(Minghui.org) درود استاد! درود هم‌تمرین‌کنندگان!

من 82ساله هستم و در سال 1996 تمرین فالون دافا را شروع کردم. طی 20 سال گذشته، در سفر تزکیه‌ام برای کمک به استاد لی در اصلاح فا، با محنت‌ها و آزمون‌های مختلفی روبرو بوده‌ام، اما با محافظت نیک‌خواهانه استاد لی، بدون مشکل خاصی آنها را با موفقیت پشت سر گذاشته‌ام.

درحالی‌که اصلاح فا به پایان خود نزدیک می‌شود، مایلم تجربیاتم را در این فاهویی ارزشمند چین به اشتراک بگذارم.

با هم کارکردن مانند بدنی واحد

استاد بیان کردند:

«اگر احساس می‌کنید که چیزی در برخی زمینه‌ها در حد ایده‌آل نیست، و شما بهترین تلاش‌تان را می‌کنید که آن را بهتر سازید، آنگاه این قابل‌توجه است، این چیزی است که موجودات خدایی می‌خواهند ببینند و این چیزی است که یک تزکیه‌کننده باید انجام دهد.» («آموزش فا در کنفرانس فای 2013 نیویورک بزرگ»)

اگرچه هماهنگ‌کننده نیستم، سخنان استاد را دنبال کرده‌ام تا در سکوت، تلاش بدن واحدمان را برای نجات مردم کامل سازم.

راه‌اندازی یک مکان تهیه مطالب

بین سال‌های 2011 و 2014، تمرین‌کنندگان منطقه‌ام به مطالب زیادی برای اطلاع‌رسانی درباره آزار و شکنجه فالون دافا به‌دست حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) نیاز داشتند. در آن زمان، مکان‌های تهیه مطالب زیادی وجود نداشت و تمرین‌کنندگان محلی‌مان به حمایت مالی نیاز داشتند. بنابراین من و همسرم تمام تلاش خود را برای کمک در این زمینه به کار گرفتیم.

در سال 2014، بسیاری از تمرین‌کنندگان در منطقه‌مان به‌سختی به هفته‌نامه مینگهویی دسترسی داشتند. کمک‌گرفتن از تمرین‌کنندگانِ دارای مهارت فنی حتی دشوارتر بود. تصمیم گرفتم از تمرین‌کنندگان زادگاهم کمک بگیرم. لپ‌تاپ جدیدی خریدم، به زادگاهم بازگشتم و وقتی دیدم تعداد زیادی مکان کوچک تهیه مطالب در آنجا وجود دارد، هیجان‌زده شدم. تمرین‌کنندگان آنجا درک‌شان را با من در میان گذاشتند و سپس دو نفر از آنها مهارت‌های لازم را برای راه‌اندازی یک مکان تهیه مطالب به من آموختند.

در آن زمان هیچ چیزی درباره نحوه وصل‌شدن به اینترنت و دانلود فایل‌ها نمی‌دانستم. در 76سالگی در یادگیری مطالبِ جدید کند نیز بودم. با وجود این، آن دو تمرین‌كننده صبور و فداكار بودند و این باعث شد متوجه شوم تمرین‌كنندگان بدنی واحد هستند. با یادآوری این سخنان استاد «وقتی تحمل‌كردن آن سخت است، می‌توانی آن ‌را تحمل كنی. وقتی انجام آن سخت است، می‌توانی آن‌ را انجام دهی» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)، به اعتمادبه‌نفس و خرد بیشتری نیز دست یافتم.

اینگونه بود که برخی از مهارت‌های پایه‌ایِ رایانه و نحوه چاپ و ساخت دی‌وی‌دی را آموختم. سپس به شهر محل زندگی‌ام برگشتم و شروع به تهیه مطالب کردم.

بازگرداندن تمرین‌کنندگان سابق

کمک به سایر تمرین‌کنندگان مهم است. یکی از آنها در روستایم، بیش از یک سال پیش تمرین دافا را کنار گذاشت و به بازی مایونگ، بازی‌ای که اغلب با قمار همراه است، روی آورد و خودش را مشغول آن کرد.

دو سه بار به منزلش رفتم تا با او صحبت کنم. «ببین، اصلاح فا احتمالاً به‌زودی به پایان می‌رسد. اگر اینگونه پیش بروی، به کجا می‌رسی؟ به‌عنوان تمرین‌کنندگان، استاد نام ما را از جهنم حذف و کمک‌های بسیار زیادی به ما کرده‌اند. اگر تمرین را کنار بگذاری، آیا خیلی متضرر نمی‌شوی؟ استاد بیش از آنچه ما خودمان را گرامی می‌داریم، ما را گرامی می‌دارند. چگونه می‌توانی استاد را ناامید کنی؟»

او به گریه افتاد، مملو از ندامت بود و گفت: «اشتباه کردم. به من اعتماد کن، جبرانش می‌کنم.» او اظهاریه‌ای رسمی درباره اشتباهاتش نوشت. کمکش کردم آن را به مینگهویی ارائه دهد. از آن زمان، بسیار کوشا بوده و پیشرفت بسیار زیادی کرده است. سه کار را به‌خوبی انجام می‌دهد و درباره فالون دافا به سایرین می‌گوید. ازطریق تلاش‌هایش، صدها نفر متوجه شده‌اند ح‌ک‌چ چگونه مردم بی‌گناه را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد و موافقت کردند از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. او در نجات مردم به سایر تمرین‌کنندگان نیز کمک کرده است.

هفته‌نامه مینگهویی

هفته‌نامه مینگهویی منبع ارزشمندی برای تزکیه ما است. دریافته‌ام که خواندن این مجله برای بسیاری از افراد دیگر نیز درست مانند من، مفید بوده است. با توجه به اینکه برخی از تمرین‌کنندگان در روستایم و مناطق اطراف آن را نمی‌خواندند، نگران‌شان بودم.

برای پرکردن این شکاف، زمانی را صرف جستجوی مقالات هفته‌نامه مینگهویی در رادیو مینگهویی کرده و فایل‌های صوتی را دانلود می‌کردم. برای نمونه:
مشاهده در یک رؤیا: پشیمانی عمیق به‌خاطر انجام‌ندادن مأموریتم
درکم از علل مختلف کارمای بیماری طولانی‌مدت (قسمت پنجم از مجموعه 5قسمتی)
تمرین‌کنندگان فالون دافا در چشم یک موجود روشن‌بین (قسمت اول)
توهم بیماری
بحثی درباره «مسائل کوچک» در تزکیه

علاوه بر اینکه این فایل‌های صوتی را با تمرین‌کنندگان به‌ اشتراک‌ می‌گذاشتم تا به آنها گوش دهند، بیش از 40 مقاله از هفته‌نامه مینگهویی را نیز دانلود کردم تا سایر تمرین‌کنندگان بتوانند از‌طریق کامپیوتر بخوانند (در سرزمین اصلی چین دسترسی به وب‌سایت مینگهویی ممکن نیست، مگر اینکه از نرم‌افزار عبور از مسدودیت‌های اینترنت استفاده کنیم). تأثیرات این کار خوب بود و بسیاری از تمرین‌کنندگان اکنون هفته‌نامه مینگهویی را می‌خوانند.

در مارس2019 به زادگاهم بازگشتم و بیش از 10 کارت میکرواِس‌دی را که حاوی مقالات تبادل تجربه وب‌سایت مینگهویی بود، همراهم بردم. تمرین‌کننده‌ای علائم سکته مغزی را داشتو در بیمارستان بستری شده بود. وقتی نخستین بار به ملاقاتش رفتم، بیش از حد ضعیف بود و نمی‌توانست از تختش پایین بیاید. با وجود این، به او یادآوری کردم فا را بیشتر مطالعه کند و یک کارت میکرواِس‌دی به او دادم تا بتواند به تجربیات سایر تمرین‌کنندگان گوش دهد.

یک هفته بعد که دوباره به ملاقاتش رفتم، حالش خیلی بهتر بود و می‌توانست از تختش پایین بیاید. او گفت یکی از مقالات «درکم از علل مختلف کارمای بیماری طولانی‌مدت (قسمت پنجم از مجموعه 5قسمتی» خیلی کمکش کرد. بخشی از این مقاله به او یادآوری ‌کرد که از شوهرش رنجش به دل دارد، درحالی‌که یک تمرین‌کننده نباید این‌گونه باشد. این مقاله کمکش کرد تزکیه را بهتر درک کند و وضعیتش را بهبود بخشد.

کمک به رشد یک تمرین‌کننده

یک تمرین‌کننده در شهر دیگری مشکلاتی داشت که بیش از یک سال به طول انجامیده بود. سایر تمرین‌کنندگان درک‌های خود را با او به اشتراک گذاشته بودند، اما اوضاع بهتر نشده بود. من نیز بیش از 10 بار به دیدارش رفتم. یکی از مشکلات مهمش این بود که خودآگاه اصلی‌اش ضعیف و مداخله خارجی قوی بود. علاوه بر این، رقابت‌جو و حسود بود و با نظرات سایرین مخالفت می‌کرد. دو مقاله درباره این موضوعات را از مینگهویی دانلود کردم و به او دادم.

بعداً دو مقاله دیگر را نیز دانلود کردم و دوباره به دیدارش رفتم. از دیدنم خیلی خوشحال شد و گفت: «عمو، آنچه آخرین بار برایم آوردی، خیلی خوب بود. یک روز که در نفس‌کشیدن مشکل داشتم، با خودم گفتم که رنجش و شکایت بخشی از من نیست. از استاد هم کمک خواستم.» او توانست احساس کند که استاد مواد بد را از بدنش پاکسازی کردند و بسیار سپاسگزار بود.

این بار یاد گرفت به درونش نگاه کند و شین‌شینگش را بهبود بخشد. درباره اینکه چگونه توانست به‌جای سرزنش‌کردنِ سایرین، خودش را رشد دهد، خیلی صحبت کرد. از شنیدن این موضوع خوشحال شدم و او نیز تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: «می‌دانم که بدون کمک استاد، مدت‌ها پیش می‌مردم.»

آموزش مهارت‌های رایانه‌ای به سایرین

در سال 2016، تنها تمرین‌کننده در شهرستانم که از پسِ مشکلات سخت رایانه‌ای برمی‌آمد، دستگیر و به هفت سال زندان محکوم شد. پس از آن، تمرین‌کنندگان در مناطق مجاور اغلب برای کمک‌گرفتن، به من مراجعه می‌کردند.

یک بار تمرین‌کننده‌ای از مرکز شهرستان حدود 32 کیلومتر را طی کرد تا نزد من بیاید و درخواست کمک کند. او بیش از 50 سال داشت و دارای مدرک لیسانس بود.

از او پرسیدم: «نظرت چیست که نحوه نصب سیستم عامل را آموزش دهم؟ او پاسخ داد: «قبلاً آن را یاد گرفته‌ام، اما وقتی با مشكلات واقعی روبرو شدم، هنوز نمی‌دانستم چگونه حل‌شان كنم.»

برای تشویقش گفتم: «می‌توانی امتحان کنی. بسیاری از تمرین‌کنندگان، ازجمله شما، از من تحصیل‌کرده‌تر و باهوش‌تر هستند. تا زمانی که قلب این کار را داشته باشیم، استاد کمک‌مان می‌کنند.»

طی چند سال گذشته چند کامپیوتر خریداری کرده‌ام و نحوه نصب سیستم عامل را به چند تمرین‌کننده آموزش داده‌ام. روند این کار پیچیده است، بنابراین معمولاً هر مرحله را با جزئیات یادداشت می‌کنم. طی این روند بیش از 20 بار با تمرین‌کنندگان دیدار کرد‌ه‌ام و بیش از 10 بار به یک مکان تهیه مطالب رفته‌ام. روند این کار را قدم‌به‌قدم نمایش می‌دادم و از تمرین‌کنندگان می‌خواستم تا آنجا که ممکن است یاد بگیرند. در تقریباً همه این وضعیت‌ها، به‌جای اینکه انتظار داشته باشم از من درخواست کمک کنند، خودم پیش‌قدم می‌شدم تا مهارت‌ها را به آنها بیاموزم. می‌دانستم کمک به سایر تمرین‌کنندگان برای یادگیری نحوه استفاده از رایانه بسیار مهم است و واقعاً نمی‌توانستم صبر کنم و منتظر درخواست کمکِ آنها بمانم.

استاد این فای کیهان را به ما آموخته‌اند. من فقط یکی از ده‌ها میلیون مرید دافا هستم. گرچه حدود 80 سال دارم، هر کجا که به من نیاز باشد، چه هوا بارانی باشد یا آفتابی، به آنجا می‌روم. زمستان‌ها در شمال شرقی چین بسیار سرد است و جاده‌ها اغلب لغزنده هستند. مانند مردی جوان با سه‌چرخه برقی‌ام به مکان‌های زیادی می‌روم. می‌دانم این همان کاری است که قرار است انجام دهم: همکاری با هم‌تمرین‌کنندگان برای شکل‌دادن بدنی واحد.

روشنگری حقیقت و نجات مردم

استاد بیان کردند:

«اگر برای نجات موجودات ذی‌شعور کاری انجام ندهید، به‌عنوان یک مرید دافا مسئولیت خود را به انجام نرسانده‌اید و تزکیه‌ شما هیچ به‌حساب می‌آید، چراکه مرید دافا شدن شما برای خاطر کمال خود شما نبود. این بدین معنی است که شما مأموریتی تاریخیو به‌یادماندی را به‌دوش می‌کشید.» («آموزش فا در کنفرانس بین‌المللی فای واشنگتن دی‌سی ۲۰۰۹»)

از این متن از فا به اهمیت نجات مردم پی برده‌ام.

برقراری تماس تلفنی

در پاییز2013 من و تمرین‌کننده دیگری یاد گرفتیم چگونه ازطریق تماس تلفنی حقایق مربوط به فالون دافا را به مردم بگوییم. وقتی من تلفنی صحبت می‌کردم، او اغلب پیام‌های ازپیش‌ضبط‌شده را پخش می‌کرد. تأثیر این کار خوب بوده است.

کمتر از یک سال بعد، در سال 2014، همسرم ناگهان در 78سالگی درگذشت. ما بیش از 50 سال با هم بودیم و خیلی ناراحت بودم. نمی‌توانستم بر این غصه غلبه کنم. پس از چند روز سرفه‌هایم شروع و بعداً وضعیتم بدتر شد. سعی می‌کردم افکار درست بفرستم، اما کمکی نمی‌کرد و به‌دلیل سرفه‌هایم به‌سختی دراز می‌کشیدم.

در آن زمان، تمرین‌کننده‌ای دو کارت تلفن به من داد و گفت که بهتر است هر دو را زود استفاده کنم، چراکه دو هفته دیگر منقضی می‌شدند. بدون تردید موافقت کردم. پس از آن، برای تماس تلفنی به انواع‌واقسام مکان‌ها ‌رفتم، گاراژ این نوه‌ام، گاراژ آن نوه‌ام، و طی 10 روز هر دو کارت را استفاده کردم. بیش از 350 نفر، بعد از اینکهبه آنها گفتم رژیم کمونیست چین چقدر بد تمرین‌کنندگان بی‌گناه را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد، موافقت کردند ح‌ک‌چ را ترک کنند.

وقتی کارت‌های تماس را به من می‌دادند، فقط به این فکر می‌کردم که چگونه و از کجا می‌توانم با مردم تماس بگیرم تا افراد بیشتری نجات یابند. متوجه نشدم چه زمانی سرفه‌ام از بین رفت. احتمالاً به‌دلیل افکار درستم، استاد کمک کردند و سرفه‌ام از بین رفت.

بعداً تمرین کنندگان بیشتری به این تیم پیوستند. بدون پشتیبانی فنی، کار تعمیر و نگهداری و عیب‌یابی تلفن‌ها را انجام می‌دادم. از خرید تلفن و کارت تلفن گرفته تا برقراری تماس تلفنی و جمع‌آوری نام افرادی که از سازمان‌های ح‌ک‌چ کناره‌گیری می‌کردند. سرم شلوغ بود و خیلی خوشحال بودم.

روشنگری واقعیت‌ها به‌صورت رودررو

استاد بیان کردند: «وضعیت درحال اضطراری‌شدن است و این ‌همه موجود در انتظار شما هستند تا نجات‌شان دهید. بی‌نهایت نگران هستم!» («آموزش فای ارائه‌شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014»)

در مقاله‌ای در هفته‌نامه مینگهویی، تمرین‌کننده‌ای می‌گفت که استاد را درحال گریستن [نگران وضعیت اضطراری] دیده است. به‌عنوان مریدان دافا که در اصلاح فا به استاد کمک می‌کنیم، نمی‌توانیم در مقابل آزار و شکنجه بی‌تفاوت باشیم. باید در تلاش‌مان برای افشای آزار و شکنجه به یکدیگر کمک کنیم تا مردم به حقیقتِ پشت تبلیغات انزجارآمیز حزب کمونیست چین پی ببرند. در واقع این استاد هستند که مردم را نجات می‌دهند. استاد همه این فرصت‌ها را نظم و ترتیب داده‌اند و ما فقط باید آنها را غنیمت بشماریم و واقعیت‌ها را برای مردم روشن کنیم.

هر روز بیرون می‌روم تا درباره دافا با همه مردم، حتی فروشندگان خیابانی، صحبت کنم. یک بار که با فردی در آرایشگاه صحبت می‌کردم، مرد جوانی گفت: «اگر ادامه دهی، با پلیس تماس می‌گیرم.» یکی از آرایشگران به آن مرد نگاه کرد و گفت: «او قبلاً درباره آزار و شکنجه دافا به رئیس پلیس هم گفته است. می‌خواهی با چه کسی تماس بگیری؟» مرد جوان زیر لب چیزی با خودش گفت و رفت.

دو سال پیش که از زادگاهم دیدن می‌کردم، به هشت نفر کمک کردم ح‌ک‌چ را ترک کنند. روی صخره‌ای در استان گوئیژو عبارت «حزب کمونیست چین محکوم به فنا است» حک شده است. به آنجا سفر کردم تا شخصاً سنگ را ببینم و بتوانم درباره سرنوشت ح‌ک‌چ بهتر برای مردم توضیح دهم. در طول این سفرم به بیش از 200 نفر کمک کردم ح‌ک‌چ را ترک کنند.

ادامه در قسمت دوم