(Minghui.org) کنفرانس تبادل تجربه فالون دافای 2019 در غرب میانه ایالات متحده در 4اوت2019 در شیکاگو، ایلینوی برگزار شد. 19 تمرینکننده در این باره صحبت کردند که چطور از مزایای این روش تزکیه بهرهمند شدند و ازطریق اطلاعرسانی درباره فالون دافا و افشای آزار و شکنجه وحشیانه آن در چین طی 20 سال گذشته، با این آزار و شکنجه مقابله کردند.
کنفرانس تبادل تجربه فالون دافای 2019 در غرب میانه ایالات متحده در 4اوت2019 در شیکاگو برگزار شد.
19 تمرینکننده در طول این کنفرانس درباره تجربیات تزکیه خود صحبت کردند.
20 سال روشنگری حقیقت
خانم لو از اوهایو از این گفت که چگونه طی 20 سال گذشته حقیقت را روشن کرد. او با مقامات دولتی تماس گرفت، درباره فالون دافا به آنها گفت و درباره تبلیغات حزب کمونیست چین(ح.ک.چ) علیه این روش تزکیه صحبت کرد. او گفت: «وقتی آزار و شکنجه تازه آغاز شده بود، خوابی دیدم که در آن، همراه سایر تمرینکنندگان در میدان بزرگی مملو از تالابهای بزرگ و گلآلود بیشمار بودیم. هریک از ما مسئول یک تالاب بودیم و در کنار آنها ایستاده بودیم و به نجات مردم کمک میکردیم.» او به یک عضو کنگره و همسرش کمک کرد و درباره فالون دافا به آنها گفت.
او گفت: «از این خواب متوجه شدم که روشنگری حقیقت برای مقامات منتخب، مأموریت من است. باید به آنها و نمایندگان کمک کنم آینده خوبی داشته باشند.» یک بار باید درخصوص موضوعی فوری با دو عضو کنگره ملاقاتی میداشت که علائم بیماری و تب در او ظاهر شد، اما تصمیم گرفت به هر حال به دیدار آنها برود. در هواپیما به سمت واشنگتن دیسی، متوجه شد آن دو عضو کنگره که قصد ملاقات با آنها را داشت، نزدیک او نشستهاند- یکی در جلو و دیگری در پشت سرش. او نامهها را به آنها داد و قرارهایی را برای ملاقات با آنها در دفترشان گذاشت. او توضیح داد: «از این تجربه فهمیدم كه وقتی بر مشکلات غلبه میكنیم و مصمم میمانیم، استاد به ما كمك میكنند و بهترینها را برایمان نظموترتیب میدهند.»
خانم شانگ که در شهر کوچکی در ایلینوی زندگی میکند، تصمیم گرفت درباره فالون دافا به چینیها بگوید و آنها را از تبلیغات افتراآمیز ح.ک.چ آگاه کند. او شروع به برقراری تماسهای تلفنی با چین کرد. او گفت: «وقتی آماده بودم تا اولین تماس تلفنیام را بگیرم، احساس کردم خیلی سردم است. آنقدر عصبی بودم که فکر میکردم قلبم از سینهام بیرون خواهد پرید. اگرچه چیزی را که باید میگفتم از قبل آماده كرده بودم، نمیتوانستم روان و مسلط صحبت كنم.» او بعد از آن، هنگام صحبت با سایر تمرینکنندگان متوجه شد که این مداخله ناشی از وابستگیها و عقاید و تصورات بشری است، چیزی که باید رویشان کار کند تا بتواند رهایشان کند.
همانطور که خانم شانگ بر افکار منفی خود غلبه میکرد، متوجه سایر وابستگیهایش مانند شوروشوق بیشازحد نیز شد. او همچنان روی ازبین بردن وابستگیهایش کار کرد و مهارتهای روشنگری حقیقت و شینشینگش، هر دو بهطرز چشمگیری رشد کردند. او به تازگی شروع کرده تا به سایرین بیاموزد چگونه برای کمک به نجات چینیها، با چین تماس تلفنی بگیرند.
آنی چنِ 23ساله اهل میشیگان گفت که وقتی 2 سال داشت، تمرین دافا را همراه مادرش آغاز کرد. او گفت: «امروزه، چیزهای زیادی وجود دارد که حواس جوانان را پرت میکند، مانند غذای خوب و تفریح با دوستان. اینها مانع از این میشوند که در تزکیهمان کوشا باشیم و در فعالیتهای روشنگری حقیقت مشارکت کنیم.» او توضیح داد که این تأثیرات بد در دانشگاه ادامه دارند، از جمله نوشیدن مشروبات الکلی، اعتیاد به رسانههای اجتماعی، رابطه جنسی، سرگرمی و بیاعتنایی به سنت. آنی اظهار داشت که اکثر تمرینکنندگان جوان، پس از فارغالتحصیلی از کالج، به دنبال شهرت، حقوق بالا و مشاغل موفق هستند. بهحدی سرشان شلوغ است که نمیتوانند روی پروژههای دافا کار کنند. وقتی او آخرین سخنرانی استاد را خواند، احساس بدی داشت.
استاد بیان کردند:
«بهنظر میرسد افراد جوان گرایش دارند اهداف بلندپروازانهای در زندگی داشته باشند و بهسختی میتوانند ذهن خود را پایدار کنند.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2019»)
آنی گفت: «قبلاً بهانههایی برای خودم میآوردم.» وقتی متوجه شد که بسیاری از تمرینکنندگان جوان خود را وقف روزنامه اپک تایمز یا تلویزیون انتیدی کردهاند، تعبیرش این بود که آن تمرینکنندگان متفاوت هستند، زیرا ازنظر سنی بزرگتر از او هستند. وقتی تمرینکنندگان جوان را در حال اجرا در شن یون میدید، احساس میکرد آنها بهدلیل داشتن محیطی مساعد، آنقدر خوب عمل میکنند.
او در ادامه گفت: «میدانم كه استاد براساس سن یا طول مدت تزکیه تمرینکنندگان، بین آنها فرق نمیگذارند. گرچه نسبتاً جوان هستم، اما هنوز هم مرید دافا هستم و نمیتوانم بهانههایی مانند این بیاورم که خیلی سرم شلوغ است یا خیلی جوان هستم. بهعنوان یک مرید دافا باید سه کار را بهخوبی انجام دهم و مطابق با استاندارد باشم.» بنابراین مسئولیت پروژههای بیشتری را برعهده گرفت و وابستگیاش را به تنبلی و راحتطلبی رها کرد.
کلی گائو از ایندیانا در 3سالگی همراه مادرش در چین تمرین دافا را شروع کرد. پس از شروع آزار و شکنجه، او بهتدریج این روش تزکیه را کنار گذاشت. وقتی در سال 2016 برای تحصیل به خارج از کشور رفت، تمرین دافا را از سر گرفت و سرانجام معنای تزکیه حقیقی را درک کرد. او درباره این صحبت کرد که چگونه ازطریق از بین بردن كارمای فكری با خود حقیقیاش ارتباط برقرار کرد، با تمرین بردباری شینشینگش را بهبود بخشید و چطور بر محنتهای بیماری غلبه کرد. او گفت: «ترجیح میدادم با غربیها درباره آزار و شکنجه صحبت کنم. از چینیها دوری میکردم، زیرا ترس داشتم و میترسیدم وجهه خود را ازدست بدهم، زیرا ذهن آنها بر اثر تبلیغات ح.ک.چ مسموم شده بود و ممکن است به حرفهایم گوش ندهند.» وقتی به یاد آورد که چگونه تمرینکنندگان در چین رنج عظیمی را متحمل میشوند، احساس بدی پیدا کرد. او شروع کرد به مکانهای گردشگری برود و با سایر تمرینکنندگان همکاری کند و یاد بگیرد چگونه در روشنگری حقیقت برای بازدیدکنندگان از کشور چین بهتر عمل کند. کلی گفت: «میتوانستم احساس کنم که استاد از من حمایت و مرا روشن و آگاه میکنند. وقتی افکار درستی داشتم یا تمایل داشتم خوب عمل کنم، استاد همیشه کمکم میکردند تا بهتر عمل کنم. بسیار سپاسگزارم.»
چند تمرینکننده درباره این صحبت کردند که چگونه با تمرین فالون دافا آشنا شدند و سفر تزکیه خود را آغاز کردند. ریک کمپبل از میسوری گفت که او بسیاری از آیینهای مختلف و فرهنگ شرقی را بررسی کرد و پس از اینکه متوجه شد برخی از این آیینها درست نیستند، دلسرد شد و تصمیم گرفت به جستجویش خاتمه دهد.
او گفت: «مدت کوتاهی پس از آن، ویدئویی را دیدم که در آن تمرینکنندگان فالون دافا مشغول مدیتیشن بودند. اگرچه آن فقط حدود 10 ثانیه طول کشید، "واقعاً توجهم را جلب کرد."» او در اینترنت به دنبال فالون دافا گشت و نسخهای از جوآن فالون را خرید. نخست بهخاطر تجربیات گذشتهاش خیلی محتاط بود. او همیشه میتوانست شکافهای بزرگی را در هر روشی که قبلاً بررسیاش کرده بود، پیدا کند. مدام آموزههای فالون دافا را میخواند. او گفت: «بعد از یک سال، فهمیدم که فالون دافا خاص است- با هر آنچه که قبلاً میشناختم فرق دارد و این حقیقت دارد.»
ریک توضیح داد که تمرین تزکیه آسان نیست. اگرچه پیشرفتم کند بود، اما پیشرفت میکردم. او گفت: «طی چند ماه گذشته، توجه بیشتری به رشد شینشینگ و خصوصیات اخلاقیام کردم.» او گفت: «سفری طولانی را طی کردم تا اینکه چهار سال پیش فالون دافا را پیدا کردم. میدانم که فالون دافا بهترین است و جنبههای زیادی است که باید با جذب کردن خودم در دافا، در آنها بهتر عمل کنم.»
اینا شلیی، وکیلی از اوهایو، نخستین بار در سال 2007 که دانشجوی حقوق بود، درباره فالون دافا شنید. او گفت: «یک روز مادرم سوار قطار بود و تمرینکنندهای درباره فالون دافا به او گفت. او تحت تأثیر مزایای سلامتی آن قرار گرفت و آن را به من توصیه کرد.» اینا از خواندن کتاب جوآن فالون لذت برد و خودش تمرینات را بهصورت آنلاین یاد گرفت. وقتی در خانه و بیمار بود و نمیتوانست به کالج برود، چند بار به جلسات مطالعه گروهی فا پیوست. او دوست داشت تمرینات را انجام دهد، اما تزکیه را بهطور کامل درک نمیکرد. او به یاد آورد: «به بیماریام وابسته بودم، بنابراین به معنای عمیقتر فا روشن نمیشدم.» پس از چند ماه دیگر به محل تمرین گروهی نرفت.
در فوریه2014، اینا تصمیم به خواندن دوباره جوآن فالون گرفت. او توضیح داد: «این بار، احساس کردم دری که مدت طولانی بسته بود ناگهان باز شد و درنهایت فهمیدم که فالون دافا چقدر گرانبها است.» او گفت: «جوآن فالون نردبانی بهسوی آسمان است و میتواند به من در داخل و خارج از کشور کمک کند.» او درک کرد که ریشۀ بیماری، کارما است و برای تمرینکنندگان فرصتی فراهم میکند تا شینشینگ خود را رشد دهند. او گفت: «خیلی سپاسگزارم که فرصت دومی داشتم تا این روش را تمرین کنم- چیزی که منتظر آن بودم. همچنین از فرصتهایی که از زمان قطعکردن تمرین در سال 2007 هدر دادم، پشیمان هستم. تصمیم گرفتم که بیشتر کار کنم و فرصتهای تلفشده را جبران کنم.»
خانم مائو از میسوری درباره این صحبت کرد که چگونه برایش یادآوری شد که به درون نگاه کند. او گفت: «چون به درون نگاه نمیكردم، زمین خوردم و دو برآمدگی بزرگ روی سرم بوجود آمد.» هنگامی که او در ماه ژوئیه در رویدادهای واشنگتن دیسی شرکت کرد، پس از اینکه تمرینکنندهای گفت که فاقد افکار درست است، مضطرب شد. خانم مائو امسال در مراسم راهپیمایی در واشنگتن دیسی شرکت کرد، اما افکار شکایت و نارضایتی داشت. او لغزید و دوباره زمین خورد و برآمدگی دیگری در ناحیه چشمش بوجود آمد.
او گفت: «وقتی برای مطالعه فا و انجام تمرینات آرام شدم، بهعنوان شاگرد دافا فهمیدم که باید طبق اصول دافا رفتار کنم. این شامل زمانی است که با سایر تمرینکنندگان تضاد دارم. بهجای این که به بیرون نگاه کنم و عقاید خودم را دنبال کنم، باید به درون نگاه کنم و خودم را بهبود بخشم. اگر نتوانم صعود کنم و در دام این افکار بشری بیفتم، هنوز فردی عادی هستم.» وقتی شینشینگ او رشد کرد، برآمدگیهای روی چشمش ناپدید شد.
آقای یو از میشیگان درباره تجربه خود در هنگام شرکت در رویدادهای دافا در نیویورک در اوایل سال جاری صحبت کرد. او در رویداد شکلدهی کلمات حقیقت، نیکخواهی، بردباری در جزیره گاورنرز، به سایر تمرینکنندگان پیوست. به دلیل شینشینگ ضعیفش و درد مفاصل زانو که به مدت 10 سال او را آزار داده بود، نشستن در حالت مدیتیشن بهمدت 2 ساعت، برایش بسیار چالشبرانگیز بود. هنگامی که این رویداد به پایان رسید، هزاران تمرینکننده صف کشیدند و منتظر بودند سوار کشتی شوند. او نگران بود که قبل از بسته شدن پارکینگ نتواند برسد. او بهجای ایستادن در صف، جلو رفت و سوار کشتی شد.
اگرچه یک ساعت جلو افتاده بود، اما در ترافیک گیر افتاد و رزرو هتلش باطل شد. او پس از حدود دو ساعت تلفن زدن به هتلهای دیگر فقط توانست هتلی را در فاصله چند کیلومتر دورتر و در منطقهای دورافتاده پیدا کند. وقتی وارد شد، اواخر شب بود. او گفت: «نمیتوانستم بخوابم و دائم فکر میکردم که کجای کار اشتباه بوده است. فهمیدم که آن روز نتوانستم اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را رعایت کنم. فهمیدم که این مشکلی بزرگ است و باید روی آن کار کنم.»
صبح روز بعد، آقای یو توانست بهمدت یک ساعت کامل مدیتیشن کند، برای اولین بار در دو سال اخیر. او گفت: «احساس خیلی خوبی داشتم! بسیار سپاسگزارم زیرا استاد به من کمک کردند تا وابستگیهای بسیاری را که نادیده گرفته بودم، شناسایی کنم.»