(Minghui.org) اعتقاد براین است که شخص بدون داشتن ذهنی مناسب و صالح، نمی‌تواند از لحاظ جسمی تندرست شود. راحت است که خودمان احساس کنیم، یا سایرین ببینند، که بیماری‌های جسمی‌مان با کمک استاد لی، بنیانگذار فالون دافا (فالون گونگ) شفا یافته‌اند. اما، برای مردم عادی غیرممکن است که ببینند افکار بد در ذهن‌مان نیز در همان موقع برداشته شده است.

در تزکیه، هر زمان، بعد از اینکه ذهنم پاک می‌شود، متوجه می‌شوم که بدنم نیز تمیز شده است که اغلب شادی فراوانی را احساس می‌کنم، اما این حالت را افرادی که تزکیه نمی‌کنند نمی‌تواند ببینند. نمی‌توانم کلماتی را پیدا کنم تا برای قدردانی بی‌پایان و سپاس از استاد لی بیان کنم!

اختلاف خانوادگی

من و همسرم برای مدتی جدا شدیم. پس از اینکه دوباره به زندگی مشترک‌مان ادامه دادیم، مسئولیت پخت و پز روزانه برای خانواده را برعهده گرفتم. گرچه همسرم را بخشیده بودم، اما وقتی غذایی را که می‌پختم باب میلش نبود و او شکایت می‌کرد، واقعاً از دست او ناراحت می‌شدم.

با خودم فکر می‌کردم: او نیز یک تمرین‌کننده فالون دافا است، پس چگونه می‌تواند چنین رفتاری داشته باشد؟ او همچنین درمورد چگونگی تمیز کردن اجاق گاز آشپزخانه ایراد می‌گرفت که بعد از اتمام پختن سه وعده غذا برای خانواده، چرب و کثیف می‌شد. هرچه بیشتر در این مورد فکر می‌کردم، رنجش بیشتری نسبت به او در وجودم احساس می‌کردم. گرچه‌ سعی می‌کردم خشمم را درمقابل او کنترل کنم، اما نمی‌توانستم در درون خودم آن را رها کنم.

نهایتاً، محصول تمیزکننده‌ای را یافتم که به‌خوبی تمیز می‌کرد و علاوه بر آن به من کمک می‌کرد که آشپزخانه‌ام تمیزتر و خوشبوتر شود. پس از بررسی آشپزخانه همسرم رضایتش را اعلام کرد. او باور داشت که فقط اگر هر کاری را جدی بگیرم،

می‌توانم آن‌را به‌خوبی انجام دهم.

سه سال از زمانی که با همسرم آشتی کرده‌ام گذشته است. با مشاجره و بحث با من، به من کمک کرده تا در مسیر تمرین تزکیه، وابستگی‌ام را به نگهداشتن کینه و رنجش ازبین ببرم.

چگونگی یاد گرفتن نگاه به‌درون

به‌عنوان یک تمرین‌کننده، دریافتم که همیشه باید خودم را در اصول جهانی حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری جذب کنم که مرا به خانه واقعی‌ام هدایت می‌کند.

درواقع، دریافتم که انجام آن در تمام اوقات مشکل است، خصوصاً در مورد تزکیۀ «بردباری». اغلب، هنگامی‌که اختلافات و ناسازگاری‌ها به‌وجود می‌آمدند، آنها را به‌شیوه‌ای باوقار و محترمانه مانند مردم عادی تحمل کرده، و سعی می‌کردم خودم را با سخنان استاد تسلی دهم که بیان کردند: «...وقتی با سختی‌هایی مواجه می‌شوند، در حال باز پرداخت بدهی کارمایی هستند...» (سخنرانی اول در جوآن فالون).

موفق نشدم به‌درون نگاه کنم تا وابستگی‌هایی را که سبب ایجاد این مشکل شده‌اند، پیدا کنم.

در ماه آوریل 2016 به‌خاطر صحبت با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه، به‌مدت 15 روز به‌طور غیرقانونی بازداشت شدم. آنگاه، به‌تدریج یادگرفتم که چگونه به درون خودم نگاه کنم.

از طریق مطالعه مقالات بسیاری که هم‌تمرین‌کنندگان در هفته‌نامه مینگهویی به‌اشتراک گذاشته بودند، دریافتم که چرا در بازداشتگاه تحت آزار و شکنجه قرار گرفتم. به این دلیل بود که وابستگی به غرور بیش از حد و ازخود راضی بودن در مورد دستآوردهایم داشتم. به‌خاطر می‌آوردم در شبی که حقیقت فالون گونگ را برای دوازده دانش‌آموز فارغ‌التحصیل روشن می‌کردم، یکی از آنها گزارشم را به پلیس داد. به همین دلیل مرا به بازداشتگاه فرستادند.

آن درسی جدی برای آموختن بود. چگونه می‌توانستم این‌گونه خودستایی کنم؟ روزی، هنگامی‌که مقاله‌ای را در هفته‌نامه مینگهویی مطالعه می‌کردم، با کلمه «فروتنی» مواجه شدم. متوجه شدم که این کلمه‌ای بود که استاد توجهم را به آن جلب و یادآوری کردند که همواره خوددار، ملایم و فروتن باشم. درنتیجه، زمان بسیاری را صرف مطالعه مقالات تبادل تجربه درباره چگونگی نگاه به‌درون برای یافتن دلائل در درون خودم کردم. سپاسگزار و خوشحالم که اکنون آموخته‌ام در طول درد و رنج چگونه به‌درونم نگاه کنم.

تزکیه خودم هنگام روشنگری حقیقت

استاد بیان کردند:

«یک حقیقت را به شما می‌گویم: تمام روند تزکیه، روند دائمی رها کردن وابستگی‌های بشری است.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

چهار سال قبل، تمرین فالون دافا را ازسرگرفتم. در همان روز اول، بیرون رفتم تا با مردم درباره دافا صحبت کنم، بدون اینکه به توصیه‌های یک هم‌تمرین‌کننده توجه کنم، که معتقد بود قبل از روشنگری حقیقت، بهتر است فا را به‌خوبی مطالعه کنم. اما، فکر می‌کردم باید از تک‌تک روزها برای بیان حقایق به مردم استفاده کنم تا دِین خود را ادا کرده باشم.

برای دیدن یکی از همکلاسی‌های مدرسه ابتدایی رفتم تا او را تشویق کنم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شود. وقتی از من پرسید چرا باید از حزب خارج شود، لحظه‌ای دست و پایم را گم کردم، آنگاه به‌طور عادی پاسخ دادم: «برای منزوی کردن ح.ک.چ». ظاهراً، این پاسخ اصلاً قانع‌کننده نبود و او بدون اینکه برگه خروج از ح.ک.چ را امضاء کند آنجا را ترک کرد. آن درسی بدی بود که آموختم که تا چه حد مهم است فا را به‌خوبی مطالعه کنم و مقالات تبادل تجربه‌ای را بخوانم که هم‌تمرین‌کنندگان در هفته‌نامه مینگهویی به‌اشتراک می‌گذارند.

هنگامی‌که مطالعه فا موضوعی جدی برایم شد، بسیار خوشحال شدم که می‌دیدم تغییراتی روی داده است. روز به روز، به تعداد افرادی که به آنها کمک کرده بودم از ح.ک.چ خارج شوند اضافه می‌شد. در حال حاضر، بدون توجه به شرایط آب و هوا یا زمان روز، بیرون می‌روم تا حقیقت را برای مردم به‌صورت رودررو روشن کنم.

همچنین باور دارم که روند روشنگری حقیقت، روند تزکیه شین‌شینگ شخص نیز است. وابستگی‌های بسیاری داشتم، شامل ترس، سوءظن و شهوت. وابستگی قوی‌ای به شهوت و احساسات داشتم. وقتی خانمی را می‌دیدم، افکار بد به ذهنم هجوم می‌آوردند و هنگامی‌که با افراد در مکان‌های عمومی درباره دافا صحبت می‌کردم، جرأت نمی‌کردم مستقیماً به چشمان آنها نگاه کنم.

تصمیم گرفتم که از آن وابستگی‌ها رها شوم و از استاد کمک خواستم. حدود نیم ماه بعد، وقتی با مردم درباره دافا صحبت می‌کردم، با کمال تعجب دریافتم که می‌توانم سرم را بالا نگهدارم، لبخند بزنم و به چشمان آنها نگاه کنم.

اما، بزرگترین چالش در تمرین تزکیه‌ام این بود که چگونه از وابستگی‌ام به شهوت رها شوم. تنها راه برای انجام این کار این بود که فا را به‌طور کوشاتری مطالعه کنم. خوشحالم که می‌بینم وابستگی‌ام به شهوت اکنون به‌طور اساسی برطرف شده است.

از آنجا که یک نویسنده رسانه‌های اجتماعی بودم و اطلاعات بسیاری جمع‌آوری کرده بودم، اعتقاد داشتم که می‌توانم اکثر سؤالات عمومی را که مردم مطرح می‌کردند پاسخ دهم.

روزی، خانمی به من گفت که به خوبی‌های فالون گونگ باور دارد، اما سردرگم شده بود که فالون گونگ با تشویق مردم به خروج از ح.ک.چ، درگیر سیاست شده است. توضیح دادم: «در چین فئودالی، آن صاحب‌منصبان دانشمند عموماً‌ ثروت ملت و دولت را ارج می‌نهادند. آنها در اصل بر این باور بودند که: «یک رهبر باید قبل از مردم برنامه‌ریزی کند و نگران باشد و بعد از مردم از ثمرۀ کار لذت ببرد.» اما نگاهی به واقعیت امروز در چین داشته باشید: بسیاری از مقامات فاسد رژیم ح.ک.چ وجود دارند که بی‌پروا و حریص هستند. بنابراین خروج از ح.ک.چ کاری سیاسی نیست بلکه کاری اخلاقی است.»

در ادامه گفتم: «متأسفانه، امروز، ما به‌سختی می‌توانیم مقاماتی را در ح.ک.چ پیدا کنیم که استانداردهای اخلاقی یک صاحب‌منصب دانشمند در زمان باستان را حفظ کنند. این یک جامعه مدرن است که اصول اخلاقی به‌شدت سقوط کرده است. چرا ما نباید بخواهیم که ح.ک.چ اهریمنی را محکوم کنیم؟»

ظاهراً، آنچه را که بیان کردم، رفتار ناعادلانه‌ای را که پسرش در محل کار با آن مواجه شده بود به‌خاطرش آورد. او خوشحال بود که از ح.ک.چ خارج می‌شود و امیدوار بود که بحثی دیگر درباره این موضوع با من داشته باشد!

قدردانی بی‌پایان برای بخشش و برکات استاد

مدتی از درد سینه رنج می‌بردم. یک روز، هنگامی‌که تمرین چهارم را انجام می‌دادم، در مسیر مکانیسم‌های انرژی، دست‌هایم را به پایین پایم دراز کردم. ناگهان این احساس به من دست داد که گویی «یک توده بزرگ» در درون شکمم به پایین افتاد. می‌دانستم این استاد هستند که بدنم را برایم پاک می‌کنند. حتی اگر گاهی اوقات احساس درد می‌کردم، همچنان به روشنگری حقیقت برای سایرین ادامه ‌می‌دادم. به این ترتیب، روز به روز، کم کم، درد قفسه سینه‌ام به‌تدریج برطرف شد.

هم تمرین‌کنندگان از من خواستند که درمورد تجربه شخصی‌ام در روشنگری حقیقت برای مردم صحبت کنم. قبل از ملاقات گروه مطالعه فای محلی‌مان، آماده سازی دقیقی را برای گفتگو انجام دادم. صبح روز بعد، هنگام تمرین مدیتیشن نشسته، احساس کردم که گویی استاد مرا به سطح بالاتری هل می‌دهند و طولی نکشید که وارد سکون عمیقی شدم.

سایر تمرین‌کنندگان الهام‌بخشم بودند تا در تلاشی برای تنظیم شکایت کیفری علیه دیکتاتور سابق چین، جیانگ زمین، کسی که دستور آزار و شکنجه فالون گونگ را داد ملحق شوم. من نیز قربانی این آزار و شکنجه شده بودم. درحالی که درباره این فکر می‌کردم، ناگهان موجی از انرژی از بالای سرم سرازیر شد و می‌دانستم این استاد بودند که یک چنین تجربه شگفت‌انگیزی را عطا کردند.

پس از اینکه نوشتن نامه شکایت کیفری علیه جیانگ را به‌پایان رساندم، روز بعد باران شدیدی می‌بارید. تماسی تلفنی با یک پیک از شرکت خدمات تحویل سریع کالا گرفتم تا برای جمع‌آوری نامه‌ها به محل کارم بیاید. زمان زیادی طول کشید تا به محل کارم برسد. او به من اطلاع داد که سرویس برای ارسال تمامی نامه‌ها به ادارات دولتی مربوطه در پکن لغو شده است. متوجه شدم که احتمالاً به دلیل تماس من با پیک بود که بعد از آن بخش امنیت عمومی محلی از کارفرمای من خواسته بود که صحبتی با من داشته باشد تا مرا وادار کند که ادعای قانونی‌ام را علیه جیانگ زمین رها کنم.

دریافتم برای فرستادن نامه شکایتم، بهترین راه خدمات پست معمولی بجای پست سریع‌السیر است. این رویکرد برایم بخوبی کارگشا بود. بعد از آن، این تجربه را با هم‌تمرین‌کنندگان به‌اشتراک گذاشتم و خوشحال بودم که هر نامه شکایت علیه جیانگ، به این طریق فرستاده شد. حتی هر رویداد بدی نیز جنبه مثبتی دارد!

استاد بیان کردند:

«آنچه که اتفاق می‌افتد این است که وقتی آن‌جا بنشینید، احساس خوب و بسیار راحتی خواهید داشت، مثل این‌که در داخل پوسته یک تخم مرغ نشسته‌اید، آگاه خواهید بود که درحال انجام تمرین هستید، اما احساس خواهید کرد که تمام بدن‌تان نمی‌تواند حرکت کند. این آن چیزی است که باید در تزکیه ما اتفاق بیفتد. موقعیت دیگری وجود دارد که وقتی مدتی می‌نشینید، در می‌یابید که پاها ناپدید شده‌اند و نمی‌توانید بفهمید کجا رفته‌اند، بدن نیز ناپدید می‌شود، بازوها و دست‌ها نیز ناپدید می‌شوند، فقط سر باقی می‌ماند.» (سخنرانی هشتم در جوآن فالون)

جای تعجب نیست، هنگامی که تمرین پنجم را انجام می‌دهم، احساس خیلی خوبی دارم. گاهی اوقات می‌توانم در یک چنین حالت شگفت‌انگیزی از ذهنم برای بیش از یک ساعت باقی بمانم.

مطالب بالا تجربیات شگفت‌انگیزم از تمرین فالون دافا است که مایلم به استاد گزارش کنم و با هم‌تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم. لطفاً اگر مطلب نامناسبی وجود دارد به آن اشاره کنید.