(Minghui.org) فرهنگ سنتی چین بر مهربانی، حتی در فکر شخص، تأکید دارد. در ضرب‌المثلی چینی آمده است: «یک زمزمه در دنیای بشری به بلندی صدای رعد و برق در آسمان‌‌ها است.» آن دلالت بر این دارد که موجودات الهی از هر فکر ما آگاه هستند. و یک فکر- چه مهربانانه و چه نامهربانانه- عواقبی به دنبال دارد. لوئو یین (910-833)، شاعر اواخر سلسله تانگ و اوایل سلسله وویوئه، این درس را به روشی دشوار آموخت.

لوئو در نوشتن مقاله و شعر بسیار مهارت داشت. او مغرور نیز بود و اغلب به دیده تحقیر به سایرین نگاه می‌کرد. همسایگانش از اظهارات طعنه‌آمیز او خیلی می‌ترسیدند. او یک بار سعی کرد از بستگانش مقداری پول قرض بگیرد، اما ده‌ها تن از آنها از کمک به او امتناع کردند. لوئو و مادرش به‌خاطر این رفتار اعضای خانواده‌شان، از آنها رنجش زیادی به دل گرفتند.

پیشگویی به لوئو یین گفت: «تو پیشانی بلند، بینی صاف و کشیده و دهانی مربع‌شکل داری. چشمانت می‌درخشند. نگاه یک ارباب را داری. لطفاً مواظب خودت باش.»

لوئو و مادرش آرزو کردند: «چون بستگان‌مان از ما غافل شدند، از آنها رنجش به دل گرفتیم. وقتی ثروتمند و قدرتمند شویم، از آنها انتقام می‌گیریم. نمی‌گذاریم زندگی کنند.» آنها چند روز درباره این موضوع صحبت کردند.

لوئو یک شب در رؤیایی خود را نزد یک موجود خدایی دائوئیستی یافت. آن موجود خدایی به لوئو گفت: «موهبت ارباب شدن نصیبت شد، اما افکار نامهربانانه‌ای داشتی. اجازه نمی‌دادی سایرین زندگی کنند، چراکه به تو پول قرض ندادند. با این بی‌رحمی و نامهربانی اگر یک ارباب شوی، به هماهنگی آسمان و زمین و به موجودات زنده آسیب می‌رسانی. امپراتور آسمانی از افکار نامهربانانه تو عصبانی بود. این برکتت کاسته شده است.»

لوئو از خواب بیدار شد و متوجه شد که فرد کاملاً متفاوتی شده است. پیشانی و دهانش کج شده بودند. بینی‌اش نیز پهن شده بود. درباره خوابش به مادرش گفت. آنها هر دو از افکار خود پشیمان شدند.

لوئو یک ماه بعد دوباره آن پیشگو را دید. پیشگو شوکه شد: «چرا در چنین زمان کوتاهی ظاهرت کاملاً تغییر کرده است؟» لوئو درباره خوابش به او گفت و پرسید: «به‌خاطر یک فکر نامهربانانه‌ام موهبتم کاهش یافته است. باید چه کار کنم؟»

پیشگو به او گفت: «آسمان‌ها از هر فکرت آگاه هستند. اگر افكار نامهربانانه داشته باشی، آن افكار بد یک میدان شیطانی را دعوت می‌کنند. چگونه ممکن است آسمان‌ها آن را نبیند؟ قلبت ظاهرت را تعیین می‌کند. اگر قلبت مهربان نباشد، ظاهرت براساس آن تغییر می‌کند. این آن اصل است. باید رفتارت را تغییر دهی. شاید فرصت دیگری به تو داده شود.» او آهی کشید و رفت.

لوئو سخت تلاش کرد مهربان باشد. او معلم شد و تمام سعی خود را برای کمک به سایرین به کار می‌گرفت. چیان لیو یکی از افرادی بود که لوئو به او کمک کرد. چیان مقامی عالی‌رتبه شد و به لوئو ترفیع داد. لوئو 22 سال به چیان کمک کرد و در دفاع از شهروندانِ نیازمند سخن گفت. او برخی از برکاتش را دوباره به‌دست آورد.

ماجرای لوئو به ما می‌گوید که اصول الهی درخصوص همگی ما اجرا می‌شود. تقوای ما برکات ما را تعیین می‌کنند. مهربانی تقوا را می‌سازد؛ شرارت، از جمله افکار نامهربانانه، تقوا را کاهش می‌دهد. فرهنگ سنتی چین معتقد است که آسیب رساندن به آنهایی که خود را در بودیسم و دائوئیسم تزکیه می‌کنند، حتی منجر به عواقب شدیدتری می‌شود: مجازات کارمایی.

بیایید نگاهی به برخی نمونه‌های عصر حاضر بیندازیم.

یکی از اعضای مهم اداره 610، با آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ ثروتی کسب کرد. دو سال پیش همسرش هر روز در چهار زمان مشخص دچار سردردهای شدید می‌شد. پزشکان نمی‌توانستند علتش را بیابند. او فردی را از مدرسه بودا برای بررسی این موضوع استخدام کرد. آن فرد به او گفت که شمشیرهای تیز چهار بار در روز به سر همسرش حمله می‌کنند و اظهار کرد: «باید کارهای مهربانانه‌تری انجام دهید.»

این عضو مهم اداره 610 متوجه جریان شد: به همین دلیل تمرین‌کنندگان فالون گونگ اغلب به من می‌گفتند آنهایی که تمرین‌کنندگان را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهند، با مجازات کارمایی مواجه می‌شوند. او تصمیم گرفت رفتارش را تغییر دهد و دیگر در آزار و شکنجه مشارکت نکند. همسرش نیز به‌سرعت بهبود یافت.

یک تمرین‌کننده فالون گونگِ مرد در استان جیلین حوالی نوامبر 2001 براثر آزار و شکنجه درگذشت. خواهر بزرگش فالون گونگ را تمرین نمی‌کرد و پس از شروع آزار و شکنجه در سال 1999 اغلب به او دشنام می‌داد. مدت کوتاهی پس از مرگ این تمرین‌کننده، دختر خواهرش به بیماری عجیبی مبتلا شد. هیچ بیمارستانی نمی‌توانست درمانش کند. خواهر آن تمرین‌کننده در نهایت نزد پیشگویی رفت که به او گفت: «دایی این دختر موجودی الهی در آسمان‌ها است. چطور در آن زمان توانستی به او دشنام بدهی؟» او جریان را درک کرد و دیگر به برادرش، آن تمرین‌کننده فالون گونگ، دشنام نداد. پس از آن بیماری دخترش بدون نیاز به درمان ناپدید شد.

یک مأمور امنیت عمومی در سیچوآن یک تمرین‌کننده فالون گونگ را بیش از 10هزار یوآن جریمه کرد. پس از مدت کوتاهی دچار یک سانحه رانندگی شد. او زخمی نشد، اما هزینۀ تعمیر اتومبیلش معادل همان مبلغ جریمه شد. تمرین‌کنندگان فالون گونگ به او گفتند: «این حادثه هشداری از آسمان‌ها بود. دست از آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ بردار. تو 10هزار یوآن به‌دست آوردی و سپس بلافاصله 10هزار یوآن هزینه کردی. این کیفر و مجازات در این دوره زندگی است. دفعه بعد ممکن است بازپرداختت خیلی بیشتر از 10هزار یوآن باشد!» آن مأمور جریان را درک و خودش را زودتر از موعد، از نهاد امنیت عمومی بازنشسته کرد.

فالون گونگ به مردم می‌آموزد که مهربان باشند و خود را مطابق با اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری اداره کنند. پس از معرفی فالون گونگ به عموم در سال 1992، بیش از 100 میلیون نفر آن را تمرین می‌کردند. امیدواریم همه آنهایی که در اجرای سیاست آزار و شکنجه در چین مشارکت دارند، از این درس‌های باستانی و معاصر بیاموزند و اعمال‌شان را بازنگری کنند و درباره آنها بیندیشند. امور سیاسی، استاندارد نهایی برای زندگی نیستند و سیاست‌هایی که عاملان آزار و شکنجه آنها را کورکورانه دنبال می‌کنند، آسمان‌ها تصدیق‌شان نمی‌کنند.