(Minghui.org) من و همسرم هردو فالون دافا را تمرین می‌کنیم. شغل‌مان ایجاب می‌کند که با پول و دارایی‌های شرکت سرو کار داشته باشیم. به‌طور خاص، کارمن این است که حساب‌های پروژه‌های ساختمانی را حسابرسی کنم.

تمرین فالون دافا به من کمک کرد برای ازبین بردن وابستگی‌هایم به منافع شخصی درک عمیقی به‌دست آورم. مایلم تجربه‌هایم را در این زمینه به‌اشتراک بگذارم.

رفتاری مطابق با فا

مردم غالباً به خانه‌مان می‌آمدند و به ما هدایایی می‌دادند، به‌ویژه هنگامی‌که پروژه‌های ساختمانی نزدیک به اتمام بود. همچنین ما را برای صرف شام به رستورانی در بیرون دعوت می‌کردند. قبل از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کنم، این دعوت‌ها را قبول می‌کردم.

اما، پس از کسب فا، دریافتم که کارهای بسیاری را که قبلاً انجام می‌دادم مطابق با آموزه‌های فا نبوده است. برای نمونه، از قدرتم برای منافع شخصی استفاده می‌کردم. بستگانم را استخدام کردم و به آنها دستمزد تمام وقت برای کارهای بسیار کوچک پرداختم و دعوت مردم را برای صرف شام در بیرون ‌پذیرفتم.

وقتی دریافتم که نباید این کارها را انجام دهم، من و همسرم رفتارمان را تغییر داده و خودمان را دقیقاً براساس فا منضبط کردیم.

تزکیه مسئله‌ای جدی است و وقتی یک بار کاستی‌های‌مان را تشخیص می‌دهیم باید آن را به‌خوبی انجام دهیم. رفتارمان نیز نشان می‌دهد که آیا به استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا باور داریم یا نه.

یک مقام رسمی شرکت ساختمانی به من یک پیجر موتورولا داد که در آن زمان ارزش آن چند هزار یوآن بود. اما متوجه شدم که باید خودم را مطابق با فا اداره کنم، پیجر را برگرداندم.

دستاوردهای مردم عادی در تزکیه ارزشی ندارند

در حرفه‌ام با پول سروکار داشتم، اما سریع این وابستگی به کسب منافع را رها کردم که می‌توانستم از موقعیت شغلی‌ام به‌دست آورم.

هنگامی‌که آزار و شکنجه فالون دافا آغاز شد، برای دادخواست به پکن رفتم. مأموران پلیس می‌خواستند مرا زندانی کنند، اما یکی از مأموران گفت: «رئیس تو به اینجا آمد و از ما خواست که تو را بازداشت نکنیم. به ما گفت که تو تنها فرد خوب در شرکت هستی. چند سال حساب درآمد و خرج شرکت را انجام داده‌ای؟»

به او گفتم که بیش از 10 سال است که این کار را انجام می‌دهم. او می‌خواست بداند با قبول نکردن هدایا و رشوه در طول آن زمان چقدر ضرر کرده‌ام. به او گفتم: «من فالون دافا را تمرین می‌کنم. چیزی از دست نمی‌دهم.»

تحت‌تأثیر فشار قرار نگرفتن

یک بار وقتی یک گروه تجاری از استان جیانگسو برای دیدار به شرکت ما آمدند، رئیسم از من دعوت کرد که برای شام به آنها ملحق شوم.

تعداد 22 نفر دور دو میز نشسته بودند. وقتی آنها شروع به نوشیدن شراب کردند، رئیس‌شان اعلام کرد: «در ابتدا برای نشان دادن احترام‌مان به شما به سلامتی شما می‌نوشم.» او دو لیوان نوشیدنی الکلی نوشید، آنگاه پرسید: « آیا همه نوشیدنی دارند؟»

من تنها کسی بودم که نوشیدنی نداشتم، بنابراین یکی از همکاران گفت: «این شخص الکل نمی‌نوشد.»

یکی از حاضران با شگفتی سؤال کرد: «چرا نمی‌نوشید؟»

پاسخ دادم: «من فالون دافا را تمرین می‌کنم، بنابراین الکل نمی‌نوشم.»

رئیس آن گروه تجاری، آنگاه دو لیوان دیگر پر کرد و نوشید. او گفت: «بگذار چیزی بگویم و آنگاه می‌توانی فکر کنی که آیا باید بنوشی یا نه. من اهل جیانگسو هستم که 1600 کیلومتر از اینجا فاصله دارد. از شما بزرگ‌تر هستم. بهتر است بگوییم که سرطان پیشرفته دارم و چند روز بیشتر زنده نیستم: آیا فکر می‌کنید که باید بنوشم؟»

پس از شنیدن سخنان او، می‌دانستم که اگر الکل ننوشم، به‌عنوان بی‌احترامی به او تلقی می‌شود. همه منتظر بودند تا ببینند من چه کار می‌کنم.

درحالی‌که فکر می‌کردم چگونه باید پاسخ دهم، سخنان استاد را به‌خاطر آوردم. استاد بیان کردند:

«اما، بعد از این‌که نوشیدن الکل را کنار گذاشتید نباید دوباره بنوشید.» (سخنرانی هفتم در جوآن فالون)

بنابراین تصمیم خود را گرفتم و برایم مهم نبود که چه اتفاقی خواهد افتاد، الکل نمی‌نوشم.

به‌محض اینکه آن تصمیم را گرفتم، راننده شرکت دو لیوان مرا برداشت و نوشید. رئیس گروه دیدارکننده گفت: «شما روابط خوبی با سایرین دارید ــ حتی راننده هم به‌خاطر شما می‌نوشد.»

در میهمانی‌های بعدی، سایرین برایم نوشیدنی غیرالکلی آماده می‌کردند و از من نمی‌خواستند الکل بنوشم.

درکم این است که وقتی تزکیه می‌کنیم باید خودمان را محدود کنیم. تا زمانی که مطابق معیارهای فا کارها را انجام می‌دهیم، چنین آزار و اذیتی دیگر آزارمان نخواهند شد. اما، اگر یک وابستگی را به‌آرامی و با اکراه رها کنیم، آزار و اذیت مکرراً اتفاق خواهد افتاد و سختی‌های بیشتری را تجربه خواهیم کرد.