(Minghui.org) سال‌های بسیاری است که فالون دافا را تمرین کرده‌ام و در انجام سه کار مقرر شده برای تمرین‌کنندگان جدی و کوشا نبودم، زیرا با مسائل خانواده و کار مشغول بودم.

سال گذشته کارم را ترک کردم و مشتاق بودم که همانند سایر هم‌تمرین‌کنندگان با مردم درباره حقایق فالون دافا صحبت کنم.شاید استاد، افکارم را دیدند و نظم و ترتیب دادند تا هم‌تمرین‌کننده‌ای سالخورده با من همراه شود.

او خصوصاً برای روشنگری حقیقتمی‌خواست به مکان‌های بیشتری برود و به موجودات ذی‌شعور کمک کند.بنابراین من وتمرین‌کننده سالخورده با هم کار کردیم تا حقایق فالون دافا و آزار و شکنجه را به مردم بگوییم.

در سال گذشته با توزیع تقویم‌های رومیزی، درباره حقایق فالون دافا با مردم شروع به صحبت کردیم.هر روز ۲۰ تقویم و ۲۰ مجله برای روشنگری حقیقت با خودمان برمی‌داشتیم و روزانه برای توزیع آنها و روشن کردن حقایق برای مردم، حدود دو ساعت وقت صرف می‌کردیم.

هر روز حدود ۱۰ نفر را متقاعد می‌کردیم تا از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)کناره‌گیری کنند.اکثر مردم تقویم‌های رومیزی ما را می‌پذیرفتند و حتی برخی از آنها برای خودشان و خانواده‌های‌شان تعداد بیشتری از آنها را درخواست می‌کردند.

درحین روشنگری حقیقت درباره فالون دافا، متوجه شدم که مردم درحال بیدار شدن هستند و بسیاری از آنها به‌ویژه در انتظار شنیدن حقایق و کمکِ تمرین‌کنندگان دافا هستند.

بسیاری از مردم به آنچه که می‌گفتیم گوش می‌دادند و با ما موافقت می‌کردند.می‌خواهم برخی از این ماجراها را با هم‌تمرین‌کنندگان به اشتراک بگذارم.

یک روز مرد شیک‌پوش سالخورده‌ای کنار جاده بود.هنگامی که به او گفتیم که آسمان، ح.ک.چ را از بین می‌برد، به‌شدت گریه کرد.

او پس از پذیرفتن یک تقویم رومیزی و مجله روشنگری حقیقت گفت: «متشکرم»زمانی دیگر، هنگامی که تقویم‌های رومیزی را در اختیار گروهی هفت نفره گذاشتیم که درحال صحبت بودند و حقایق درباره فالون دافا را برای‌شان توضیح دادیم، یک رهگذر نیز آمد و درخواست کرد یکی هم به او بدهیم.

مطالب به اندازه کافی با خودمان نیاورده بودیم.وقتی محل را ترک می‌کردیم، ما را مورد لطف قرار دادند و گفتند: «افراد خوب زندگی صلح‌آمیزی دارند.»

یک‌بار، هنگامی که مطالب را به مرد سالخورده‌ای دادیم که پرانرژی به نظر می‌رسید، چند بار با هیجان به ما دست داد و برای تشویق ما گفت: «فالون دافا خوب است.»

در یک روستا هنگامی که واقعیت‌های مربوط به فالون دافا را به مردم می‌گفتیم، یکی از سرپرستان روستا چهار تقویم و مجله برای سایر مسئولین روستا خواسته بود.او همچنین با خوشحالی از حزب کمونیست چین، حزب کمونیست جوانان و پیشاهنگان جوان که قبلاً به آن پیوسته بود، کناره‌گیری کرد.

نمی‌توانم به خاطر بیاورم که وقتی برای مردم حقیقت را روشن می‌کردیم و «سه کناره‌گیری»را انجام می‌‌دادیم، آنها چند بار آدرس خانه‌های‌شان را به ما می‌دادند و از ما می‌خواستند که برای نوشیدن آب به خانه‌های‌شان برویم، اما می‌دانم که دفعات زیادی این اتفاق رخ داد.

همچنین نمی‌توانم به‌خاطر بیاورم که چند بار مردم گفته‌اند که دوست دارند مطالب دافا را بخوانند و اینکه محتوای مطالب بسیار خوب هستند.

یک بار، در بازار، «سه کناره‌گیری»را برای مردی میانسال انجام می‌دادم.او گفت که حزب کمونیست چین بدتر از راهزنان است و حتی راهزنان درباره وفاداری صحبت می‌کنند، اما ح.ک.چ دارای هیچ‌گونه پایبندی اخلاقی نیست.

او حتی به من اجازه داد فیلمی ضبط‌شده در تلفن همراهش را تماشا کنم که نشان می‌داد بیش از صد مأمور اجرای قانون، به‌طور غیرقانونی زمین‌های مردم را به تملک خودشان درآوردند.

یک روز در روستایی یک سرایدار دی‌وی‌دی‌های روشنگری حقیقت درخواست کرد و گفت که وقتی مردم کنار هم نشسته‌اند، همه دوست دارند دی‌وی‌دی را تماشا کنند.

روستایی وجود دارد که در آن حدود ۸۰ درصد از مردم باور دارند که فالون دافا خوب است.سه بار به آنجا رفته‌ایم و همیشه همۀ مطالب روشنگری را از ما می‌گیرند.

یک‌بار فقط یک نسخه از مطالب روشنگری در دست‌مان باقی مانده بود و فکر کردیم که باید آن را در را برگشت به خانه به کسی بدهیم.سپس صدای خانمی را از پشت سرمان شنیدیم که فریاد می‌زد: «آیا هیچ نسخه‌ای از مطالب باقی مانده است؟»

پس از صحبت با او و آگاهی از اینکه عضو حزب کمونیست چین است، حقایق را برایش توضیح دادیم و او از حزب کمونیست چین خارج شد.

هنگامی که می‌خواستیم آنجا را ترک کنیم، خانم دیگری نیز نسخه‌ای از مطالب روشنگری درخواست کرد.متأسفانه هیچی باقی نمانده بود.

اصلاح فا به پایانش تزدیک می‌شود و زمان زیادی باقی نمانده است.می‌خواهم برای کمک به مردمِ بیشتر نهایت تلاشم را انجام دهم و عهد و پیمان‌های ماقبل تاریخم را گرامی بدارم.