(Minghui.orgقسمت ششم: مزایای فالون گونگ: معلمان (قسمت 6)

فالون دافا یک سیستم رشد شخصی است که در سال 1992 به عموم معرفی شد. در طول دوره افزایش محبوبیت این تمرین، بسیاری از تمرین‌کنندگان از معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه بودند. این معلمان اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری را به‌عنوان راهنمای خود به‌کار می‌گرفتند.

آنها فوق‌العاده مورد احترام همکاران، والدین و دانش‌آموزان خود بودند. در سال 1999 که حزب کمونیست چین آزار و شکنجه فالون دافا را آغاز کرد، بسیاری از این معلمان دستگیر، محبوس و شکنجه شدند و درنتیجه جان باختند که خسارت بسیار بزرگی برای کشور و نسل‌های آتی آن بوده است.

معلم ریاضی در پکن به هدف زندگی پی می‌برد

آقای لی لانچیانگ دانشجویی برجسته در دانشگاه عادی پکن بود. او پس از فارغ‌التحصیلی، در سال 1993 در مدرسه راهنمایی پکن معلم ریاضی شد.

آقای لی درباره هدف زندگی و زندگی پس از مرگ گیج و سردرگم بود. در جستجوی جواب سؤالاتش کتاب‌های تزکیه باستان را مطالعه کرده بود، اما در سال 1997 کتاب جوآن فالون را یافت. جوآن فالون کتاب آموزه‌های اصلی فالون گونگ است که نور را برای زندگی آقای لی به‌ارمغان آورد. آموزه‌های این کتاب به رشدش کمک کرد و به سؤالات زندگی‌اش پاسخ داد. پس از مدت کوتاهی، مشکلات قلبی مداومش نیز برطرف شد.

او با دنبال کردن اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباریِ فالون گونگ، شخصی باملاحظه و ازخودگذشته شد. درستکار، مهربان و کوشا بود و همیشه بدون هیچ شکایتی، تمام سعی خود را بکار می‌گرفت. از این رو، فوق‌‌العاده مورد احترام سرپرستانش و والدینی بود که با آنها کار می‌کرد.

پدر و مادر، برادران و فرزندانش با دیدن رشد جسمی و ذهنی آقای لی، تمرین فالون گونگ را شروع کردند و کتاب‌های فالون گونگ را نیز خواندند.

اتفاقات خوب برای خانواده معلمی بازنشسته رخ می‌دهند

1. ازهم پاشیده شدن یک خانواده

آقای ژانگ چوآنشینگ معلم بازنشسته ژانگ‌جیاکو در استان هبی است. قبل از اینکه تمرین دافا را آغاز کند، به‌قدری بیمار بود که نمی‌توانست از خودش مراقبت کند. او از بیرون‌زدگی نخاع، سردرد، کمردرد، پادرد، مشکلات قلبی، کبدی، کلیه و معده رنج می‌بُرد و تقریباً همه درآمد ماهانه‌اش صرف پرداخت صورت‌حساب‌های پزشکی‌اش می‌شد.

مادرش هم بیمار بود. پسرش به فلج اطفال مبتلا بود که سبب شده بود پاهایش به‌شدت لاغر و بی‌حس شود؛ حافظه‌اش نیز ضعیف بود. همسرش درحالی که تمام بار مالی خانواده بر دوش او بود، دچار بی‌خوابی و افسردگی شده بود.

2. بهبود معجزه‌آسای ذهن و بدن

پس از اینکه این خانواده با فالون گونگ و پنج تمرینش آشنا شدند، بیماری‌های آقای ژانگ و همسرش بدون استفاده از هیچ دارویی درمان شدند. حافظه فرزندش بهبود یافت و پای چپش حسش را به‌دست آورد و تا حدودی به‌کار افتاد.

این تمرین باعث شد خانواده‌اش نیک‌خواه‌تر و بخشنده‌تر شود. بخشداری قطعه بزرگی از زمین‌شان را تقریباً به‌مدت 12 سال اشغال کرده بود، بدون اینکه خسارتی به آنها بپردازد. این خانواده اعتقاد داشتند که ساکنان محلی از استفاده دولت از زمین‌شان سود می‌برند و از این رو برای پس گرفتن آن زمین دعوا و مبارزه نکردند.

یک روز همسایه‌ای که با این خانواده سازگاری نداشت، به هنگام حرکت دادن سنگ بزرگی با یک تراکتور، به اموال آنها آسیب رساند. این خانواده از او نخواست خسارتی بپردازد و درعوض به او گفت که باید مراقب باشد تراکتورش خراب نشود. آن همسایه تحت تأثیر قرار گرفت و از آنها تشکر کرد.

3. پسر آقای ژانگ داوطلب می‌شود در تدریس انگلیسی کمک کند

این تمرین به ژانگ لیهوا، پسر آقای ژانگ، کمک کرد بهبود یابد. او توانست به فرزندان دوستان پدرش کمک کند تا در طول تابستان زبان انگلیسی را بیاموزند. آقای ژانگ هرگز از دوستانش پولی نگرفت. بسیاری از والدین برای تشکر از او آمدند و گفتند که به‌خاطر او، نمرات فرزندان‌شان به‌طرز چشمگیری بهتر شده است.

4. پرستاری خوب که در ذهن کارفرمایان خود می‌ماند

پس از شروع آزار و شکنجه فالون گونگ در ژوئیه 1999، کارفرمای آقای ژانگ به‌طور غیرقانونی از پرداخت دستمزدش اجتناب کرد تا او را مجبور به رها کردن باورش کند. در نتیجه، همسرش، خانم گائو یوژن، مجبور شد به سر کار بازگردد. او در آن زمان حدود شصت سال داشت و مجبور بود خارج از شهر به‌عنوان پرستار خانمی بیمار کار کند. همچنین از او انتظار می‌رفت کارهای خانه را نیز انجام دهد.

اگرچه برطبق قرارداد، خانم گائو نباید از شوهر آن زن مراقبت می‌کرد، او همۀ لباس‌ها و ملافه‌هایش را می‌شست و کارهایش را انجام می‌داد. همچنین کل خانه‌شان را که برای سال‌ها تمیز نشده بود، تمیز می‌‌کرد. وقتی می‌خواست از کارش بیرون بیاید، این زوج بارها از او خواستند که نزدشان بماند. آنها با خانه‌اش تماس گرفتند و خواهش کردند که برگردد. وقتی مطمئن شدند که او برنمی‌گردد، از او خواستند شخص دیگری را که او نیز تمرین‌کننده فالون گونگ باشد، به آنها معرفی کند.

آموزش مؤثر ازطریق رعایت اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری

آقای لیو یونگ‌هونگ معلم مدرسه راهنمایی در بخش ژوانگ‌لانگ، استان گانسو بود.

آقای لیو قبل از یادگیری فالون گونگ، ازنظر ذهنی به‌شدت خسته بود و اغلب نمی‌توانست بخوابد. او پارانویا نیز داشت و حتی در طول روز از تنها بودن در خانه می‌ترسید.

آقای لیو در نوامبر 1996، در دوران کالج با فالون گونگ آشنا شد. پس از مدت کوتاهی تمام مشکلات جسمی و روانی‌اش ناپدید شدند. می‌توانست شب‌ها بخوابد و بسیار پرانرژی بود. او در یک مدرسه راهنماییِ محلی معلم شد و در زندگی روزمره خود از آموزه‌های فالون گونگ به‌عنوان راهنما استفاده می‌کرد. مطالب آموزشی خود را به دقت تهیه می‌کرد و هرگز تنبلی نمی‌‌کرد- به‌خاطر تلاش‌هایش، کلاس زیست‌شناسی‌اش در امتحان اصلی نمرات بسیار خوبی کسب کرد.

معلمی که دانش‌آموزانش عاشقش هستند

خانم ژائو شوئمی، معلم زبان برجسته‌ای در مدرسه راهنمایی شماره 12 در ویفانگ، استان شاندونگ، بود. سابقاً دچار مشکلات شدید گوش داخلی بود و نیمی از سال نمی‌توانست کار کند. پس از اینکه در سال 1999 تمرین فالون دافا را آغاز کرد، وضعیت سلامتی‌اش بهبود یافت و خودش را وقف تدریسش کرد.

خانم ژائو شغلش را جدی گرفت و دانش‌آموزان کلاسش عملکرد تحصیلی خوبی داشتند. در آوریل 1999، یکی از کلاس‌هایش به‌عنوان بهترین کلاس ازنظر کیفیتی در میان کل مدارس راهنمایی محلی، انتخاب شد.

او همیشه در کمک به دانش‌آموزانی که مشکلات مالی داشتند، به بهترین نحو عمل می‌کرد. درخصوص آنهایی که در مدرسه خوب عمل نمی‌کردند، اطمینان حاصل می‌کرد که آنها را بیشتر کمک کند. بارها دانش‌آموزان او را به‌عنوان «محبوب‌ترین معلم» انتخاب کردند.

در مارس 2002 که خانم ژائو به‌خاطر تمرین فالون گونگ بازداشت شد، تمام دانش‌آموزان یکی از کلاس‌هایش گریه کردند و یکی دیگر از کلاس‌ها دست به اعتصاب زد و خواستار بازگشت او به تدریس شد. بعضی از والدین حتی مسئولین محلی را پیدا و تقاضا کردند که او را آزاد کنند.

سخن آخر

آموزش پایه و اساسِ جامعه است که نسل‌های آینده را پرورش می‌دهد. این معلمان اصول فالون دافا را دنبال و خود را وقف بالاترین منافع کشورشان کردند. متأسفانه این معلمان نیز مانند سایر تمرین‌کنندگان، به‌خاطر باورشان به فالون گونگ به‌شدت مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند.

آقای لی لانچیانگ شغلش را ازدست داد و به‌دلیل اجتناب از رها کردن فالون گونگ دو بار و در مجموع به‌مدت 4 سال در اردوگاه کار اجباری محبوس شد. بعداً به‌مدت سه سال زندانی شد و در زندان تحت شکنجه هولناکی قرار گرفت. همسرش برای جلوگیری از اینکه فرزندانش نیز در این آزار و شکنجه آسیب نبینند، از او جدا شد. پدرش تحت استرس و فشار اینکه او تحت شکنجه قرار می‌گیرد، به‌شدت بیمار شد و سه سال بعد از آزادی او از اردوگاه کار اجباری، درگذشت.

کل خانواده آقای ژانگ چوآنشینگ محبوس شدند و بارها به‌طرز شریرانه‌ای کتک خوردند. پسر و همسرش درنتیجه آزار و شکنجه بی‌رحمانه درگذشتند. دخترش خانم ژانگ چینگهوآ، پس از شکنجه در یک اردوگاه کار اجباری دچار ازهم گسیختگی روانی شد.

آقای لیو یونگ‌هونگ بازداشت شد، کتک خورد و به‌مدت 2 سال و 6 ماه در یک اردوگاه کار اجباری شکنجه شد. سرپرستانش در محل کار حقوقش را قطع کردند.

مسئولین بارها منزل ژائو شوئمی را غارت کردند. او و شوهرش بازداشت، در اردوگاه کار اجباری محبوس و از کارشان اخراج شدند.