(Minghui.org) به‌عنوان استادی که بیش از ده سال است که در یک دانشگاه ایالتی تدریس کرده‌ام، متوجه مشکلات حتی وخیم‌تری در زمینه‌های تحصیلی، تحقیقاتی و محیط دانشجویی شده‌ام. بر این باورم که دانشگاه‌ها به‌راستی از مسیر درست منحرف شده‌اند.

امروزه دانشگاه‌های آمریکایی بیشتر بر این تمرکز می‌کنند که یک استاد می‌تواند چه مقدار بودجۀ تحقیقاتی به دانشگاه بیاورد، چراکه میزان بورس‌های تحصیلی به‌طور مستقیم با وضعیت و درآمد استاد در آن سازمان مرتبط است.

یک بار از یکی از استادان پرسیدم که هر سال چقدر زمان صرف نوشتن پیشنهادهای بورس تحصیلی می‌کند. پاسخ داد که معمولاً شش ماه طول می‌کشد چراکه با توجه به میزان رقابتی که بر سر این کار وجود دارد، لازم است چندین پیشنهاد بنویسد تا شانس دریافت بودجه را افزایش دهد. همچنین به من گفت که کارهای تحقیقاتی را خودش انجام نمی‌دهد و دانشجویان دورۀ کارشناسی ارشد که نیروی کار ارزان‌تری هستند آن کارها را انجام می‌دهند.

در این خصوص بیندیشیم. با چنین زمان زیادی که صرف نوشتن پیشنهادهای بورس تحصیلی می‌شود، چقدر زمان برای تحقیق و تدریس برای فرد باقی خواهد ماند؟

مشکل دیگر این است که تعداد دانشجویان در دانشگاه‌های ایالات متحده به‌طور قابل توجهی افزایش یافته است. دانشگاه ایالتی که در آن تدریس می‌کنم زمانی که کار در آن را شروع کردم حدود 8000 دانشجو و وقتی آن را ترک کردم 12000 دانشجو داشت.

نیازی به گفتن نیست که با افزایش تعداد دانشجویان، زیرساختار برای پذیرش این افزایش نیز باید گسترش یابد. اما تا آنجا که می‌دانم، این زیرساختار به تناسب با آن گسترش نیافته است.

مشکلاتی که از افزایش جمعیت دانشجویان به‌وجود می‌آید

تقریباً تمام دانشگاه‌های ایالات متحده اکنون تعداد دانشجویان بیشتری دارند. برای مثال ده سال پیش در دانشگاهی که من تحصیل کردم 22هزار دانشجو وجود داشت. اکنون 32هزار دانشجو در آن تحصیل می‌کنند.

جمعیت ایالات متحده نسبت به چند ده سال پیش افزایش چشمگیری نداشته است، پس این تعداد افزایش دانشجو از کجا می‌آیند؟ تنها توضیح، پایین آمدن استاندارد پذیرش دانشجو یا دانشجویان بین‌المللی یا هر دوی آنها است.

پذیرش بیشتر، درآمد بیشتری برای دانشگاه‌ها ایجاد می‌کند. اما این پول برای کمک به نیازهای دانشجویان استفاده نمی‌شود. کلاس‌ها بسیار بزرگتر هستند و دانشجویان فوق‌لیسانس یا در کلاس‌ها تدریس می‌کنند یا اینکه از آنها به‌عنوان کمک استاد استفاده می‌شود.

ارزیابی شایستگی آکادمیک یک استاد به میزان زیادی براساس دستیابی دانشجو است. درنتیجه دانشجویان نمرات بالاتری از آنچه مستحق آن هستند را دریافت می‌کنند. این پدیده‌ای رایج شده و بسیار مشکل‌آفرین است.

در مارس 2018 یکی از هم‌تمرین‌کنندگان فالون دافا را دیدم، که او نیز استاد دانشگاه است. از من پرسید که چگونه به دانشجویانم نمره می‌دهم چراکه نگران این مسئله بود که سایر استادان تمایل دارند هنگام نمره‌دهی به کار دانشجویان علایق شخصی خود را نیز لحاظ کنند.

دیگر نمرات سطح دانشجویان را به‌طور حقیقی تعیین نمی‌کند و آن می‌‌تواند ضربه‌ای برای روحیۀ کسانی باشد که واقعاً می‌خواهند در تحصیلات خود پیشی بگیرند. برای دریافت یک ارزیابی خوب از دانشگاه، استاد احتمالاً بجای اینکه دانشجویان را آموزش دهد، آنها را خشنود می‌کند. این فرایندِ بد شدن قلب شخص به‌آرامی روی می‌دهد و در ظاهر قابل تشخیص نیست، اما با گذشت زمان تبعات آن جدی شده‌اند.

مشکلاتی که درخصوص محیط دانشجویان وجود دارد حتی وخیم‌تر است. برای مثال بازی‌های ویدیوئی، مواد مخدر، روابط جنسی غیررسمی، همجنس‌بازی و تغییر جنسیت همگی تأثیر منفی بر دانشجویان می‌گذارند.

من شخصاً شاهد بوده‌ام که چگونه بازی‌های ویدیوئی به دانشجویان آسیب می‌رسانند. یکی از همکارانم در دانشگاه ایالتی تدریس می‌کرد. او نیز چینی بود. پسرش با نمرات عالی در یک دانشگاه مشهور پذیرفته شد، اما این پسر معتاد به بازی‌های ویدیوئی شده بود و در دانشگاه به این بازی‌ها ادامه داد.

بازی‌های ویدیوئی افکار و رفتارش را تغییر داده بود. او توانایی تعامل با مردم را از دست داده بود و حتی با یک مدرک دانشگاهی هنوز به پدر و مارش بسیار وابسته است.

یکی دیگر از همکارانم در همان دانشگاه ایالتی پسری داشت که او نیز به بازی‌های ویدیوئی معتاد بود. آن پسر دانشجوی فوق‌لیسانس بود و من را به‌عنوان استاد راهنما انتخاب کرده بود. پدر و مادرش انواع و اقسام روش‌ها ازجمله قطع کردن اینترنت در خانه را به‌کار برده بودند تا او را از بازی‌ها بازدارند. پدرش ترجیح می‌داد تنها فرزندش را از خانه بیرون کند تا اینکه به او اجازه دهد در خانه بازی‌های ویدیوئی بازی کند.

وقتی پسرش روی پایان‌نامۀ فوق‌لیسانسش کار می‌کرد، درخصوص اینکه حداقل هفته‌ای یک روز در دفتر کار من کار کند باهم بحث کردیم.

به او گفتم که در زمان‌های کهن مردم چگونه مواظب رفتار خود بودند. به‌تدریج او شروع به تغییر رفتارش کرد. حتی بعداً جوآن فالون را خواند. کم‌کم بازی‌های ویدیوئی را کنار گذاشت. کمی بعد از اینکه دانشگاه را ترک کردم، توانست کاری پیدا کند. دلیل اینکه این مثال را زدم این بود که بیان کنم وقتی فردی فرهنگ سنتی چین را بپذیرد و مخصوصاً اگر بتواند فا را یاد بگیرد، آنگاه می‌تواند هر اعتیادی را ترک کند.

استاد درخصوص آسیبی که بازی‌های ویدیوئی وارد می‌کنند به ما آموزش داده‌اند:

«بازی‌های کامپیوتری واقعاً برای مردم مضر هستند و نه فقط برای بچه‌های مریدان دافا. آنها واقعاً مردم را به خود جذب می‌کنند و روی مردم عادی نیز تأثیر بدی داشته‌اند. باعث می‌شوند در کارتان ضعیف عمل کنید، خوب نخوابید، خوب استراحت نکنید و شما را فاقد احساسات بشری یا صمیمیت و خونگرمی می‌کنند، باعث می‌شوند خانواده‌تان را مورد توجه قرار ندهید، باعث می‌شوند شاگردان مطالعه‌شان را مورد توجه قرار ندهند و شما را فریب می‌دهند و به‌سوی خود جذب می‌کنند. آنها با تخریب بشریت همکاری می‌کنند.» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان‌ فرانسیسکو ۲۰۱۴»)

مشکلات فراگیر در دانشگاه‌های ایالات متحده

مشکلات فراگیری که امروزه در دانشگاه‌های ایالات متحده وجود دارند به موضوعاتی که در بالا ذکر شد محدود نیستند. ما همه می‌دانیم که تأثیر روح شیطانی کمونیسم در مسموم کردن مردم ازطریق سیستم آموزشی حتی جدی‌تر است.

اخلاقیات مردم مشتمل بر اخلاقیات مؤسسات آموزشی فاسد شده‌اند. این مشکل بسیار بدی برای بشریت است. ما تزکیه‌کنندگان فالون دافا هستیم و استادمان مکرراً درخصوص اهمیت نجات مردم به ما گفته‌اند. به نظرم آموزش نقش کلیدی در هدایت و برگشت بشریت به مسیر درست ایفا می‌کند.

چهار سال تحصیلات دانشگاهی نفوذ عمیقی بر زندگی فرد دارد به‌ویژه بر افراد جوانی که وارد سنین بزرگسالی می‌شوند. برای یک فرد جوان بسیار مشکل است که خودش را در یک محیط فاسد به‌خوبی هدایت کند حتی برای کسانی که در یک خانوادۀ تمرین‌کنندۀ دافا بزرگ شده‌اند. برخی تمرین‌کنندگان جوان را دیده‌ایم که به‌دلیل تحت تأثیر قرار گرفتن با جامعۀ امروز، تزکیه را متوقف کرده‌اند.

اما درس خواندن در محیطی که استانداردهای اخلاقی بالایی را ترویج می‌دهد قطعاً نقش مثبتی در زندگی یک فرد جوان خواهد داشت. برای مثال کالج فی‌تیان در میدل‌تاون نیویورک برای اخلاقیات ارزش بسیاری قائل است. ما دانشجویانی را دیده‌ایم که سال گذشته وارد این دانشگاه شده‌اند و تغییرات بسیار بزرگی را تجربه کرده‌اند. آنها در ابتدا مایل به مطالعۀ فا نبودند، سپس به تدریج گروه مطالعۀ فا تشکیل دادند و آنگاه به‌طور خودکار خودشان را به‌عنوان تمرین‌کنندگان دافا درنظر گرفتند.

نقش مریدان دافای جوان دانشجو

دانشگاه فی‌تیان یک پروژۀ اصلاح فا است. همه در آن درگیر هستند؛ چه استادان باشند و چه کارکنان اداری و دانشجویان.

فکر می‌کنم که بسیاری از تمرین‌کنندگان دافا که فرزند دارند می‌خواهند فرزندانشان درحالی‌که بزرگ می‌شوند در پروژه‌های اصلاح فا شرکت داشته باشند. این به ما بستگی دارد که مسیری برای آن ایجاد کنیم. این مسیری که درست می‌کنیم ممکن است مسیری باشد که نسل‌های آینده به‌خوبی دنبال کنند.

شاید بسیاری از تمرین‌کنندگان از قبل مشکلات در مؤسسات آموزشی در ایالات متحده که ذکر کردم را درک کرده‌اند. برای والدینی که فرزندانشان را به فی‌تیان می‌فرستند، آنها اطمینان دارند که محیط تزکیۀ خوبی برای فرزندانشان است، اما هنوز باید نقشی که فرزندانشان در این پروژه دارند را درک کنند.

هدف ما تعلیم دانشجویان برای داشتن استانداردهای اخلاقی بالا است. بنابراین دانشجویانی که به کالج ما می‌آیند به رسیدن به این ارزش‌های بالا هدایت خواهند شد. این چیزی نیست که پول بتواند خریداری کند.

اگر کسی به یک دانشگاه عادی برود، او در معرض عناصر مسمومی قرار خواهد گرفت که جامعه را فاسد می‌کنند. چند نفر هستند که هنوز فکری راستین دارند؟ تعداد بسیار کمی؟

علاوه براین، تفکر چپ‌گرای افراطی در دانشگاه‌های آمریکا بسیار رایج است. بنابراین بسیاری از چیزهایی که استادان آموزش می‌دهند هم‌راستا با روح شیطانی کمونیسم است و کتاب‌های درسی که استفاده می‌کنند همگی آن ایده‌ها را حمایت می‌کند.

در دانشگاه‌های ایالات متحده هر دانشجو باید واحدهای جامعی را بگذراند که یک سوم تحصیلات چهارسالۀ آنها را شامل می‌شود. بسیاری از واحدهای علوم انسانی این واحدهای جامع را می‌سازند و به‌طور مستقیم مارکسیسم را آموزش می‌دهند. اخلاقیات بشری تا این حد فاسد شده‌اند.

در دانشگاه فی‌تیان، دانشجویان و هیئت علمی دانشگاه هر روز یک ساعت مطالعۀ فا با تمرین صبح و عصر خواهند داشت. این محیط تزکیۀ خوبی برای دانشجویان است.

همچنین دانشجویان «انجمن فالون دافا» را تشکیل داده‌اند و در اوقات فراغت خود فعالیت‌های مرتبط با تزکیه انجام می‌دهند.