر دنیا انجام داده‌اند پرشور و الهام‌بخش هستند، فقط این‌طور است که در این دنیا تبدیل به فیلم نشده‌اند. اما در کیهان فیلم‌هایی از شما وجود دارد.» («آموزش فا در کنفرانس نیویورک ۲۰۰۸»)

استفاده از افکار درست برای نجات تمرین‌کنندگان

دو تمرین‌کننده در شهرستان‌مان بخاطر روشنگری حقایق برای مردم دستگیر شدند. ما توافق کردیم که برای نجات آنها تلاش کنیم.

راننده‌مان خیلی سرش شلوغ بود و بنابراین در تزکیه‌اش سست شده بود. زمانی که به خانه‌ام آمد، هنگام فرستادن افکار درست هنوز نمی‌توانست بنشیند. احساس کردم که میدان بعدی‌اش پاک نبود.

با این حال هرگز به این فکر نکردم که مانع او از شرکت کردن در این پروژه شوم بلکه در عوض از او خواستم که با تمرکز فا را مطالعه کند. زمانی که او و سایر تمرین‌کنندگان برای نصب به روستایی رفتند، گزارش آنها را به پلیس دادند. دو تمرین‌کننده فرار کردند، در حالی که دو نفر دیگر دستگیر و به اداره پلیس محلی برده شدند.

من به آن شهر رفتم در هنگام ورود، با تمرین‌کنندگان از شهر و شهرستانم تماس گرفتم و از آنها خواستم افکار درست بفرستند. همچنین با یکی از آشنایانم که یکی از کارکنان شهرداری است تماس گرفتم و از او درخواست کمک کردم. او به من گفت که این دو تمرین‌کننده کجا بازداشت شده‌اند.

متوجه شدیم که این تمرین‌کنندگان را به اداره پلیس شهرستان برده‌اند. فرد رابطم از اداره شهرداری موافقت کرد که به ما کمک کند. او با دبیر اداره 610 تماس گرفت و از او خواست که این تمرین‌کنندگان را آزاد کند. همچنین از اعضای خانواده‌شان درخواست کردیم که مشارکت کنند. با کمک هم‌تمرین‌کنندگان و مردم عادی، هردوی تمرین‌کنندگان آن شب آزاد شدند.

اگرچه آنها آزاد شدند، قلبم سنگین بود. زمانی که به درون نگاه کردم، متوجه شدم که وابستگی خودخواهی شدیدی دارم و به امنیت سایر تمرین‌کنندگان توجه نمی‌کردم.

علاوه بر این، استاد اعضای خانواده مرا در مورد این حادثه در یک رؤیا حدود 20 روز قبل روشن کرده بودند. وقتی این شخص در مورد آن رؤیا با من صحبت کرد، توجه من را به خود جلب نکرد.

یک روز بعد از اینکه این تمرین‌کنندگان نجات یافتند، من و اعضای خانواده‌ام به همان روستایی رفتیم که آنها درآنجا دستگیر شده بودند، برچسب‌هایی با نوشته فالون دافا خوب است نصب، و مطالب دافای دیگری را توزیع کردیم.

یافتن و رها کردن وابستگی‌ها

استاد بیان کردند:

«نیروهای کهن جرأت ندارند جلوی روشن‌‌‏گری حقیقت ما یا نجات موجودات ذی‌‌‏شعور را بگیرند. آن‌‌‏چه کلیدی است این است که وقتی کارها را به انجام می‌‌‏رسانید به آن‌‌‏ها اجازه ندهید از شکاف‌ها در وضعیت ذهنی‌‌‏تان سوءاستفاده کنند.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۲ در بوستون»)

وابستگی‌های بسیاری را یافته‌ام مانند ستایش دیگران، ذهنیت رقابت‌جویی، حسادت، شوق و اشتیاق بیش از حد، ذهنیت خودنمایی، شهوت، عدم توجه به امنیت، درنظر نگرفتن دیگران و غیره. آنها نقاط ضعفی بودند که توانستند پنجره‌ای را برای نیروهای کهن باز کنند که ما را تحت آزار و شکنجه قرار دهند. با این حال زمانی که به نجات مردم می‌رسد، نمی‌توانیم منتظر بمانیم. بنابراین کار نصب را متوقف نکردیم.

یکی از تمرین‌کنندگانی که دستگیر شده بود می‌خواست که تجربه‌اش را به‌اشتراک بگذارد. در طول تبادل تجربه‌مان، همه تمرین‌کنندگان انگشت اشاره خود را به سمت من گرفتند. متوجه شدم که از انتقاد شدن می‌ترسم. این نقطه ضعف دیگری بود که توسط نیروهای کهن استفاده می‌شد که مانع من از نجات مردم شود و تمرین‌کنندگان را پایین بکشد.

استاد بیان کردند:

«می‌‏گویم که من مداخله‌‏ی نیروهای کهن با مریدان دافا را به رسمیت نمی‌‏شناسم، زیرا مریدان دافا مریدان من‌‏ هستند، و هیچ شخص دیگری لیاقت اداره‌‏ی آنها را ندارد.» («آموزش فا در جلسه با شاگردان آسیا-اقیانوسیه‌‏ای»)

بعد از آن وضعیت ذهنی‌مان را درست کردیم و به کار نصب دیش‌های ماهواره ادامه دادیم.

استاد بیان کردند:

«تزكيه سخت است. آن سخت است زيرا حتی هنگامی که فاجعه‌ وحشتناكی وارد می‎شود، حتی وقتی ‌كه شيطان با ديوانگی آزار و اذيت می‌كند و حتی وقتی زندگی‌تان در معرض خطر است، هنوز مجبوريد بتوانيد مسير تزكيه‌تان را به‌طور استوار ادامه دهيد بدون اين‌كه اجازه دهيد هر چيزی در اجتماع بشری با قدم‌هایی كه در مسير تزكيه‌تان بر می‌داريد تداخل ايجاد كنند.» («مسیر» از نکات اصلی برای پيشرفت بيش‌تر جلد ۲)

در داستان سفر به غرب، بودا به پادشاه میمون گفت: «میمون، تو در طول این سفر به‌سختی در حال کار و تلاش بوده‌ای و تا پایان متوقف نشده‌ای. من به تو عنوان یک بودا را اعطا خواهم کرد.»

این درست مانند چیزی است که استاد بیان کردند: «آن را به‌خوبی شروع کردیم و به‌خوبی به پایان رساندیم.» («آموزش فا و پاسخ به پرسش‎ها در گوانگ‎جو» در جوآن فالون فاجی‌یه)

که در چشم خدایان خیلی مهم است. بنابراین مهم نیست که چکاری انجام می‌دهیم، باید تا انتها و تکمیل کار به انجامش ادامه دهیم.

این تبادل تجربه برای کشف کمبودهای ما در پروژه‌های‌مان، و همچنین برای از بین بردن شکاف‌هایی است که نیروهای کهن تلاش می‌کنند بین تمرین‌کنندگان ایجاد کنند. به این ترتیب، ما می‌توانیم یک بدن را تشکیل دهیم و مأموریت‌های مقدس‌مان را انجام دهیم.