(Minghui.org) در اینجا مایلم تجربیات اخیرم را در این زمینه به‌اشتراک بگذارم که چگونه در مکان‌های گردشگری درباره واقعیت‌های فالون گونگ با مردم صحبت و گردشگران را متقاعد کرده‌ام ح.ک.چ را ترک کنند.

رها کردن ترس و قدم پیش گذاشتن

هفت سال پیش که تازه شروع کرده بودم درباره واقعیت‌های فالون گونگ به مردم بگویم و آنها را متقاعد کنم که حزب کمونیست چین را ترک کنند، از چند موضوع شدیداً می‌ترسیدم: از لهجه غلیظ گردشگران چینی، از برخورد با افرادی که با صدای بلند صحبت می‌کردند، از اینکه مورد آزار و اذیت قرار گیرم و اینکه سؤالاتی از من بپرسند که نتوانم پاسخ دهم،‌ از اینکه نتوانم واقعیت‌ها را به‌روشنی توضیح دهم و سبب شوم مردم درک نادرستی درباره تمرین‌کنندگان دافا پیدا کنند.

پس از مطالعه فا برای مدتی، به درکی رسیدم: اینجا هستم تا یک تمرین‌کننده دافا باشم که به استاد در اصلاح فا کمک می‌کند. پس چگونه می‌توانم اینقدر بترسم؟ استاد بیان کردند:

«حقيقت اين است که آن افرادي که نمي‌توانند قدم پيش گذارند، بدون توجه به عذر و بهانه، درحال پنهان کردن ترس هستند. اما براي تزکيه‌کنندگان، ترس يا عدم آن، بشر بودن يا الهي بودن [شخص را] ثابت مي‌کند، و اين چيزي است که تزکيه‌کنندگان را از افراد عادي متمايز مي‌کند. اين چيزي است که يک تزکيه‌کننده بايد با آن رودررو شود، و بزرگ‌ترين وابستگي بشري است که يک تزکيه‌کننده بايد از بين ببرد.» (مطالعه‌ فا به‌خوبي و رها شدن از وابستگي‌ها سخت نيست از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)

همان لحظه تصمیم گرفتم که دیگر نترسم. می‌خواستم با افکار درستم تمام ترس‌هایم را کنار گذاشته و قدم پیش بگذارم. گاهی استاد از طریق سخنان هم‌تمرین‌کنندگان اشاراتی به من می‌دادند و تشویقم می‌کردند. این عهد و پیمان ماقبل تاریخی‌ام برای کمک به استاد در اصلاح فا و مسیری است که در طول دوره اصلاح فا خواهم پیمود.

نزدیک شدن به گردشگران و گفتن واقعیت‌های فالون گونگ به آنها

هر یکشنبه به سالن یادبود سان یات سن می‌روم تا واقعیت‌های فالون گونگ را به گردشگران بگویم. گردشگران چینی گروهی پس از گروه دیگر می‌رسند تا مراسم محبوب تغییر نگهبان‌ها را تماشا کنند. درحالی که راهنمای تور قبل از ورود، توضیح نکات قابل توجه را به پایان می‌رساند، در حین توزیع روزنامه فالون دافا بین گردشگران، به او سلام می‌کنم.

«سلام راهنمای تور- شما به‌سختی کار می‌کنید! امیدواریم گروه گردشگری‌تان سفر امنی داشته باشد!»

در حال توزیع مطالب بین گردشگران لبخند می‌زنم: «هر زمان وقت دارید، می‌توانید این روزنامه را بخوانید یا پس از تماشای مراسم می‌توانید برگردید و مطالب تابلوهای نمایشی را مطالعه کنید. اینجا چیزهایی را خواهید دید که نمی‌توانید در چین ببینید.»

برخی از آنها مرا نادیده می‌گیرند. بعضی چیزهای ناخوشایندی می‌گویند یا نگاه تندی به من می‌کنند، اما مدام به خودم می‌گویم که باید لبخند بزنم و همچنان نیک‌خواه باشم تا بتوانم تأثیر خوبی بر گردشگران چینی بگذارم. استاد بیان کردند:

«حتی هنگامی كه در طی زندگی روزمره‌تان خیلی سریع از كنار افراد می‌گذرید كه فرصت صحبت كردن با آنها را ندارید، با این همه باید اثری از نیك‌خواهی و مهربانی خود به جای بگذارید.» («آموزش فا در کنفرانس فای 2003 آتلانتا»)

معتقدم همیشه با گردشگرانی برخورد می‌کنم که رابطه‌ای تقدیری با دافا دارند و استاد نظم‌وترتیب داده‌اند تا از واقعیت‌ها آگاه شوند.

کمک به یک پیرمرد برای خروج از پیشگامان جوان حزب کمونیست چین

پیرمردی زودتر بیرون آمد و بیرون منتظر گروهش بود. او در سکوت مقابل تابلوهای ما ایستاده بود و به آنها نگاه می‌کرد. خیلی روی تابلوهای‌مان متمرکز بود، بنابراین جلو رفتم و با او صحبت کردم: «آیا قصد دارید همراه گروه‌تان مراسم را تماشا کنید؟»

او گفت چنین قصدی ندارد. لبخند زدم و گفتم: «خیلی معقول هستید.»

سپس شروع کردم تا واقعیت‌های فالون گونگ را به او بگویم: «ح.ک.چ فالون گونگ را مورد آزار و شکنجه قرار داد، زیرا تعداد تمرین‌کنندگان فالون گونگ از تعداد اعضای ح.ک.چ بیشتر شد و رهبر سابق رژیم ح.ک.چ به فالون گونگ حسادت کرد. فقط در این باره فکر کنید که اگر فالون گونگ واقعاً خوب نیست، چگونه در سراسر جهان گسترش یافته است؟»

درباره جزئیات رویداد 25 آوریل سال 1999 نیز برایش توضیح دادم؛ رویدادی که در آن تمرین‌کنندگان فالون گونگ برای دادخواهی مسالمت‌آمیز از دولت رفتند، اما حزب کمونیست چین شایعاتی را پخش کرد، مبنی بر اینکه تمرین‌کنندگان ژونگ‌نان‌های، مقر مرکزی ح.ک.چ، را محاصره و به آن حمله کردند.

گفتم: «ما حقایق را برای مردم روشن می‌کنیم. آزار و شکنجه همچنان ادامه دارد. ح.ک.چ هنوز اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ را از بدن‌شان خارج می‌کند. تمرین‌کنندگان دافا از بیش از 100 کشور در سراسر جهان وقت آزاد و تعطیلات خود را صرف این می‌کنند که درباره واقعیت‌های فالون گونگ و آزار و شکنجه به مردم بگویند.»

در پایانِ توضیحم از او پرسیدم: «عمو، آیا درباره "خروج از ح.ک.چ" شنیده‌اید؟ آن جنبشی است که در سال 2004 راه‌اندازی شد؛ شما عضو ح.ک.چ هستید؟»

او گفت که عضو حزب کمونیست چین نیست. در ادامه گفتم: «آیا تاکنون به لیگ جوانان ملحق شده‌اید؟»

او گفت به لیگ جوانان نه، اما به پیشگامان جوان ملحق شده است.او را ترغیب کردم از آن خارج شود.

«هم لیگ جوانان و هم پیشگامان جوان سازمان‌های وابسته به ح.ک.چ هستند. افرادی که به آنها می‌پیوندند، قسم می‌خورند که جان‌شان را در مبارزه برای کمونیسم فدا کنند، پس باید همراه ح.ک.چ مسئولیت همه اعمال شیطانی‌اش را به دوش بکشند. امیدواریم افراد مهربان بتوانند در طول عمر خود در امان باشند. بگذارید کمک‌تان کنم با نام مستعار "ژونگ مینگ" (که حروف خالص و عاقل در آن استفاده شده است) از پیشگامان جوان خارج شوید.»

او پاسخ داد: «بسیار خوب!»

به او یادآوری کردم: «لطفاً تاریخ امروز و نام مستعاری را که برای خروج‌تان از پیشگامان جوان استفاده می‌شود، به‌خاطر بسپارید. اگر هر داوطلب دیگری خواست شما را به خروج از ح.ک.چ متقاعد کند، فقط به او بگویید که قبلاً ح.ک.چ را ترک کرده‌اید.»

او گفت که آن را به ذهن می‌سپارد.

کمک به گروهی از گردشگران برای خروج از ح.ک.چ

یک بار پنج گردشگر چینی زودتر بیرون آمدند و منتظر بقیه افراد گروه‌شان بودند. دو خانم مرا دیدند و از سر تا پایم را نگاه می‌کردند. به آنها لبخند زدم و گفتم: «امیدوارم اوقات خوبی داشته باشید!»

بعداً گروهی از آنها دورم جمع شدند تا به واقعیت‌های فالون گونگ گوش دهند. اولین باری بود که تعداد بسیار زیادی گردشگر با هم به حرف‌هایم گوش می‌دادند. فکر کردم این واقعاً فرصت خوبی است. یکی از آنها گفت: «تو خیلی مهربان به‌نظر می‌رسی.»

گفتم: «سرشت انسان‌ها خوب است. اگر شخصی مهربان نیست، باور دارم عمدتاً به این دلیل است که در محیط نامساعدی قرار گرفته است. باور دارم که شما نیز قلب مهربانی دارید.»

او پرسید: «آیا فالون گونگ را تمرین می‌کنید؟»

با چهره‌ای شاد به آنها نگاه کردم و گفتم: «بله! به تابلوهای نمایشیِ پشت من نگاه کنید: این حقیقت رویداد خودسوزی صحنه‌سازی‌شده در میدان تیان‌آن‌من است.»

به تصویری روی تابلوی نمایشی اشاره کردم و توضیح دادم: «فقط در این باره فکر کنید، اگر فردی واقعاً در آتش بسوزد، آیا می‌تواند بی‌سروصدا آنجا بنشیند و منتظر بماند که سایرین آتش را خاموش کنند؟ حتی اگر فردی فقط دستش بسوزد، از شدت درد بالا می‌پرد. بدیهی است که این صحنه جعلی است!»

آنها سرشان را به نشانه تأیید تکان دادند و با دقت شروع به خواندن مطالب تابلوهای نمایشی کردند. به توضیحم ادامه دادم: «فالون گونگ هیچ انگیزه سیاسی ندارد. فقط می‌خواهیم که شما به واقعیت‌های ما آگاه شوید و مادامی که آزار و شکنجه ادامه داشته باشد، همچنان به تلاش‌مان در این زمینه ادامه خواهیم داد. همه شما در نوجوانی به پیشگامان جوان پیوستید، زیرا در آن محیط هیچ انتخابی نداشتید. اکنون که به حقیقت آگاه شده‌اید، می‌توانید برای آینده‌تان تصمیم‌گیری کنید! فقط برای ترک ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن از نام مستعار استفاده کنید تا تأثیر منفی بر زندگی‌تان نگذارد.»

معمولاً در این مرحله اگر کسی نشانه‌هایی از تردید نشان دهد، می‌گویم: «شما را نمی‌شناسم، فقط امیدوارم که این فرصت بتواند صلح و آرامش را برای‌تان به‌ارمغان آورد.»

دو خانمی که اول با من صحبت کردند، نام مستعاری را که به آنها دادم، قبول و موافقت کردند از حزب کمونیست چین خارج شنود. یکی از آنها گفت: «می‌دانم تمرین‌کنندگان فالون گونگ افراد خوبی هستند.»

سه مرد آمدند تا درباره نام مستعاری که به آنها می‌دهم، بپرسند. این افراد یکی پس از دیگری از ح.ک.چ خارج شدند.

توضیح واقعیت‌های فالون گونگ به یک راهنمای گردشگری

گاهی راهنمای تور زودتر بیرون می‌آید و منتظر گروهش می‌ماند. این فرصت خوبی است تا واقعیت‌های فالون گونگ را برایش توضیح دهم. یک بار یک راهنمای تور را دیدم و از او پرسیدم: «آیا این دومین روزی است که راهنمایی این گروه را برعهده دارید؟»

او گفت: «نه. قصد دارم به‌زودی آنها را به فرودگاه ببرم.»

سپس پرسیدم: «پس به جنوب سفر کرده‌اید و این همه راه را تا اینجا آمده‌اید؟»

او گفت: «آه، بله!»

سپس از او پرسیدم که آیا حقیقت فالون گونگ را می‌داند یا نه. او با لبخند سرش را تکان داد.

«حالا به حقایق آگاه شده‌اید، لطفاً طرف عدالت را بگیرید. ما حقیقت را هم برای چینی‌ها و هم برای آنهایی که به حقیقت آگاه نیستند، روشن می‌کنیم. آزار و شکنجه فالون گونگ هنوز ادامه دارد و ح.ک.چ همچنان تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ را تحت برداشت اعضای بدن‌شان قرار می‌دهد. من و تمرین‌کنندگانی که مورد آزار و شکنجه قرار گرفته‌اند، همگی دافای یکسانی را تمرین می‌کنیم، بنابراین فقط به این دلیل که در این محیط دموکراتیک و آزاد زندگی می‌کنیم، نمی‌توانیم آزار و شکنجه را نادیده بگیریم.»

سپس در ادامه گفتم: «علاوه بر این، من اصول "حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری" را تمرین می‌کنم و معلم‌مان به ما آموختند که در هر زمینه‌ای ابتدا سایرین را درنظر بگیریم. اعضای بدنی که برای عمل‌های پیوند عضو استفاده می‌شوند، باید از داوطلبانی باشند که اعضای بدن‌شان را اهداء می‌کنند، اما ح.ک.چ از شیطانی‌ترین روش برای برداشتن اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده فالون گونگ استفاده می‌کند! ما اینها را به مردم می‌گوییم تا همدست یا قربانی ح.ک.چ نشوند.»

حالا این راهنمای تور درباره آنچه انجام می‌دادیم، درک جامع‌تری داشت و گفت: «هرگز آنها را از توزیع روزنامه‌ها و مطالب‌تان منع نکرده‌ام.»

با علامت دست تأییدش کردم و گفتم: «کار درستی انجام می‌دهید!»

صحبت درباره فالون گونگ با تایوانی‌ها و خارجی‌ها

بسیاری از گردشگرانی که خودشان مستقل آمده‌اند، از شیمن‌دینگ در تایپه بازدید می‌کنند. اغلب به آنها می‌گویم: «بیایید با هم از عدالت حمایت و علیه آزار و شکنجه اعتراض کنیم. این جنبش مشتاقِ مشارکت شما در امضای این دادخواست است. هر امضاء به معنای امیدی بیشتر به نجات مردم است.»

اگر کسی برای گوش دادن به حرف‌هایم توقف کند، وضعیت را با جزئیات توضیح می‌دهم تا بتوانند بفهمند چه چیزی درحال وقوع است و دادخواست را امضاء کنند.

شب‌ها تایپه 101 گردشگران زیادی را از کره، ژاپن، چین، مالزی، سنگاپور، ویتنام، تایلند و سایر کشورها به خود جذب می‌کند. بسیاری از مردم دوست دارند مقابل این ساختمان عکس بگیرند. لبخند زبان مشترک جهان است، بنابراین ابتدا به آنها لبخند می‌زنم و سلام می‌کنم و سپس فلایرهایی را به زبان‌های مختلف توزیع می‌کنم.

یک بار دو مرد جوان را دیدم. یکی از آنها به‌وضوح کره‌ای بود و دیگری تایوانی به‌نظر می‌رسید. آنها عکس می‌گرفتند. یک فلایر کره‌ای به جوان کره‌ای دادم، و سپس از جوان تایوانی خواستم برایش توضیح دهد که چگونه می‌تواند یک عکس پاناروما از ساختمان بگیرد.

به آنها گفتم که همه حق دارند واقعیت‌ها را بدانند. به‌محض اینکه جمله‌ام را به پایان رساندم، جوان کره‌ای به زبان ماندارین و با لهجه گفت: «درباره آن می‌دانم. می‌دانم!»

وای، او به زبان ماندارین آشنا بود! سپس حقایق فالون گونگ و آزار و شکنجه در چین را برای‌شان توضیح دادم. به‌‌نظر می‌رسید جوان تایوانی قصد رفتن دارد، اما جوان کره‌ای همچنان با من صحبت می‌کرد و گفت که این جریان در کره گزارش شده است. از او پرسیدم که چطور ماندارین را به این خوبی صحبت می‌کند. او گفت که در کودکی در چین به مدرسه می‌رفت و وقتی بزرگ‌تر شد، به کره بازگشت. بلافاصله به او گفتم که چرا باید از پیشگامان جوان خارج شود. او فهمید و موافقت کرد از آن خارج شود.

می‌دانستم که این برخورد را استاد نظم‌وترتیب داده‌اند. مادامی که بخواهیم قدم پیش بگذاریم، افرادی را خواهیم دید که رابطه‌ای تقدیری با دافا دارند.

همگام شدن با پیشرفت اصلاح فا

طی روزهای هفته به سر کار می‌روم، بنابراین وقتی کارم تمام می‌‌شود، فا را مطالعه و حقیقت را روشن می‌کنم. تمام زمان آزادم به‌طور کامل برنامه‌ریزی شده است. با گذشت زمان تجربه بیشتری کسب کرده‌ام و درباره اینکه موقیعت‌ها را چطور اداره کنم، بیشتر و بیشتر می‌دانم. در عین حال، با موقعیت‌های انتقادبرانگیز و استانداردهای به‌طور مداوم بالاتری روبرو می‌شوم.

در مکان‌های گردشگری، در حالی که گردشگران به تابلوهای نمایشی نگاه می‌کنند، برخی از تمرین‌کنندگان سعی می‌کنند مزاحم‌شان نشوند؛ بعضی از تمرین‌کنندگان نمی‌خواهند هیچ  فرصتی را از دست بدهند، بنابراین سعی می‌کنند فوراً واقعیت‌ها را به مردم بگویند و آنها را متقاعد کنند از حزب کمونیست چین خارج شوند. بعضی از تمرین‌کنندگان رفتار مرا اصلاح می‌کنند و می‌گویند: «وقتی درحال خواندن مطالب تابلوهای نمایشی هستند، به آنها نزدیک نشو.»

در آن مرحله‌ با هم‌تمرین‌کنندگان همکاری می‌کردم، اما این وابستگی‌ام را رها نکردم. فکر می‌کردم این تنها راه طبیعی برای صحبت با مردم است.

در حقیقت، آن آزمونی بود برای اینکه مشخص شود آیا به اعتباربخشی به خودم وابسته هستم یا خیر. استاد بیان کردند:

«اگر دارید به فا اعتبار می‌‏بخشید، فرد دیگر هر چیزی هم که درباره شما بگوید، دروناً تحت تأثیر قرار نمی‌‏گیرید. اگر فردی با نظر شما مقابله کند و شما آشفته شوید و خوشتان نیاید، اگر وقتی افراد دیگر بر اساس مشکلی که دارید نظری مخالف نظر شما مطرح کنند یا با نظر شما موافقت نکنند و شما خوشتان نیاید، و بلند شوید تا با آن مخالفت کنید و به‌‏دفاع از خودتان بهبحث بپردازید، و وقتی این به این می‌‏انجامد که از موضوع خارج شوید و به دیگران گوش نکنید، [در تمام چنین مواردی] شما—حتی اگر با بهترین مقاصد در حال دفاع کردن از خود و توضیح دادن خودتان باشید—هنوز فقط درحال اعتباربخشی به خودتان هستید. (تشویق) زیرا برای دافا تقدم قائل نشدید، و در آن زمان چیزی که بیشتر از همه نمی‌‏توانستید رهایش کنید "خود" بود.» («آموزش فا در کنفرانس فای  بین‌المللی 2004 در نیویورک»)

گاهی تمرینات فالون گونگ را در مکان‌های گردشگری انجام می‌دهم. یک بار در وضعیت تزکیه خوبی نبودم. هم‌تمرین‌کنندگان به اشتباهاتم اشاره و حرکاتم را اصلاح کردند. می‌دانستم در این زمینه وابستگی دارم که نمی‌توانم انتقاد سایرین را بپذیرم و به حفظ وجهه‌ام نیز وابسته‌ هستم.

استاد به‌خاطر همه این نظم‌وترتیبات متشکرم. هم‌تمرین‌کنندگان به‌خاطر اصلاح اشتباهاتم متشکرم. به همین دلیل توانستم مشکلاتم را شناسایی و به‌سرعت خودم را اصلاح کنم و سه کار را به‌طور کوشاتر انجام دهم.

متشکرم، استاد! متشکرم، هم‌تمرین‌کنندگان!