(Minghui.org) مایلم چند تجربه‌ام درخصوص فرستادن افکار درست را با هم‌تمرین‌کنندگان به‌اشتراک بگذارم تا بتوانیم یکدیگر را تشویق کنیم و در تزکیه‌مان کوشاتر باشیم.

قدرت فرستادن افکار درست

برخی از هم‌تمرین‌کنندگان هنوز فرستادن افکار درست را جدی درنظر نمی‌گیرند. ممکن است به این دلیل باشد که تأثیرات آن را نمی‌بینند یا احساس نمی‌کنند.

استاد بیان کردند:

«بنابراين شما بايد فرستادن افكار درست را جدي بگيريد. بدون توجه به اينكه فكر مي‌كنيد توانايي داريد يا نه، بايد آن را انجام دهيد.»
«پس اگر هر شاگرد بتواند آن را انجام دهد، مي‌توانم به شما بگويم، با پنج دقيقه فرستادن افكار درست با همديگر، شيطان در سه‌قلمرو هرگز دوباره وجود نخواهد داشت-- آن اين‏قدر مهم است.» («سخنراني فا در کنفرانس فلوريدا، ايالات متحده آمريکا»)

می‌خواهم تجربه‌ای که هنگام فرستادن افکار درست به سوی پکن در سال 2004 داشتم را به‌اشتراک بگذارم.

من در حدود 240کیلومتری پکن زندگی می‌کنم. لحظه‌ای که دستم را عمود نگاه داشتم، پرتوی از انرژی قدرتمند را احساس کردم که از کف دستم تمام مسیر به سوی پکن ساطع می‌شد. وقتی دستانم را به حالت لوتوس تغییر دادم، قادر بودم مواد سبز تابانی را ببینم که سریعاً از پایین دستانم به نوک انگشتانم در جریان بودند.

اگرچه این لحظات کوتاه بودند، باور داشتم که آنها بازتابی از سطح تزکیه‌ام هستند. اینکه توانستم انرژی را احساس کنم، ممکن است اشاره‌ای از جانب استاد برای اهمیت فرستادن افکار درست باشد.

واضح است که افکار درستِ خالص، قدرتمند هستند. به‌عنوان تمرین‌کنندگان باید به فرستادن افکار درست اصرار داشته باشیم و صرفنظر از اینکه بتوانیم چیزی احساس کنیم یا نه آن را جدی بگیریم. باورمان به استاد و دافا باید قاطع و استوار باشد و باید آنقدر به فرستادن افکار درست ادامه دهیم، تا تمام نیروهای شیطانی ازبین برده شوند.

قدرت شفابخشی دافا

در سال 2006 با چند نفر از دوستان در زمین بازی بودیم و روی چمن شیب‌دار شدیداً زمین خوردم. احساس کردم اعضای داخلی‌ام به‌هم پیچیدند و شروع به تعرق شدید کردم. اما فوراً به یاد آوردم که استاد از من محافظت می‌کنند و به خودم گفتم که حالم خوب خواهد شد.

استاد بیان کردند:

«بدهی‌ها باید پرداخت‌ شوند، به ‌همین ‌جهت‌، در مسیر تزکیه‌تان بعضی‌ از چیزهای‌ خطرناک‌ ممکن‌ است‌ اتفاق‌ بیفتند. اما وقتی‌ این‌ چیزها اتفاق‌ می‌افتند، نخواهید ترسید و نخواهیم گذاشت در خطر واقعی بیفتید.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

وقتی صبح روز بعد بیدار شدم، احساس عجیبی در هر دو سمت بدنم داشتم. به‌طور مشخص‌تر بگویم، احساس می‌کردم چیزی اضافی در لایۀ پوست کمرم برآمده است. ممکن بود که روده‌هایم از میان لایۀ داخلی پوستم لغزیده باشند.

در آن لحظه، کلمات استاد در ذهنم پدیدار شدند:

«ریشۀ من‌ در جهان‌ است‌. اگر کسی‌ بتواند به‌ شما آزار برساند، قادر است به‌ من‌ آزار برساند. به‌عبارتی‌ ساده، آن‌ شخص‌ می‌تواند به‌ این جهان‌ صدمه‌ بزند.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

فکر کردم که حتماً این رویداد توسط استاد ترتیب داده شده است تا ایمان و شجاعتم مورد آزمایش قرار گیرد، درنتیجه روده‌هایم را به حفرۀ شکمم هل دادم و تصمیم گرفتم همه‌چیز را به استاد واگذار کنم. سپس از تخت بلند شدم و بدون اینکه تمام طول روز دربارۀ آن فکری کنم به سر کار رفتم. با حفاظت استاد فوراً بهبود یافتم.

بعداً درک کردم که حتماً به افراد زیادی در زندگی‌های گذشته‌ام آسیب رسانده‌ام و اینکه این روشِ آنها برای تحمیل بازپرداخت آن بوده است. استاد، به‌خاطر مراقبت‌تان سپاسگزارم.

استاد کارمای بیماری را برای مریدان دافا تحمل می‌کنند

قبلاً درد مزمنی در دندان‌های بالایی سمت چپم داشتم. پس از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کردم، درد ازبین رفت.

در عصر 2اکتبر2016 درد دوباره شروع شد. احساس ناراحتی داشتم، اما در کل زیاد نگرانش نبودم.

صبح روز بعد، پس از صرف صبحانه سمت چپ صورتم کم‌کم متورم شد. فکر کردم که این برای ازبین بردن کارما است و حتماً چیز خوبی است که کارمایی که قبلاً ایجاد کرده‌ام را بازپرداخت می‌کنم.

روز 4اکتبر، ورم صورتم به‌قدری شدید شد که سمت چپ صورتم هم‌سطح بینی‌ام شد و به‌سختی می‌توانستم چشم چپم را باز کنم.

ناراحتی را تحمل کردم و مکرراً آموزش‌های استاد در جوآن فالونرا ازبر خواندم.

«وقتی تحمل کردن آن سخت است، می‌توانی آن‌را تحمل کنی. وقتی انجام آن سخت است، می‌توانی آن‌را انجام دهی.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)

صبح 5اکتبر تورم کاهش یافت و کمی ترشح چرکی از بینی‌ام بیرون آمد. وقتی در ظهر افکار درست فرستادم، رودخانۀ کوچکی را دیدم که آنقدر کثیف بود که آبش سیاه شده بود. سپس همین که آب پاک می‌شد، جریان به‌تدریج متوقف شد.

درک کردم که استاد کارمای بیماری را از من برداشتند.

استاد بیان کردند:

«مثالی‌ بزنیم‌، تمام‌ کارمای‌ مختلفی را که در مسیر زندگی باقی‌مانده‌تان وجود دارد جمع می‌کنیم‌ و قسمتی‌ از آن‌‌را از بین‌ می‌بریم، فرض کنید نیمی از آن‌را. نیمۀ باقی‌مانده‌ هنوز هم از یک‌ کوه‌ بیشتر است‌ و نمی‌توانید‌ بر آن‌ چیره‌ شوید‌.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

کارمایی که در این دندان جمع شده بود از یک رودخانه بیشتر بود، پس درخصوص ظهور شدیدتر کارما چطور؟ استاد بیشتر آن را برای ما تحمل کرده‌اند که ممکن است به بلندی یک کوه یا به عمق یک دریا باشد. با دانستن این موضوع، مطلقاً هیچ دلیلی برای سست شدن در تزکیه‌ام ندارم.

بیداری یک دکتر جوان

یک روز با مرد جوانی که مدرک دکترا داشت روبرو شدم. او به‌تازگی در شرکتی مشغول به کار شده بود و کارفرمایش از او خواسته بود که به حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بپیوندد. به من گفت که خودش برای آن ثبت نام نکرده است ولی وقتی در مدرسه بوده به سازمان‌های وابسته به آن پیوسته است. به‌خاطر تصمیمش او را تحسین کردم و تشویقش کردم که از سازمان‌های جوانان ح.ک.چ خارج شود.

گفتم: «ح.ک.چ حقیقتاً بسیار فاسد است. جیانگ زمین برای آزار و شکنجه فالون گونگ، به مقامات فاسدش اجازه داد تا به هر روشی پول جمع کنند. ساختمان‌هایی که دولت ساخته است حتی قبل از اینکه ساخت‌شان به پایان برسد، فرو می‌ریزند. این مسئولین چشم خود را بر استفاده از روغن فاسد برای آشپزی، تهیه کلوچه با کاغذ ضایعاتی و سم در شیرخشک نوزاد می‌بندند. این وحشتناک است!»

او پاسخ داد: «درست است و این موارد همگی گزارش شده است.»

«اما برداشت اعضای بدن از تمرین‌کنندگان زندۀ فالون گونگ برای کسب منفعت بی‌رحمانه‌ترین جنایتی است که ح.ک.چ مرتکب شده است.»

«آنها سنگدل هستند و حتی از نازی‌ها بی‌رحم‌تر هستند.»

در ادامه گفتم: «آزار و شکنجۀ جیانگ علیه فالون گونگ از سوی بسیاری از اعضای بلندپایۀ ح.ک.چ مورد اعتراض قرار گرفته است. جامعۀ بین‌المللی نیز او را به‌خاطر این کار محکوم کرده است. برای توجیه این آزار و شکنجه، کانال تلویزیونی ملی از حقۀ خودسوزی تیان‌آنمن برای ایجاد تنفر علیه فالون گونگ استفاده کرد.»

به او گفتم که چطور بطری پلاستیکی تمرین‌کننده‌ ممکن است دست‌نخورده باشد درحالی‌که گازوئیل داخل آن ظاهراً آتش گرفته است و چطور دختر کوچکی که گلویش سوخته، توانست فقط سه روز بعد از عمل جراحی آواز بخواند.

گفتم: «ح.ک.چ کل ملت را چاپیده است. در مدارس تمام دانش‌آموزان مجبور به ملحق شدن به پیشگامان جوان و لیگ جوانان کمونیست می‌شوند. کسانی که از آنها پیروی نکنند، طرد و مجازات خواهند شد.»

او موافق بود.

«درست مانند آنچه در کشتار میدان تیان‌آنمن روی داد. آن دانشجویان صرفاً به‌خاطر درخواست از دولت برای مجازات مقامات فاسد کشته شدند. بسیاری از خانواده‌ها ازهم گسسته شدند.»

گفتم: «سنگ بزرگی در استان گوییژو است که کلماتی به‌طور طبیعی روی آن نقش بسته است. نوشته شده: "حزب کمونیست چین از بین خواهد رفت." به این معنی است که آسمان نهایتاً حزب شیطانی را نابود خواهد کرد. مردم مهربانی مانند شما باید با نام حقیقی‌تان یا نام فرضی یا مستعار از عضویت در ح.ک.چ خارج شوند تا نجات یابند.»

گفت: «لطفاً به من کمک کنید از پیشگامان جوان و لیگ جوانان خارج شوم. متشکرم. لطفاً مواظب خودتان باشید.»