(Minghui.org) روزی دستفروشی را در بازار سبزی فروش‌ها ملاقات کردم که قبلاً هرگز او را ندیده بودم. به‌منظور اینکه به او کمک کنم فالون دافا را بهتر درک کند، مقداری از محصولاتش را با دو اسکناس پنج یوآنیکه حروف «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» روی آنها نوشته شده بود، خریدم. آنگاه درباره وضعیت واقعی این تمرین و آزار و شکنجه با او صحبت کردم، به‌ویژه اهمیت این مسئله که مردم ارزش حروف نوشته شده روی پول را بدانند.

همچنین بر اهمیت خارج شدن از حزب کمونیست تأکید کردم که او تصمیم گرفت این کار را انجام دهد.

هنگامی‌که برای دومین بار او را ملاقات کردم، اسکناسی را که دفعه قبل به او داده بودم بیرون آورد. با لبخندی گفت: «من در خرج کردن این پول تردید داشتم.»

گفتم: «آنگاه باید آن را به خوبی نگهدارید. این بسیار ارزشمند است.» همچنین یک دی‌وی‌دی شن‌یون به او دادم و توصیه کردم که آن را با دوستان و خانواده‌اش تماشا کند.

سومین باری که او را دیدم، ما مانند دوستانی که مدت‌ها یکدیگر را ندیده بودند رفتار می‌کردیم. او دست‌هایم را در دستانش گرفت و به‌گرمی از من استقبال کرد: «در طول سال نوی چینی، تمام اعضای خانواده‌ام دی‌وی‌دی شن‌یون را تماشا کردند. عالی بود. یکی از اسکناس‌ها را به پسرم دادم. او بیمار است و بیماریش درمان نمی‌شود.»

درباره علائم بیماری پسرش از او پرسیدم.

او گفت: «پسرم سردرد و سرگیجه دارد و استفراغ  می‌کند و اغلب بی‌هوش می‌شود. او را به‌مدت 10 روز در بیمارستان بستری کردند که 12هزار یوآن هزینه داشت. سپس به بیمارستان شهرستان رفت و صدها دوز از داروهای چینی برایش تجویز شد که هیچ تأثیری نکرد. سایرین به ما توصیه کردند که به بیمارستان استانی مراجعه کنیم که هزینه آن 20هزار یوآن خواهد شد. من دیگر هیچ پولی ندارم، در نتیجه به درمان ادامه نمی‌دهیم.»

به او گفتم: «از او بخواه که در قلبش این عبارات را تکرار کند: "فالون دافا خوب است" و "حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است." از او بخواه تا جایی که امکان دارد دی‌وی‌دی شن‌یون را تماشا کند. طولی نخواهد کشید که خوب خواهد شد. من بیش از 10 سال است که دافا را تمرین می‌کنم و نیازی نداشته‌ام که به بیمارستان بروم یا حتی یک قرص بخورم.»

حدود شش ماه بعد، دوباره یکدیگر را دیدیم. این دفعه، او با اعتقاد راسخی صحبت می‌کرد. او گفت: «می‌خواهم استاد شما را ببینم. از شما می‌خواهم مرا به دیدن ایشان ببرید.»

پاسخ دادم: «استاد لی هنگجی در چین حضور ندارند. اما آیا پسرتان بهتر شده است؟»

او به من گفت که پسرش کاملاً شفا یافته است. او گفت: «پس ممنونم! خواهش می‌کنم، نام و شماره تماسم را یادداشت کن. هنگامی که استاد شما به چین بازگشت، به من اطلاع بده.»

چند روز پیش، او را دوباره ملاقات کردم. او به من گفت: «پسرم بیماری صرع داشت، اما درحال حاضر خوب شده است. بیماریش عود نکرده و در تعمیرگاه ماشینش به خوبی به کارش ادامه می‌دهد. کسب و کار من نیز بسیار خوب شده است. در حقیقت، اخیراً پسرم به من گفت: "این فالون دافا افراد را بهتر از والدین‌شان تعلیم می‌دهد."»