(Minghui.org) از تمرین فالون دافا بسیار بهره‌مند شده‌ام. از طریق این تمرین، از جوانی کوته‌فکر و بیمار، به فردی سالم از لحاظ فیزیکی و ذهنی تبدیل شده‌ام. در گذشته سردرد‌های میگرنی داشتم و به خاطر آن مجبور ‌شدم تحصیلم را رها کنم. علاوه‌براین، به علت مشکل معده اغلب دچار تهوع و استفراغ می‌شدم و به علت آرتریت مفاصل سراسر بدنم درد می‌کرد و مشکلات دیگری هم در وضعیت سلامتی‌ام داشتم.

پس از شروع تمرین فالون دافا، زندگی‌ام به‌ سمت بهترشدن تغییر کرد. آموختم که کمتر خودخواه باشم و بیماری‌هایم همگی از بین رفتند. از داشتن چشم‌اندازی تاریک نسبت به زندگی به سمت درست بودن، مثبت بودن و خوشبینی پیشرفت کردم. از استاد بسیار سپاسگزارم که به من کمک کردند تا معنی زندگی را درک کنم. احساس می‌کنم که امیدم به زندگی احیاء شده است.

می‌خواهم ماجرایی را درباره مشکلی خاص به اشتراک بگذارم که چند سال پیش برایم اتفاق افتاد.

سر کارم در شیفت شب کار می‌کردم. صبح زود، سمت راست پشت بدنم ناگهان شروع به درد کرد. با خودم فکر کردم: «به خانه می‌روم تا تمرینات را انجام دهم و حالم خوب خواهد شد.» اما درد ادامه یافت و به‌صورت موجی می‌آمد و شدیدتر می‌شد. پس از اتمام شیفتم به خانه رفتم و تمرینات را انجام دادم، اما بعد از اتمام تمرین‌های ایستاده، نمی‌توانستم ادامه دهم.

درد به حدی شدید بود که تمام عضلات بدنم منقبض شده بودند. نمی‌توانستم بنشینم، بایستم یا دراز بکشم؛ روی تخت می‌غلتیدم، از شدت درد آه و ناله می‌کردم و بدنم پوشیده از عرق سرد شده بود. همسرم، که نزدیکم بود گریه می‌کرد، نمی‌دانست که چگونه به من کمک کند. از درد شدیدی که دچارش بودم، به‌سختی می‌توانستم با او صحبت کنم. «استاد مرا نجات دهید، استاد مرا نجات دهید!» تنها یک فکر داشتم: مهم نیست که چه اتفاقی می‌افتد، از نظم و ترتیب استاد پیروی خواهم کرد.

تعطیلات آخر هفته بود. در خارج از پنجره می‌توانستم صدای مردم را بشنوم که مشغول زندگی‌شان بودند. همه چیز بسیار واقعی و بسیار آشنا، اما بسیار دور احساس می‌شدند. در مواجهه با درد طاقت‌فرسا، در طلب شهرت دنیوی، ثروت، خوشبختی و غم و اندوه به نظر بسیار ناچیز و بی‌معنی به نظر می‌رسیدند. فکر کردم که چقدر ارزشمند است بدنی سالم داشته باشیم و چقدر مایه خوشبختی است وقتی یک تزکیه‌کننده قادر است به فراتر از بازپیدایی برود و به کمال دست یابد.

وقتی شدت درد در بدنم به منتهای درجه‌اش رسید، استاد درد را برایم کاهش دادند. تا بعدازظهر، خسته و کوفته بودم و خوابیدم. وقتی تقریباً هنگام شام  بیدار شدم، درد از بین رفته بود.

بعد از صبحانه روز بعد، درد دوباره شدت پیدا کرد. به‌منظور تهیه مواد اولیه برای مرکز تولید مطالب دافا رفتم و با هم‌تمرین‌کنندگان دیدار کردم تا مطالب روشنگری حقیقت را که کامل شده بودند تحویل بگیرم. وقتی تقریباً حدود ظهر به خانه برگشتم، به رختخواب رفتم؛ درد بسیار شدید بود، تقریباً نمی‌توانستم نفس بکشم.

تا شب، دیگر نمی‌توانستم آن را تحمل کنم. فکر کردم: «شاید لازم است فردا به بیمارستان بروم.» می‌دانستم که این تفکر درست نیست، بنابراین آن را فوراً متوقف کردم. درحالی‌که روی تخت زانو زده بودم، شروع به گوش دادن به سخنرانی فای استاد کردم و در تلاش بودم تا بیشتر توجه کنم. درنهایت، درد حدود ۴ صبح کاهش یافت و به خواب عمیقی رفتم.

وقتی صبح روز بعد بیدار شدم، شدت درد کاهش یافته بود، اما نمی‌توانستم روی سمت راست بدنم بچرخم. به نظر می‌رسید که پشتم تقریباً دو نیمه شده بود و قادر به تحمل وزن بدنم نبودم. هنگامی که همسرم سر کارش رفت، فکر کردم: «حالا باید چه‌کار کنم؟»

نمی‌توانستم کار کنم و قادر به انجام کارهای خانه نبودم. اکثر بستگان، دوستان و همکارانم می‌دانند که من تمرین فالون دافا را انجام می‌دهم و اغلب با آنها درباره شگفتی‌های فالون دافا صحبت می‌کنم. چطور می‌توانم در چنین وضعیتی بمانم؟ علت مصیبت‌هایم را می‌دانستم: تزکیه‌ام را به‌طور کوشا اداره نکرده بودم و از اصول فا به‌طور جدی پیروی نکرده بودم ...

اما آیا یک فرد غیر‌تمرین‌کننده در درک این دلایل مشکل ندارد؟ با وجود این «بیماری»، چگونه هنوز می‌توانند فکر کنند که «فالون دافا خوب است؟» با خودم فکر کردم: «من یک تزکیه‌کننده هستم، بنابراین نباید مثل یک بیمار معمولی باشم که به بیماری‌اش وابسته است. باید وظیفه یک تمرین‌کننده فالون دافا را انجام دهم.» از تخت بلند شدم تا شروع به تهیه مطالب روشنگری حقیقت کنم.

وقتی بلند شدم، دردم ناپدید شد! در همین حال، احساس کردم چیزی در شکمم به سمت پایین فرو افتاد. وقتی به توالت رفتم تا ادرار کنم، سنگی به اندازه ناخنم همراه با مقداری درد دفع کردم. می‌دانستم که این مشقت به اتمام رسید و استاد به‌خاطر افکار درستم سنگ را برداشته بودند. احساس کردم که زندگی‌ام دوباره احیاء شده است.

رحمت استاد در نجات ما بیکران است. می‌خواستم این ماجرا را به اشتراک بگذارم تا به فالون دافا اعتبار بخشم. امیدوارم که مردم مهربان و خوش‌قلب دنیا دیگر فریب دروغ‌های حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) را نخورند و در سمت مهربانی و عدالت قرار گیرند. فالون دافا خوب است؛ به فرد کمک خواهد کرد تا قلب و ذهنش را خالص کند، کمک خواهد کرد تا وضعیت سلامتی‌اش را بهبود بخشد و به یک تزکیه‌کننده کمک می‌کند تا ارتقاء یابد. به یاد داشته باشید که فالون دافا و حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب هستند!