(Minghui.org) پدرشوهرم 86 ساله و بی‌سواد است. وقتی با او صحبت می‌کردیم، مانند این بود که نمی‌توانست بفهمد یا آنچه گفته بودیم را به‌خاطر نمی‌آورد. یک روز به‌نظر رسید که درد دارد و ابروهایش درهم پیچیده بود. وقتی از او پرسیدیم گفت که پاهایش درد می‌کنند و به‌سختی می‌تواند از پله بالا برود.

به او گفتم «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند و حالش بهتر خواهد شد.

به‌جای تشکر، به من خیره شد. سپس گفت که بانوی مسنی روز قبل دربارۀ فالون دافا با او صحبت کرده و بروشوری به او داده است. پس از اینکه آن خانم رفته بود، بروشور را به زمین انداخته بود.

در ذهنم شک نداشتم که این دلیل درد پایش است. به او گفتم که این بروشورهای روشنگری حقیقت برای مردم هستند تا حقیقت فالون دافا را درک کنند. گفتم: «آن بانو بروشور را به شما داد بدون اینکه یک ریال درخواست کند. می‌توانستی به او بگویی که نمی‌توانی بخوانی و آن را پس بدهی یا اینکه می‌توانستی آن را به خانه بیاوری تا ما بتوانیم آن را برایت بخوانیم. دور انداختنش اشتباه بود.»

احساس شرم کرد و گفت که امروز بعدازظهر متوجه شده که آن بروشور هنوز روی زمین است. از او خواستم که برود و آن را بردارد و به خانه بیاورد. روز بعد آن را برداشت.

روز دوم دختر و دامادش به دیدنش آمدند. هنگام صرف شام به آنها گفت چه روی داده و بروشور را از جیبش بیرون آورد.

پدرشوهرم گفت: «آن حقیقتاً مؤثر بود. آن بروشور را برداشتم و به خانه آوردم. درد پایم ازبین رفت. این شگفت‌انگیز است.»

دختر و دامادش هر دو بروشور را بعد از شام خواندند.

به پدرشوهرم گفتم: «می‌بینید، آن تمرین‌کنندگان فالون گونگ حقیقتاً متفاوت هستند – آنها عالی هستند! مهم نیست حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) چگونه آنها را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد، آنها هنوز مایلند برای فالون دافا صحبت کنند. این تمرین تزکیه خوب است و آن به مردم آموزش می‌دهد که مهربان و صادق باشند.»

وقتی به او یادآوری کردم که تکرار کند: «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»، به او توضیح دادم که آن دو جمله سلامتی را بهبود می‌بخشد. او لبخند زد و سر تکان داد.