(Minghui.org) این پاراگراف را چندین بار درجوآن فالون خوانده‌ام. 

«شما می‌دانید در بودیسم کتابچه‌ای هست به‌نام سفرنامه بهشت سعادت غایی. این کتابچه درباره راهبی است که مدیتیشن انجام داد و روحش به بهشت سعادت غایی رفت و صحنه‌هایی را مشاهده کرد. آنجا برای یک روز قدم زد و وقتی به دنیای انسانی بازگشت شش سال گذشته بود. آیا او واقعاً چیزی مشاهده کرد؟ بله مشاهده کرد، اما آنچه که او دید وضعیت واقعی آن‌جا نبود. چرا نبود؟ سطحش به اندازه کافی بالا نبود، بنابراین تجلی فایی که در سطح خودش می‌بایست ببیند، به او نشان داده شد. او نتوانست ببیند که در آنجا چیزها به‌طور واقعی چگونه بودند، زیرا دنیایی مثل آن، یک تجلی ترکیب آن دنیا توسط فا است. بنابراین می‌گویم که معنی "هیچ فایی قطعی و مطلق نیست" این است.» (جوآن فالون، سخنرانی اول) 

می‌توانستم معنای لفظی این بخش را درک کنم، اما نمی‌فهمیدم که چرا راهب «وضعیت واقعی» بهشت را ندید.

من در دهه 1960 متولد شدم و تحت قوانین حزب کمونیست چین رشد کردم. پس از آغاز آزار و شکنجه و به ویژه پس از انتشار نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست، متوجه اثرات عمیق مسموم‌کننده‌ای شدم که فرهنگ حزب در من ایجاد کرده بود. به همین دلیل، در وقت آزادم، اغلب نه شرح و تفسیر را می‌خوانم.

به تازگی شروع به خواندن هدف نهایی کمونیسم کردم. در پایان فصل اول، نویسنده اظهار داشت که فرهنگ و معیارهای اخلاقی، مسیرهایی برای بشریت هستند تا انسان‌ها حیاتی دوباره داشته باشند و بتوانند کلمات الهی را در خطرناکترین زمان درک کنند. 

نتوانستم بفهمم که چرا انسان باید اصول اخلاقی خود را حفظ کند تا بتواند کلمات و اسرار الهی را درک کند. در گذشته اشتباهاتی کردم، اما به تمرین تزکیه‌ام بازگشتم. من تنها تمرین‌کننده فالون دافا در شهرستان‌مان هستم و هیچ هم‌تمرین‌کننده دیگری برای تبادل تجربه و صحبت کردن ندارم. تنها به کتاب جوآن فالون و وب‌سایت مینگهویی برای پیشرفت در تزکیه‌ام تکیه دارم. 

وب‌سایت مینگهویی در روز 5 نوامبر 2018 فایل به‌روز شده موسیقی تمرین‌ها را منتشر کرد. برای حدوداً دو هفته نسبت به دانلود کردن موسیقی جدید تردید داشتم. در نهایت آنها را دانلود و سپس تمرینات را در خارج از منزل شروع کردم. 

همیشه صبح زود تمرینات را در اتاق خوابم انجام می‌دادم. اغلب نمی‌توانستم تمرینات 2 و 5 را کامل کنم و با پشیمانی به تختخواب برمی‌گشتم. پس از شروع تمرین در فضای باز، مجبور شدم تحمل کنم. 

بعد از حدود ده روز، می‌توانستم تغییراتم را احساس کنم، و درکم از دافا نیز بهبود یافت. 

معنای آن پاراگراف یک روز برایم آشکار شد. آفریدگار، مسیر خدایی جهان را آفرید. ازآنجاکه آن، الهی است، محتوای مختلفی را به موجودات سطوح مختلف نشان می‌دهد. به‌عبارت دیگر، آن به‎طور متفاوتی برای موجودات با استانداردهای اخلاقی مختلف نشان داده می‎شود.

هر چیزی- موجودات و گونه‌های بسیار زیاد– مظهری از فا در سطحی بخصوص است. اما یک موجود هرگز نمی‌تواند وجود واقعی و نهایی جهان را ببیند. 

این بینش برایم مهم بود. در چشمانم اشک حلقه زد. آن به من اجازه داد تا تواضع و قدردانی را درک کنم. متشکرم استاد! متشکرم فالون دافا! 

اگر یک فرد معمولی بتواند به اصول اخلاقی پایبند باشد و حزب کمونیست و سازمان‌های وابسته‌اش را ترک کند، این شخص باید قادر به شنیدن و درک اسرار و کلمات الهی باشد.