(Minghui.org) از سال 1992 که آقای لی هنگجی فالون دافا (یا همان فالون گونگ) را به‌طور عمومی معرفی کردند، این تمرین رفاه و مزایای سلامتی را برای بیش از 100 میلیون نفر در سراسر جهان به‌ارمغان آورده است. چهار بانویی که در این مقاله به ماجرای‌شان اشاره می‌شود، نمونه‌هایی از این قبیل هستند.

بهبودی استاد دانشگاه از بیماری حاد روماتیسم قلبی

خانم وانگ هویلیان دارای مدرک کارشناسی ارشد، استاد مؤسسه علوم شهری و محیط زیستی در دانشگاه عادی شمال شرق است. او در سال 1997 هنوز حدوداً 20 ساله بود و در آینده فرصت‌های زیادی برای رشد و ارتقاء حرفه‌ای داشت، اما همانطور که خود را برای اخذ مدرک دکترا در آکادمی علوم چینی آماده می‌کرد، ناگهان بیمار و یک سال بعد وضعیت سلامتی‌اش بدتر شد.

پزشکی به او گفت: «شما به‌طور جدی بیمار هستید. نیاز به درمان فوری دارید.»

او به بیماری حاد روماتیسم قلبی مبتلا شده بود و به‌عنوان بخشی از درمان باید هورمون‌های استروئیدی مصرف می‌کرد. هورمون‌ها بعضی از علائمش را ازبین بردند، بنابراین از پزشکان پرسید که آیا می‌تواند از بیمارستان مرخص شود و دوباره به دانشگاه بازگردد. پزشکان به خانواده‌اش گفتند که بهبود سلامتی او بسیار مهم‌تر از اخذ مدرک دکترا است.

وقتی مصرف استروئیدها را قطع کرد، درد در تمام مفاصل بدنش شروع شد. دیگر نمی‌‌توانست از خودش مراقبت کند. نمی‌توانست به‌تنهایی غذا بخورد یا حتی در تخت از این طرف به آن طرف شود و برای رفتن به توالت باید از خواهرش کمک می‌گرفت. این درد و رنج منجر به فروپاشی روانی‌اش شد.

وقتی بعداً ‌مصرف استروییدها را افزایش داد، منجر به بروز «صورت ماه» شکل و آکنه- عوارض جانبی دارو- در او شد. او مجبور شد مقدار زیادی از داروهای طب چینی را نیز به‌عنوان وسیله‌«خاموش کردنآتش با آتش» مصرف کند- داروهایی که از هزارپاها، عقرب‌ها و سایر موجودات تهیه می‌شوند.

خانم وانگ ماه‌ها بعد از کاهش مصرف هورمون‌های استروییدی، بیماری‌اش عود کرد، وضعیتش بدتر شد و همه امیدش را ازدست داد.

اما در کمال ناامیدی، ناگهان یکی از دوستانش را به‌خاطر آورد که به او توصیه کرده بود فالون گونگ را تمرین کند که در آن زمان در چین فوق‌العاده محبوب بود. او فکر می‌کرد این تمرین برای افرادی به سن والدینش مناسب است. علاوه بر این، او تحصیلات بالایی داشت و به علم مدرن و برنامه درمانی‌اش اعتماد داشت.

بعد از یک سال درمان که وضعیتش بدتر شد، درباره تصمیمش فکر و کتاب جوآن فالون که دوستش داده بود را باز کرد. مطالب این کتاب او را از اعماق وجودش تکان داد. او گفت: «دیدگاهم درباره جهان کاملاً تغییر کرد؛ دنیای کاملاً جدیدی مقابلم ظاهر شد. احساس می‌کردم امیدوار شده‌ام.»

او معتقد بود که به‌عنوان یک تزکیه‌کننده، اگر اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری را دنبال کند، به بدنی سالم دست خواهد یافت. در حقیقت، معجزه‌ای اتفاق افتاد- وقتی مصرف استروئید را قطع کرد، علائمش ناپدید شدند. خانم وانگ برای اولین بار طی مدتی طولانی احساس آرامش کرد.

آکنه و تورم صورتش به‌تدریج ازبین رفت و می‌توانست به‌طور معمول غذا بخورد. چند ماه بعد به‌طور کامل بهبود یافت و در سپتامبر 1998 به دانشگاه بازگشت.

در ژوئیه 1999 که آزار و شکنجه فالون گونگ آغاز شد، خانم وانگ دستگیر و به‌مدت 20 ماه در یک اردوگاه کار اجباری بازداشت شد. در نهایت پس از تحمل دو ماه بازداشت اضافه‌تر و هفت ماه اعتصاب غذا آزاد شد.

خانم وانگ از چین فرار کرد و طی 10 سال گذشته در ایالات متحده زندگی کرده است. او در مصاحبه با رسانه‌ها این مسئله را بازگو کرد که وقتی تازه تمرین فالو دافا را شروع کرده بود، چه احساسی داشت: «احساس می‌کردم ذهنیتم تغییر کرده است و دیگر توجه زیادی به ازدست دادن و به‌دست آوردن نداشتم. در عوض، برای اتخاذ تصمیماتم اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری را دنبال می‌کردم.»

خانم وانگ می‌گوید که از آقای لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا، بسیار سپاسگزار است: «به‌عنوان یک تزکیه‌کننده واقعاً حس رهایی از بیماری‌ها را تجربه کرده‌ام. پزشکان می‌گفتند: "بیماری حاد روماتیسم قلبی برای همیشه با تو خواهد بود"، اما درخصوص من اینطور نبود، حالا نسبت به20 سال پیش، انرژی بیشتری دارم. واقعاً معجزه دافا را تجربه کرد‌ه‌ام. استاد متشکرم که زندگی دوباره‌ای به من بخشیدید.»

درد طاقت‌فرسای ناشی از سانحه رانندگی یک‌شبه ازبین رفت

زندگی برای خانم دای یی‌وِی که اصالتاً تایوانی است، چه در زمان تحصیل و چه در زمان کار، همیشه هموار و آسان بود.

او به بهترین مدارس در تایوان (دبیرستان دخترانه شماره یک تایپه و دانشگاه ملی تایوان) رفت. دو مدرک کارشناسی ارشد از دانشگاه کنتیکت، در زمینه بیوتکنولوژی و مهندسی کامپیوتر گرفت و قبل از فارغ‌التحصیلی از کالج، شرکتی او را استخدام کرد.

اما وقتی 30 ساله بود، زندگی فوق‌العاده‌اش به‌شدت تغییر کرد. در سال 2005، یک ماه پس از شروع کار، سوار ماشینش بود که ماشینی از عقب به اتومبیلش زد. او دچار صدمات شدیدی شد و پزشکان گفتند قبل از بازگشت به کار، باید برای استراحت یک ماه مرخصی بگیرد.

ماه‌ها بعد، حالش بدتر شد: همه مفاصلش درد گرفتند و پس از مدت کوتاهی، حتی راه رفتن برایش دشوار شد. خانم دای از ترس، شغلش را رها کرد تا برای درمان پزشکی به تایوان بازگردد. در تایوان، یک پزشک ارتوپد در طب چینی را پیدا کرد.

پزشک به او گفت: «همه مفاصل بدنت دچار دررفتگی شده‌اند. همه دررفتگی‌ها در محدوده خطای اشعه ایکس قرار دارند؛ به همین دلیل قبلاً دیده نشدند، اما برای اصلاح آنها بیش‌ازحد دیر شده است، زیرا آسیب‌ها قدیمی هستند. در واقع درمان این وضعیت غیرممکن است.»

خانم دای پس از چند ماه درمان بهبود نیافت و به‌تدریج توانایی زندگی کردن به‌تنهایی را از دست داد. بعداً به «فیبرومیالژیا» (یک سندرم درد اسکلتی-عضلانی مزمن که با درد در سطح گسترده، نقاط حساس، خستگی واختلال خواب مشخص می‌شود) مبتلا شد و به‌خاطر درد شدید به مورفین نیاز داشت. پس از یک سال و نیم تصمیم گرفت درمان در تایوان را رها کند و به ایالات متحده بازگردد.

او پیش از ترک تایوان، یک پزشک طب سنتی چین را پیدا کرد که از طب سوزنی برای تشخیص بیماری استفاده می‌کرد و تمام نمونه‌های خونی که از نقاط طب سوزنی خانم دای گرفت، سیاه‌رنگ بودند. این پزشک به او گفت: «هیچ کسی نمی‌تواند نجاتت دهد- تو هستی که باید خودت را نجات دهی. می‌توانی فالون گونگ را تمرین کنی که توانایی درمان همه بیما‌ری‌هایت را دارد.» او یک فلایر فالون گونگ به خانم دای داد.

پس از بازگشت به ایالات متحده، برخی از مفاصلش به‌سرعت دچار دررفتگی شدند. سپس خانم دای از مادرش خواست او را برای درمان پزشکی بیشتر به تایوان بازگرداند.

مادرش به او گفت: «به تایوان برنگرد. ما تمام پس‌اندازمان را صرف درمان‌هایت کرده‌ایم.»

او برای سه روز گریه کرد و نمی‌دانست که چرا باید به زندگی‌اش ادامه دهد. خانم دای پس از کشمکش بسیار زیاد تصمیم گرفت به‌خاطر خانواده‌اش به زندگی ادامه دهد، اما نمی‌دانست که آیا باید جستجو برای درمان را رها کند یا خیر. او ناگهان به تمرین فالون گونگ فکر و کتاب جوآن فالون را از وب‌سایت مینگهویی دانلود کرد. پس از خواندن کل کتاب در یک روز، هیجان‌زده شده بود و مصمم شد فالون گونگ را تمرین کند.

صبح روز بعد که بیدار شد، متوجه شد می‌تواند دستانش را به‌راحتی حرکت دهد و دیگر در هیچ جایی از بدنش درد نداشت. تمام درد‌هایی که طی دو سال گذشته متحمل شده بود، طی یک روز ناپدید شده بودند.

او به محل تمرینی در آن نزدیکی رفت و به‌مدت 40 دقیقه با سایرین مدیتیشن کرد. او هیچ دررفتگی مفصلی را احساس نمی‌کرد و احساس بسیار خوبی داشت. خانم دای بسیار هیجان‌زده بود: «اکنون می‌دانم که مرید استاد هستم.»

او نزدیک بود برای دریافت کمک هزینه معلولیت درخواست دهد، اما حالا پس از تمرین فالون گونگ یک‌شبه فرصت دیگری برای زندگی به‌دست آورده بود. او در 12 مه 2008، پس از تمرین فالون دافا برای هشت ماه، برای اولین بار در جشن روز جهانی فالون دافا شرکت کرد. او می‌گوید: «در این روز، سالروز تولد استاد را جشن می‌گیریم و از ایشان قدردانی می‌کنیم. فقط با تزکیه به‌طور کوشاتر می‌توانم محبت و نیک‌خواهی استاد را جبران کنم.»

گزارش مربوطه:


از درد طاقت‌فرسا تا عاری از درد و سرشار از سلامتی شدن (عکس)

بانویی که سابقاً عنوان دختر زیبای دانشکده را داشت، راز زندگی سالم را پیدا می‌کند
در سال 1977، خانم شیو که در یک دانشگاه استانی با نمره عالی پذیرفته شد و به‌خاطر توانایی‌های برجسته‌اش در آواز، رقص و ورزش تاج گل «دختر زیبای دانشگاه» را بر سر نهاده بود، پس از فارغ التحصیلی، به‌عنوان مهندس در یک شرکت دولتی مشهور مشغول به کار شد.

مدت کوتاهی پس از اینکه کار خود را شروع کرد، به‌رغم اینکه تازه زایمان کرده بود؛ وقتی با همکارش چند مقاله نوشت، توانست درآمد بسیار بالا و مزایایی را کسب کند.

از آنجا که شوهرش بسیار علاقه‌مند به کار و متمرکز بر شغلش بود، خانم شیو باید علاوه بر کار بیرون، تمام کارهای خانه را هم انجام می‌داد. در نتیجه، در آن زمان که او فقط 30 سالش بود از نارسایی کلیه، بی‌خوابی، افسردگی و مشکلاتی در گوش‌هایش رنج می‌برد.
اگر او تصمیم به انجام جراحی پرهزینه می‌گرفت، این بدان معنا بود که صورتش باید شکافته می‌شد. خانم شیو که زمانی تاج گل «دختر زیبای دانشگاه» را بر سر گذاشته بود، نمی‌توانست این کار را انجام دهد و به صورت زیبایش آسیب برساند.

در طی آن زمان، پس از ابتلای فرزندش به تب بالا و مصرف داروی تقلبی در بیمارستان، قلب کودک دچار آسیب شد. خانم شیو به بخش آموزش کارمندان منتقل شد تا بتواند در تابستان و زمستان تعطیلاتی داشته باشد و فرزندش را نزد پزشک ببرد.

خانم شیو در این فکر بود که آیا کار اشتباهی انجام داده که منجر به این وضعیت شده است. چند روز بعد یک تمرین‌کننده فالون گونگ را دید. پس از سه روز انجام تمرینات، ناراحتی گوش‌هایش و همینطور تمام بیماری‌های دیگرش ناپدید شدند. فرزند او نیز پس از گوش دادن به سخنرانی‌های ضبط شده استاد لی هنگجی  بهبود یافت.

احساسات خانم شیو غیرقابل وصف بود. او در مقابل عکس استاد ادای احترام و آهسته ابراز قدردانی کرد: «استاد، هر چند هرگز شما را شخصاً ندیده‌ام و هرگز از من چیزی نخواسته‌اید، زندگی فرزندم را نجات دادید که به این معنی است که زندگی خانوادگی مرا نجات دادید.»

فرزند او بعدها از کالج فارغ التحصیل شد و شغل مناسبی یافت. پس از تمرین فالون دافا، خانم شیو توانست سایر افراد را در الویت قرار دهد و دیگر نگران نباشند که دیگران او را فریب دهند. او آموخت که بردبار باشد.

همکاران خانم شیو اظهار داشتندکه او بعد از اینکه شاهد بود تمرین فالون دافا چگونه به چهره‌اش سلامتی بخشید، به فرد دیگری تبدیل شد. در سال 1998، زمانی که آنفلوآنزا همه‌گیر شد، خانم شیو مبتلا نشد.

پس از اینکه این خبرها پخش شد، چند تن از همکارانش به او گفتند که آنها نیز می‌خواهند  فالون گونگ را تمرین کنند.

درمان هپاتیت سی پرستار بخش جراحی
خانم مائو فنگیینگ، که در حال حاضر در تورنتو زندگی می‌کند، سابقاً به عنوان پرستار جراحی در بیمارستان وابسته به دانشکده پزشکی شماره ۱ لانژو کار می‌کرد.

در سال 1978 در حالی که خانم مائو هنوز در مدرسه راهنمایی تحصیل می‌کرد، مبتلا به هپاتیت حاد شد. به‌رغم درمان درازمدت، این بیماری هرگز کنترل نشد و خانم مائو اغلب احساس خستگی و تهوع داشت.

در اولین روز کارش به‌عنوان پرستار جراحی، او در بیمارستان با هپاتیت سی پذیرفته شد، که به راحتی می‌تواند به سیروز یا سرطان کبد تبدیل شود.
علیرغم درمان‌های گسترده در سال 1995 مشخص شد طحالش متورم و کبدش سخت شده است. زندگی و کار روزانه او به‌طور جدی تحت تأثیر قرار گرفت. او چندین بار بستری شد و با وجودی که او بهترین مراقبت‌های پزشکی را دریافت کرد، فقط علائم او کاهش می‌یافت و بیماری‌هایش هرگز به‌طور کامل کنترل نشدند.

خانم مائو بسیاری از درمان‌های جایگزین مانند چی‌گونگ، سوزاندن عود و بخورات، دعا کردن به بودا، گفتن ذکر، سوزاندن کاغذ و طب چینی را امتحان کرد. او همچنین به ملاقات بسیاری از پزشکان و متخصصان مشهور رفت. در حالی که بیماری‌های قدیمی‌اش لاعلاج ‌شده بودند، به بیماری‌های جدیدی مانند بیماری شدید معده، التهاب لگنچه‌، التهاب کلیه و فشار خون پایین مبتلا شد.

در سال 1996، او استعلاجی گرفت و در خانه ماند. خانم مائو چند بار برای درمان به پکن رفت تا پزشکان مشهور را ملاقات کند. یک بار از پزشکی پرسید: «چه مدت دیگر مجبورم زندگی کنم؟»

دکتر دلسوزانه گفت: «تخمین می‌زنم که یک تا دو سال دیگر زنده باشی.»

خانم مائو کاملاً پریشان شده بود. او از این واقعیت متنفر بود که به‌زودی می‌میرد. او بسیار غمگین بود و بسیار گریه می‌کرد و خیلی تحریک‌پذیر شده بود.
شوهرش در آن زمان با او نبود، و او هیچ کسی را نداشت تا احساساتش را ابراز کند، بنابراین او درماندگی و ناامیدی‌اش را با پدر ۸۰ ساله‌اش درمیان گذاشت. او اغلب در خانه عصبانی بود و خشمش را بدون دلیل بر سر فرزندش خالی می‌کرد.

هنگامی که دیگر عقل خانم مائو به جایی قد نمی‌داد، سرنوشتش تغییر کرد. در 22 ژوئيه 1996، روزی بود که خانم مائو هرگز فراموش نخواهد کرد. صبح زود به‌طور اتفاقی با خانم مسنی برخورد و آن خانم به او پیشنهاد کرد که فالون گونگ را تمرین کند. خانم مسن به او گفت که از زمان آغاز تمرین، از تمام بیماری‌ها رهایی یافته است. او گفت که یک محل تمرین در بیمارستان است و از خانم مائو درخواست کرد که به آنجا برود.

خانم مائو می‌خواست آن را امتحان کند و فرزند مبتلا به بیماری کبدی‌اش را نیز با خودش برد. آنها تمرینات را آموختند و یک نسخه از جوآن فالون را قرض گرفتند. او در خانه خواندن کتاب را آغاز کرد و تا نیمه شب به پایان رساند.

این اولین کتابی بود که خانم مائو خوانده و در آن به بسیاری از سؤالات درباره زندگی مانند دلیل بیماری افراد، به‌تفصیل پاسخ داده شده است. او روز بعد دوباره به محل تمرین رفت و به مطالعه کتاب در خانه ادامه داد.

پس از دو روز، ناگهان احساس کرد که تمام علائم بیماری‌هایش ناپدید شده‌اند. بدنش گرم و آرام شد و وقتی راه می‌رفت، احساس می‌کرد که به سبکی نسیم است. هنگام دوچرخه‌سواری، احساس می‌کرد که باد تندی او را به پیش می‌برد. هیچ کلمه‌ای نمی‌تواند احساس خانم مائو را توضیح دهد.

دختر خانم مائو، که هم اکنون فالون گونگ را با او تمرین می‌کند نیز درمان شد. یک ماه بعد، مادر و دختر برای انجام آزمایشاتی به بیمارستان رفتند که مشخص شد بیماری کبدی‌شان به‌طور کامل بهبود یافته‌ است.

در مارس 1996، شوهر خانم مائو برای کار به ایالات متحده رفت. اما به‌دلیل وضعیت سلامتی ضعیف خانم مائو و دخترش، نتوانستند با او بروند. سه ماه بعد، خانم مائو به شوهرش گفت که او و دخترشان به‌طور کامل بهبود یافته‌اند و می‌خواهند به آمریکا بروند.

مادر و دختر در اکتبر سال 1996 وارد آمریکا شدند و برای انجام آزمایشاتی که شوهر خانم مائو ترتیب داده بود، به بیمارستان رفتند. نتایج نشان داد که هر دو کاملاً سالم هستند.

وقتی شوهر خانم مائو بهبودی معجزه‌آسای آنها را دید، او نیز تمرین فالون گونگ را آغاز کرد.

یک سال پس از ورود خانم مائو به ایالات متحده، پسری سالم را به دنیا آورد.

گزارش‌های مرتبط:

تجارب معجزه‌آسا با تمرین فالون دافا

شادی یک چینی- کانادایی و خاطره‌های تلخ (عکس)