(Minghui.org) فالون گونگ یا فالون دافا یک روش معنوی و مدیتیشن با اصول اصلی حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری و پنج مجموعه تمرین با حرکات ملایم است. این تمرین بعد از معرفی به عموم مردم در مه1992 به‌خاطر مزایای سلامتی فوق‌العاده‌اش سریعاً در سراسر چین گسترش یافت.

تخمین زده شد که تا سال1999 بین 70 تا 100 میلیون نفر از مردم چین فالون گونگ را تمرین می‌کردند. این محبوبیت بسیار زیاد و احیای فرهنگ سنتی توسط فالون گونگ که حکومت کمونیستی چین به‌طور یکسره برای نابودی‌اش تلاش می‌کرده است، نهایتاً باعث شروع آزار و شکنجۀ سراسری در ژوئیه1999 شد.

در 20 سال گذشته، تأیید شده است که 4363 تمرین‌کنندۀ فالون گونگ مستقیماً براثر آزار و شکنجه کشته شده‌اند. این تمرین‌کنندگان از انواع طبقات اجتماعی و از تمام رده‌های سنی بودند. برخی از تمرین‌کنندگان براثر اعمال شکنجه در حبس پلیس کشته شدند، برخی از آنها پس از تحمل سال‌ها شکنجه یا براثر ابتلا به امراض مختلف در زندان‌ها یا اردوگاه‌های کار مُردند، و سایرین به‌خاطر ترس شدید و فشار روانی که در طی این آزار و شکنجه بر آنها اعمال شد، درگذشتند.

در این مقاله، 15 مورد از پزشکانی که براثر آزار و شکنجه به‌خاطر باورشان کشته شدند را مورد توجه قرار می‌دهیم.

مورد 1: مرگ آقای لیو هایبو براثر اعمال شکنجه با باتوم الکتریکی ولتاژ بالا که در مقعدش فرو شد

آقای لیو هایبو متخصص رادیولوژی در شهر چانگچون، استان جیلینگ بود. او تمرین فالون گونگ را در سال1996 آغاز کرد.

آقای لیو هایبو

آقای لیو در سال 1999 به‌خاطر دادخواهی برای فالون گونگ در پکن بازداشت شد و بعداً یک سال کار اجباری برای او تعیین شد. به‌خاطر امتناع از نفی باورش، او را مورد شکنجه قرار دادند و ۹ ماه به دورۀ محکومیتش اضافه کردند.

در 11مارس2002 آقای لی مجدداً بازداشت شد. پلیس او و تمرین‌کنندۀ دیگری به‌نام آقای ژانگ ژونگیو را به ادارۀ پلیس برد.

در بازجویی چند مأمور پلیس آقای لیو را برهنه کردند و برای وادار کردنش به افشای نام و محل اقامت سایر تمرین‌کنندگان، بلندترین باتوم الکتریکی را به مقعدش وارد و به او شوک اعمال کردند.

تا ساعت 1 صبح به شکنجۀ او ادامه دادند و در آن موقع متوجه شدند که قلبش از کار افتاده است. قبل از اینکه آمبولانس برسد، او مرده بود. او 43 سال داشت.

مسئولین ادعا کردند که آقای لی بر اثر حملۀ قلبی فوت کرده و به‌طور مخفیانه جسدش را سوزاندند. در آن زمان پسرش فقط سه سال داشت.

مورد 2: مرگ آقای لی هوییون براثر خوراندن اجباری

آقای لی هوییون پزشکی در شهر یانگ‌چوان در استان شانشی بود. او در سال 2002 بازداشت و یک سال کار اجباری برایش تعیین شد.

در اردوگاه کار شین‌دیان در استان شانشی، آقای لی تحت شکنجۀ وحشیانه قرار گرفت. او دست به اعتصاب غذا زد و تحت خوراندن اجباری قرار گرفت. نگهبانان در بین خوراندن‌های اجباری او را با آویزان کردن از مچ بین دو میلۀ تخت شکنجه کردند.

آقای لی در 26 فوریۀ2003 بر اثر خوراندن اجباری وحشیانه درگذشت. او 32 سال داشت.

مورد 3: خانم دونگ کوییفانگ هشت روز پس از حبس، براثر ضرب و شتم کشته شد

خانم دونگ کوییفانگ متخصص زنان در پکن بود. او در سال 2001 همراه با نامزدش، آقای شن ونجیۀ خلبان، هنگام توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ بازداشت شد. در سال 2002 دادگاه منطقۀ شونیی هر کدام را به پنج سال حبس محکوم کرد.

خانم دونگ در 11مارس2003 به زندان زنان داشینگ منتقل شد. زندانیان او را وادار به نشستن با پاهای ضربدری کردند و دستان و پاهایش را بستند. آنها همچنین او را از خواب محروم کردند و اجازۀ رفتن به توالت به او ندادند.

خانم دونگ هشت روز بعد در 19مارس در 29 سالگی براثر ضرب و شتم کشته شد. بدنش پر از کبودی بود و پاهایش متورم و کبود شده بودند. بخش‌هایی از پاهایش در پایین زانو ساییده شده بود. در شانۀ راستش استخوان‌ها و عضلاتش از هم جدا شده بودند.

حانم دونگ کوییفنگ

مورد 4: آقای لیو دویانگ براثر شکنجه کشته و جسدش را از ساختمان پایین انداختند

آقای لیو بویانگ متخصص رادیولوژی در شهر جیلین، استان جیلین، بود. او در سال1995 همراه با والدینش شروع به تمرین فالون گونگ کرد.

آقای لیو بویانگ

در 16مارس 2002 هنگامی که پلیس در تلاش برای کسب اطلاعاتی درخصوص مکان اقامت والدین آقای لیو بود، او را در محل کارش بازداشت کردند. روز بعد آقای لیو را به بازداشتگاه داگوانگ فرستادند و 15 روز در این بازداشتگاه حبس بود.

بلافاصله پس از آزادی‌اش، مأموران وزارت امنیت کشور درحالی‌که صورتش را پوشانده بودند او را دوباره حبس کردند. مأموران او را در اتاقی به‌صورت انفرادی حبس و به مدت 3 روز از او بازجویی کردند.

آقای لی مجدداً در 27ژوئن2002 بازداشت شد. مأموران ادارۀ پلیس ژنگ‌یانگ با روش‌های مختلف مانند ضرب‌وشتم و لگد، سیلی  به صورتش با کفش‌های چرمی، پوشاندن صورتش با کیسه پلاستیک و دست‌بند زدن به مچ دستانش در پشت بدن و سپس آویزان کردنش با مچ دست او را مورد شکنجه قرار دادند.

نمایش صحنۀ شکنجه: آویزان کردن با دستانی که در پشت بدن دستبند زده شدند

پس از چند دقیقه شکنجۀ آویزان کردن، آقای لیو احساس می‌کرد دستانش درحال جدا شدن است و به‌شدت عرق می‌کرد. پس از اعمال شکنجه، دستانش بی‌حس شدند و نمی‌توانست هیچ چیزی را با دستانش نگه دارد. چند ماه طول کشید تا او آزاد شد.

در 29اکتبر2002 او را به دو سال کار اجباری گماردند و به اردوگاه کار اجباری چائویانگ‌گو فرستادند.

نگهبانان مجبورش می‌کردند که هر روز برای تمام طول روز روی کف سیمانی بسیار سرد بنشیند و در زمستان او را از خواب محروم می‌کردند. همچنین در تلاش برای وادار کردن او به انکار باورش، آنها به‌طور پیوسته او را تحت شستشوی مغری قرار می‌دادند.

اردوگاه کار دورۀ محکومیتش را 47 روز اضافه کرد و او را در اوت2004 آزاد کرد.

در 28اکتبر2005 آقای لیو و مادرش، خانم وانگ شوهویی هنگام تحویل مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ به تمرین‌کنندۀ دیگری تحت تعقیب قرار گرفته و بازداشت شدند. آنها را به ادارۀ پلیس منطقۀ کوانچنگ فرستادند و تحت بازجویی قرار دادند.

حدود ساعت 8 شب آقای لیو براثر اعمال شکنجه در 29 سالگی درگذشت. پلیس جسدش را از ساختمان پرت کرد.

چند روز بعد، خانوادۀ آقای لیو از مرگش مطلع شدند و پلیس ادعا کرد که او اقدام به «خودکشی کرده» و از [ساختمان] پایین پریده است.

کالبدشکافی به درخواست خانواده انجام شد که نشان داد که سه سوراخ با وسیلۀ کندی در سرش ایجاد شده است، پاها و دنده‌هایش شکسته و در ریه‌اش خون دیده شد. بررسی پزشکی نشان داد که علت مرگش سه سوراخی بود که در سرش ایجاد شده بودند.

پس از اینکه آقای لیو کشته شد، مادرش را به بازداشتگاه شمارۀ 3 شهر چانگکون فرستادند. مادرش نیز در 11نوامبر2005 براثر آزار و شکنجه کشته شد.

مورد 5: مرگ آقای وانگ جیپینگ براثر ابتلا به بیماری در زمان حبس

آقای وانگ جیپینگ متخصص بیهوشی در یک بیمارستان نظامی در هاربین، استان هیلونگ‌جیانگ، بود. او در سپتامبر1996 شروع به تمرین فالون گونگ کرد.

آقای وانگ جیپینگ

در ژوئیه2001 بیمارستانی که آقای وانگ در آن کار می‌کرد، او را به‌خاطر باورش به مدت یک ماه در یک انبار حبس و در سال 2003 او را از کارش اخراج کرد. مدرک تخصصی او نیز به‌حالت تعلیق درآمد.

در 29سپتامبر2004 آقای وانگ و همسرش خانم ژائو ونلین هنگام توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ بازداشت شدند. پلیس خانه‌شان را غارت کرد.

درحالی‌که خانم ژائو در بازداشتگاه بائوچیانلینگ حبس بود، مأموران آقای وانگ را از بیمارستانش سوار کردند و سپس او را در یکی از اتاق‌های آنجا نگه داشتند.

آقای وانگ در اعتراض به حبس غیرقانونی دست به اعتصاب غذا زد. لیو یینگشان، رئیس بیمارستان، به 5 سرباز دستور داد تا به او داروی خواب‌آور تزریق کنند. آنها همچنین او را تحت داروی بیهوشی قرار دادند و داروی نامعلومی به او تزریق کردند.

لیو گلوی آقای وانگ را به شدت فشار داد به‌طوری که او در حال خفگی بود.

یک بار در جریان یک جلسۀ خوراندن اجباری، رئیس ادارۀ 610 وارد شد تا از آقای وانگ بازجویی کند. با اینکه آقای وانگ بسیار ضعیف بود، به او دستور دادند که بایستد. مأموران به صورتش سیلی زدند و او را هل دادند.

در صبح 9اکتبر2004، آقای وانگ جیپینگ از بیمارستان فرار کرد ولی مجدداً در 22اکتبر بازداشت شد.

بعداً او را به سه سال کار اجباری گماردند و در بازداشتگاهی در منطقۀ نظامی شنیانگ حبس کردند.

برای تحت فشار قرار دادن آقای وانگ به رها کردن فالون گونگ گروهی از افراد آمدند و برای افترا زدن به فالون دافا و بنیانگذار دافا «گزارش‌های افکار» نوشتند.  آقای وانگ دائماً گرسنگی می‌کشید و دچار فشار خون بالا، نارسایی کلیه و اورمی شد.

در دسامبر2006 آقای وانگ قبل از پایان یافتن دورۀ حبسش آزاد شد. او بسیار ضعیف و کاملاً نابینا شده بود. او را به اجبار از ارتش بازنشسته کردند و آپارتمانی که به او تخصیص یافته بود، پس گرفته شد.

همسرش تحت فشار شدید از او طلاق گرفت. والدین و خواهر و برادرش نیز به‌خاطر سیاست شریک جرم محسوب شدن حزب کمونیست، از او فاصله گرفتند. آقای وانگ خانه‌ای نداشت و مجبور بود از مکانی به مکان دیگر نقل‌مکان کند.

در 4فوریه‌2009 به‌خاطر فشار روانی، جسمی و مالی شدید، او در تنهایی در 39 سالگی درگذشت.

مورد 6: «ریه مانند تکه‌ای پنبه کهنه شد»

خانم شن یوئه‌پینگ متخصص زنان در شهر یوشی در استان یوننان بود. او در سال 1996 شروع به تمرین فالون گونگ کرد.

خانم شن یوئه‌پینگ

خانم شن، شوهرش و پسرشان پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آزار و شکنجۀ فالون گونگ را آغاز کرد به پکن رفتند. در 1اکتبر2000 آنها یک بنر «فالون دافا خوب است!» را در میدان تیان‌آنمن نگه داشتند. آنها دستگیر و به شهر یوشی بازگردانده شدند. خانم شن به سه سال کار اجباری گمارده شد و در اردوگاه کار اجباری زنان دابانچیائو در شهر کنمینگ حبس شد. او در سال2003 آزاد شد.

پلیس منطقۀ هونگتا در شهر یوشی در دسامبر 2004 خانم شن و همسرش را به‎‌خاطر صحبت با مردم دربارۀ فالون گونگ در یک نمایشگاه تجاری بازداشت کرد. خانم شن به پنج سال حبس محکوم شد و در زندان زنان شمارۀ 2 استان یوننان حبس شد.

او مدت 3 سال در حبس انفرادی بود. هر روز مجبور بود به مدت 15 ساعت روی یک تختۀ سفت بنشیند و اجازه نداشت بایستد یا راه برود درغیراین‌صورت او را مورد ضرب و شتم و فحاشی قرار می‌دادند. زندانیان او را نیشگون می‌گرفتند و به بدنش سوزن فرو می‌کردند.

نگهبانان به او اجازه می‌دادند که فقط هر دو هفته یک بار حمام بگیرد و در دورۀ عادت ماهیانه به او پد بهداشتی نمی‌دادند.

اغلب با اینکه بیمار نبود، به‌زور به او داروهای نامعلومی می‌دادند. پس از مصرف داروها، او نمی‌توانست شب و روز سرفه‌کردنش را متوقف کند. اگر از مصرف داروها امتناع می‌کرد، نگهبانان داروها را به غذایش اضافه می‌کردند. او به مدت 8 ماه سرفه می‌کرد.

در 11مه2009 خانم شن بیهوش و به بیمارستان برده شد. پزشک در آن روز دو بار برایش وضعیت بحرانی اعلام کرد. اما مسئولین بجای ارائۀ مراقبت پزشکی، دو روز بعد برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها او را به بیمارستانی که امکانات بسیار کمی داشت منتقل کردند.

پس از درخواست و اصرار شدید خانوادۀ خانم شن، او در 15مه به قید ضمانت پزشکی آزاد شد. او تا آن موقع آنقدر ضعیف شده بود که نمی‌توانست صحبت کند و به بیمارستان بزرگتری فرستاده شد و 24 ساعت تحت دستگاه تنفس مصنوعی قرار گرفت.

خانم شن یوئه‌پینگ در اتاق اورژانس

پزشک به خانواده‌اش گفت که در ریه‌اش سوراخ‌هایی ایجاد شده است که مانند «تکه‌ای پنبه کهنه» شده است و برای درمان بسیار دیر شده است.

خانم شن در ساعت 11:30 شب 16ژوئیه2009 در 49 سالگی درگذشت.

مورد 7: مرگ خانم گونگ هویی پس از خوراندن اجباری با داروهای سمی

خانم گونگ هویی پزشکی در تیانجین بود و به‌خاطر بیماری زودتر از موعد بازنشسته شد. او در سال 1997 شروع به تمرین فالون گونگ کرد و چند ماه بعد سلامتی‌اش را به‌دست آورد.

خانم گونگ هویی

خانم گونگ در 13اوت2008 بازداشت و به مدت یک ماه و چهار روز در ادارۀ پلیس منطقۀ نانکای حبس شد. سپس او را به کار اجباری گماردند و در 17سپتامبر2008 به اردوگاه کار اجباری زنان بانچیائو در شهر تیانجینگ بردند.

خانم گونگ در بند شمارۀ 1 اردوگاه کار اجباری با دو معتاد به مواد مخدر در یک سلول بود. او مجبور بود برای مدت‌های طولانی بایستد چراکه از ازبر کردن قوانین اردوگاه کار امتناع کرد.

احتمالاً داروهایی به غذا و آبش اضافه می‌کردند که باعث نامتعادل شدن وضعیت روانی او شد به‌طوری‌که خیره می‌شد و لرزش داشت. او همچنین قادر نبود به‌طور معمولی بخوابد و درحالی‌که تمام بدنش لرزش داشت در سلول راه می‌رفت. در این وضعیت، او اظهاریه‌ها در ترک باورش را ارائه داد.

با اینکه تشخیص علائم بیماری‌اش قطعی نبود، او را وادار کردند که مقدار زیادی مخدر اعصاب و داروهای آرام‌بخش بخورد و او هر روز را درحالتی از رنج و توهم سپری می‌کرد.

ماده رشته مانند درخشانی در آب آشامیدنی که به برخی از تمرین‌کنندگان فالون گونگ داده می‌شد دیده شد. پس از نوشیدن این آب، زبان قربانی بی‌حس می‌شد و کمی از آن خون می‌آمد. در زبان احساسی شبیه این داشت که گویی سیم فلزی دورش پیچیده شده است. پس از مدتی قربانی تمام بدنش بی‌حس می‌شد و می‌لرزید و دچار توهم و تنگی نفس می‌شد که درنتیجه کنترل کردن و آرام ماندن برایش مشکل می‌شد.

در 4دسامبر2009 و ده ماه بعد از اینکه خانم گونگ تعادل روانی‌اش را ازدست داد، به خانه فرستاده شد. او 22 روز بعد در 57 سالگی درگذشت.

مورد 8: مرگ پزشک طب چینی به نام دو جوان براثر ابتلا به سرطان پیشرفته در زندان

خانم دو جوان، پزشک طب چینی در پکن بود. پس از اینکه ح.ک.چ آزار و شکنجۀ فالون گونگ را در ژوئیه1999 آغاز کرد، او را به یک دوره کار اجباری و دو دورۀ حبس محکوم کردند. در مدت حبس او تحت انواع و اقسام شکل‌های شکنجه قرار گرفت.

خانم دو جوان

در مدتی که دورۀ حبس را بین سال 2005 و 2008 در زندان زنان پکن می‌گذراند، به مدت یک سال خانم دو را تحت کنترل شدید قرار دادند. او اجازه خوابیدن نداشت و وادار می‌شد که برای ساعت‌های طولانی بایستد یا بی‌حرکت بنشیند. به‌خاطر این آزار و اذیت پاها و ران‌هایش متورم شدند.

نمایش شکنجه: نشستن بر روی یک چهارپایۀ کوچک برای ساعت‌های طولانی

نگهبان لیو یینگکان زندانی ژانگ پینگ را تحریک کرد که او را مورد ضرب و شتم قرار دهد. به‌خاطر لگدهای زندانی از استخوان دنبالچه‌اش مایع چرکین تراوش کرد و تمام بدنش کبود شد. با این وجود هنوز مجبور بود کار سخت انجام دهد.

در 6مه2010، خانم دو مجدداً بازداشت و به بازداشتگاه چائویانگ فرستاده شد. بعداً او را به سه سال حبس محکوم کردند و مجدداً به زندان زنان پکن فرستادند.

خانم دو هنگامی که این آزار و اذیت شدید را در زندان تحمل می‎‌کرد، دچار سرطان سینه شد. سرطان به‌سرعت پیشرفت کرد. خانواده‌اش چند بار درخواست آزادی به قید ضمانت پزشکی کردند، اما مسئولین زندان از آزادی او امتناع کردند.

در 14ژوئن2011 خانم دو در سن 57 سالگی درگذشت. بازماندگان او یک پسر معلول ذهنی و پدر 90 ساله‌اش است که پزشک بازنشسته ارتش است.

مورد 9: مرگ خانم جیانگ کوییپینگ پس از سال‌ها آزار و اذیت

خانم جیانگ کوییپینگ پزشکی بازنشسته از دانشگاه فنی هفی بود. او در سال 1993 شروع به تمرین فالون گونگ کرد.

خانم جیانگ کوییپینگ

خانم جیانگ در ابتدا در 5دسامبر1999 به‌خاطر دادخواهی برای فالون گونگ در پکن بازداشت شد. او به مدت 10 روز در یک مرکز شستشوی مغزی حبس بود.

او دو بار دیگر نیز در 28سپتامبر2007 و 21مه2008 بازداشت شد.

خانم جیانگ برای بار چهارم در 23ژوئیه2012 به‌خاطر صحبت با مردم دربارۀ فالون گونگ در یک بازار میوه و تره‌بار بازداشت شد. او در همان روز آزاد شد.

طی چند ماه بعد از آن، پلیس و کارکنان دانشگاه صنعتی هفی اغلب برای تهدید و ارعاب او به خانه‌اش مراجعه می‌کردند.

خانم جیانگ شب و روز پریشان، وحشت‌زده و نگران بود. وضعیت سلامتی‌اش رو به افول گذاشت و در اکتبر2012 تشخیص داده شد که مبتلا به سرطان ریه شده است.

در 22نوامبر2012 بیش از 10 مأمور پلیس به خانه‌اش ریختند و به‌زور او را از پله‌ها پایین بردند و به داخل ماشین پلیس هل دادند. او را مستقیماً به مرکز شستشوی مغزی که توسط ادارۀ 610 شهر هفی اداره می‌شود بردند.

تحت فشار شدید ناشی از آزار و شکنجه، خانم جیانگ در 2فوریه2013 در 74 سالگی درگذشت.

مورد 10: آقای شیه شیلیانگ پس از 9 سال حبس درگذشت

آقای شیه شیلیانگ پزشکی در شهر چانگژو، استان جیانگسو بود. او در مارس1996 تمرین فالون گونگ را آغاز کرد.

آقای شیه به‌خاطر مهارت‌های پزشکی و درستکاری در بین شهروندان روستایش و مناطق اطراف به‌خوبی شناخته شده بود. یک بار یک کشاورز مسن صورتحسابش را با یک اسکناس 50 یوآنی تقلبی پرداخت کرد، اما نمی‌دانست که آن تقلبی است. آقای شیه متوجه شد که برای این مرد مسن کسب درآمد کافی برای امرار معاش مشکل است، بنابراین بدون گفتن کلمه‌ای اسکناس را پذیرفت و پس از اینکه او رفت، اسکناس تقلبی را پاره کرد.

آقای شیه شیلیانگ

آقای شیه به‌خاطر ایستادگی بر باورش به فالون گونگ، متحمل بازداشت‌ها، غارت منزل، ضرب و شتم، حبس و شستشوی مغزی شد.

آقای شیه برای اولین بار در 12مه2001 بازداشت شد. وقتی خواست کارت شناسایی پلیس را ببیند، پلیس به او لگد زد و او را به زمین انداخت. مأمور لیو زکُن آقای شیه را با زانوهایش روی زمین نگه داشت و گردنش را با دو دست فشار داد تا نتواند نفس بکشد.

سپس آقای شیه را به اداره پلیس بردند و برای مدت 15 روز در بازداشتگاه نگاه داشتند. او اجازه خوابیدن نداشت وباید ساعت‌های طولانی رو به دیوار می‌ایستاد.

در 2آوریل2002 آقای شیه مجدداً بازداشت شد. او را برای چند روز به مرکز شستشوی مغزی و سپس به بازداشتگاه ووجون بردند.

او برای سومین بار در 27مه2002 بازداشت و بعداً به مرکز شستشوی مغزی فرستاده شد. در 29نوامبر2002 او را به‌طور مخفیانه به 10 سال حبس محکوم کردند و به زندان سوژو بردند.

در زندان سوژو، آقای شیه مجبور به انجام کارهای کارگری بود به‌طوری که دستانش آسیب دید. به‌خاطر اینکه از شستشوی مغزی امتناع کرد، او را برای مدتی طولانی در حبس انفرادی نگه داشتند.

در سال 2006 زندانیانی که تحت تأثیر اقدامات انگیزشی برای کاهش دورۀ حبسشان بودند، آقای شیه را به‌طور وحشیانه‌ای مورد ضرب و شتم قرار دادند. قفسه سینه‌اش برای مدت چند ماه درد می‌کرد و تمام دندان‌هایش را از دست داد. به‌خاطر شکنجۀ پیوسته، دچار خونریزی داخلی شد و خون تف می‌کرد و به اورژانس منتقل شد.

مسئولین زندان مکرراً درخواست آزادی به قید ضمانت پزشکی خانواده‌اش را رد کردند. آقای شیه نهایتاً در اواخر سال 2010 آزاد شد به‌خاطر اینکه آنها می‌ترسیدند که در زندان بمیرد. در آن زمان او تبدیل به پوست و استخوان شده بود.

پس از آزادی آقای شیه، مسئولین قضایی مکرراً به خانه‌اش می‌ریختند و او را مورد تهدید و ارعاب قرار می‌دادند. او در 23ژوئن2012 در 68 سالگی درگذشت.

مورد 11: آقای ژائو بین بر اثر ضرب و شتم در زندان شانگهای درگذشت

آقای ژائو بین پزشکی در بیمارستان زندان ویفانگ در استان شاندونگ بود. هنگامی که در بیمارستان کار می‌کرد، با نگهبانان زندان و زندانیان با مهربانی رفتار می‌کرد و مورد احترام مردم بود. او مقالاتی در مجلات و نشریات نوشت و چندین جایزه برد. اما در جوانی مبتلا به سرطان شد. در میان ناامیدی شروع به تمرین فالون گونگ کرد و خیلی زود شفا یافت.

آقای ژائو بین

در ژوئیه1999 آقای ژائو بین برای دادخواهی فالون گونگ به پکن رفت. او بازداشت و تحت شستشوی مغزی قرار گرفت و از کارش اخراج شد. او برای امرار معاش مجبور بود به‌عنوان باربر در یک شرکت حمل و نقل کار کند. بعداً در شرکتی در شانگهای شروع به کار کرد.

در 9 شب 27آوریل2012 آقای ژائو بازداشت شد. در 11ژوئیه2013 دادگاه منطقۀ چانگنین او را به چهار سال حبس محکوم کرد.

در 19اکتبر2013 و چهل و هفت روز بعد از اینکه به زندان تیلانچیائو فرستاده شده، براثر ضرب و شتم زندانیان کشته شد. در 24اکتبر2013 جسدش فوراً سوزانده شد. او 58 ساله بود.

مورد 12: خانم هوانگ ونچین براثر آزار و اذیت در حبس درگذشت

خانم هوانگ ونچین داروساز ارشد در بیمارستان چینگان در شهر فویانگ در استان جیانگسو بود. از زمانی که ح.ک.چ آزار و شکنجۀ فالون گونگ را در ژوئیه1999 آغاز کرد، او مکرراً مورد آزار و شکنجه قرار گرفت.

خانم هوانگ در 3ژوئن2010 در محل کار بازداشت شد. او را در 5ژوئیه2010 به بازداشتگاه فویانگ فرستادند و به یک سال کار اجباری گمارده شد.

هنگامی که در اردوگاه کار اجباری زنان جیانگسو دورۀ محکومیتش را می‌گذراند، او را وادار می‌کردند که زیر آفتاب سوزان بایستد و اجازه نداشت آب بنوشد یا به توالت برود. گاهی این شکنجۀ ایستادن تا نیمه‌شب ادامه داشت. طی مدت کمتر از یک ماه او بسیار لاغر شد به‌طوری که وزنش به 44 کیلو رسید.

خانم هوانگ در 8نوامبر2013 فقط دو سال پس از آزادی‌اش مجدداً بازداشت شد. روز بعد او را به بازداشتگاه چانگژو بردند و تحت آزار و اذیت بدنی مانند به زنجیر بستن، ضرب و شتم، کشیدن روی زمین و کشیدن موهایش قرار دادند.

پنج ماه بعد، علائم چند بیماری مانند اورومی، فشار خون بالا و کم‌خونی در او دیده شد. او تحت هیچ درمان پزشکی قرار نگرفت تااینکه زندگی‌اش به خطر افتاد.

در 4آوریل2014 دادگاه فویانگ خانم هوانگ را به چهار سال حبس محکوم کرد.

شش ماه بعد در 22اکتبر در 46 سالگی درگذشت.

مورد 13: مرگ پزشک طب چینی سالمند در زندان

آقای وانگ جیگویی پزشک طب چینی در شهر یانگ‌چوان در استان شانشی بود. او در سال 1997 شروع به تمرین فالون گونگ کرد. او سخت کار و به نیازمندان کمک می‌کرد. او هیچ هدیه‌ای از بیمارانش قبول نمی‌کرد. وقتی یکی از بیمارانش برای قدردانی قبض تلفن او را پرداحت کرد، آقای وانگ پول را برگرداند.

آقای وانگ جیگویی

آقای وانگ در 18ژوئیه2012 بازداشت و برای 15 روز در بازداشتگاه یانگچوان حبس شد. در 4اوت2014 او مجدداً بازداشت و به بازداشتگاه شهرستان پینگ‌دینگ فرستاده شد.

در 4فوریه2015 او را به سه سال حبس در دادگاه شهرستان پینگدینک محکوم کردند و در 14مه2015 به زندان جینژونگ در استان شانشی فرستادند.

در 2ژوئن2016 خانوادۀ آقای وانگ مطلع شدند که او در بیمارستان درگذشته است. خانواده در شگفت بودند که چه چیزی باعث مرگ ناگهانی او شده است، چراکه او شش روز قبل با آنها تماس گرفته بود و در آن زمان صدایش خوب بود.

در گواهی فوت آقای وانگ «عفونت خون» به‌عنوان علت مرگ ذکر شد، اما نتایج کالبدشکافی به خانواده‌اش ارائه نشد. در 8ژوئن جسدش سوزانده شد. او 59 سال داشت.

مورد 14: مرگ خانم چِن کُنمِی پس از سال‌ها آزار و شکنجه

خانم چن کنمی پرستار ارشد در بیمارستان کودکان نانجینگ در استان جیانگسو بود. او در ژوئیه1996 شروع به تمرین فالون گونگ کرد و سه ماه بعد بیماری‌های مختلفش درمان شدند.

در 30سپتامبر2000 درحالی‌که خانم چن گونمی در میدان تیان‌آنمن در پکن فریاد می‌زد «فالون دافا خوب است»، چهار مأمور لباس‌شخصی پلیس او را دنبال کردند.

در طول دورۀ آزار و شکنجه، خانم چن به یک دوره کار اجباری گمارده شد، برای مدت 6 ماه به مراکز شستشوی مغزی فرستاده شد و 10 بار خانه‌اش غارت شد.

پس از بازداشتش در 20آوریل2012 او را در بازداشتگاه شهر نانجینگ نگه داشتند و به زور داروهای نامعلوم به او خورانده شد. به‌رغم وضعیت جسمی ضعیفش، 36 روز بعد او را به مرکز شستشوی مغزی منتقل کردند و به مدت 40 روز در آنجا نگه داشتند. او  وزن زیادی ازدست داد و از 65 کیلو به 43 کیلو کاهش وزن داشت.

در 20نوامبر همان سال، او به یک سال کار اجباری گمارده شد اما دستور داده شد که محکومیتش را خارج اردوگاه کار سپری کند.

پس از بازگشت به خانه، به‌علت فشار روانی آزار و شکنجه و سموم داروهایی که به اجبار به او خوراندند، وضعیت سلامتی خانم چن رو به نزول بود. او در 24دسامبر2016 در 62 سالگی درگذشت.

مورد 15: پس از بیش از 30 بازداشت و حبس، خانم وانگ پینگ به‌خاطر آزار و شکنجه درگذشت

خانم وانگ پینگ پزشکی در ادارۀ بهداشت و کنترل بیماری‌های واگیردار شهرستان ووهه در استان آنهویی بود. او در سال 1998 شروع به تمرین فالون گونگ کرد.

خانم وانگ بیش از 30 بار بازداشت و در بازداشتگاه‌ها، مراکز شستشوی مغزی، بیمارستان‌های روانی، اردوگاه‌های کار اجباری و زندان‌ها حبس شد.

طی این حبس‌ها او تحت شکنجه قرار گرفت. پس از اینکه در 5مه2015 آزاد شد، بسیار ضعیف شده بود. به تهدید و ارعاب او ادامه دادند و او را به بیمارستان روانی فرستادند و در آنجا تحت تزریق با داروهای نامعلوم قرار گرفت. وضعیت سلامتی‌اش رو به نزول رفت و قادر نبود از خودش مراقبت کند. خانم وانگ در مه2017 در 53 سالگی درگذشت.