(Minghui.org) من بیش از ۵۰ سال دارم و تمرین فالون دافا را از سال 1997 شروع کردم و از آن زمان به بعد از نظر جسمی و معنوی از این روش تزکیه بهره برده‌ام.

پس از آنکه جیانگ زمین، رهبر پیشین حزب کمونیست چین (ح‌‌ک‌چ)، آزار و شکنجه وحشیانه فالون دافا را در سال 1999 آغاز کرد، مدرسه محل کارم من و چهار معلم دیگر را به‌دلیل امتناع از نفی باورمان اخراج کرد. من و یكی از معلمان برای امرار معاش در یك كارخانه چوب‌بُری مشغول به کار شدیم.

ما با پیروی از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری فالون دافا، اعتماد صاحب کارخانه را جلب کردیم. بعداً به کارخانه دیگری رفتیم. رؤسای پیشین و فعلی ما متوجه شده‌اند كه فالون دافا شبیه به آن‌چیزی نیست که در تبلیغات ح‌ک‌چ به تصویر کشیده شده است و آنها شروع به حمایت از تمرین‌کنندگان دافا و دافا كردند. بسیاری از همكاران ما پس از مشاهده اینکه چگونه ما خودمان را اداره می‌کنیم، شروع به شناخت اصول دافا كردند.

حمایت صاحب کارخانه

صاحب کارخانه درخت‌هایی را خریداری کرد و آنها به الوارهایی با اندازه ‌های۲.۶ در۱.۳ متر برش خوردند. کار ما این بود که تمام حفرات روی این تخته‌ها را پر کنیم. کار هر تخته را که تمام می‌کردیم، پولی به ما پرداخت می‌شد. به‌منظور کسب درآمد بیشتر و صرفه‌جویی در وقت، سایر کارگران تخته‌های بزرگتر اما با کیفیت پایین‌تر را به تکه‌های کوچکتر می‌شکستند و از آنها به‌عنوان مواد برای پر کردن حفرات استفاده می‌کردند. از آنجا که از ما خواسته می‌شد برای پر کردن سوراخ ها به دنبال مواد رابرویم، آن دسته از کارگرانی که از آن راه میانبر استفاده می‌کردند الوارهای بیشتری تولید و درآمد بیشتری کسب می‌کردند.

من و هم‌تمرین‌کننده‌ام‌ این شیوه را دنبال نکردیم زیرا در هر کاری که انجام می‌دهیم از تعالیم دافا پیروی می‌کنیم. استاد به ما آموخته‌اند:

«اگر هميشه با ديگران بامحبت و دوستانه باشيد، اگر هميشه وقتي کاري انجام مي‌دهيد ديگران را درنظر بگيريد، و هرگاه مسائلي با ديگران داريد اول فکر کنيد که آيا آن‌ها مي‌توانند آن‌را تحمل کنند يا آيا براي آن‌ها باعث صدمه‌اي نمي‌شود، آن‌گاه مشکلي نخواهيد داشت. بنابراين وقتي تزکيه مي‌کنيد بايد از استانداردهاي بالا و حتي بالاتري پيروي کنيد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

اولویت ما منفعت کارخانه بود، به همین خاطر الوارهای‌مان را با دقت بررسی می‌کردیم تا اطمینان حاصل کنیم که هیچ حفره‌ای در آنها نمانده باشد. همچنین هیچ وقت تخته‌های بزرگ را برای استفاده به‌عنوان مواد پرکننده نشکستیم. رئیس متوجه این موضوع شد و تحت تأثیر کیفیت کار ما قرار گرفت. او برای استفاده و صرفه‌جویی در وقت ما، برایمان مواد پرکننده می‌آورد. به‌تدریج فهمید که ما فالون دافا را تمرین می‌کنیم. او از ما حمایت و به ما کمک زیادی می‌کرد.

در ادامه چند ماجرا درباره رئیس‌مان را ارائه می‌کنم:

پاداش

روزی متوجه شدیم که رئیس بابت کار آن روز 90 یوان بیشتر به ما داده است. روز بعد نزد او رفتیم و به او گفتیم که به اشتباه پول اضافی به ما داده است. او گفت که اشتباهی در کار نبوده و آن پاداش‌مان است زیرا ما کارمان را بسیار خوب انجام داده‌ایم.

بهبود آرتریت روماتوئید

زمانی رئیس برای خرید درختی، به‌جرم همدستی در سرقت بازداشت و مجبور شد در بازداشتگاه روی زمین سیمانی بخوابد. او به دلیل ابتلا به آرتریت روماتوئید، نگران شروع درد کمر و مفاصلش بود. در سلولش تمرین‌کنندگان فالون دافا بودند که به‌خاطر ایمانشان دستگیر شده بودند و آنها به او گفتند که این عبارات را تکرار کند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.» او نه تنها دیگر دردی احساس نمی‌کرد بلکه آرتریت روماتوئیدش نیز از بین رفت! او بسیار خوشحال شد و تجربه‌اش را به ما گفت. همه در کارخانه تحت تأثیر قدرت شفابخش فالون دافا قرار گرفتند.

کسب اعتماد

وقتی تقاضا در بازار کم شد، کارخانه مجبور شد بسیاری از کارگران را تعدیل کند و فقط من و هم‌تمرین‌کننده‌ام باقی ماندیم. صاحب کارخانه آنقدر به ما اعتماد داشت که اجازه داد همه کارها را خودمان انجام دهیم، از جمله شمارش و بسته‌بندی الوار. هرچه درخواست می‌کردیم به ما می‌پرداخت. او معتقد بود که تمرین‌کنندگان فالون دافا افرادی خوب و قابل اعتماد هستند.

حفاظت

بعد از چهار سال کار در آنجا، من و هم‌تمرین‌کننده‌ام به شرکت دیگری نقل مکان کردیم. پلیس محلی فکر کرد که ما هنوز در کارخانه قبلی کار می‌کنیم و برای دستگیری ما به آنجا رفت. رئیس سابق‌مان به‌موقع به ما اطلاع داد و کمکمان کرد تا از آزار و شکنجه اجتناب کنیم.

کارفرمایان سابق و فعلی ما هر دو از ماهیت شیطانی حزب کمونیست چین مطلع شده‌‌ و از حزب خارج شده‌اند.

همکاران می‌خواهند درباره دافا اطلاعات بیشتری کسب کنند

ابتدا وقتی در مکان جدید شروع به کار کردیم، فهمیدیم که افراد آنجا همه برای کار با چوب باکیفیت رقابت می‌کنند، زیرا مواد بی‌کیفیت وقت بیشتری برای پردازش می‌گرفت و در نتیجه بر درآمد که بر اساس تعداد الوار تولید شده بود، تأثیر می‌گذاشت.

ما به‌عنوان تمرین‌کننده، از آموزه‌های استاد پیروی می‌کردیم و هیچ وقت با همکارانمان به‌خاطر چوب مرغوب مبارزه نمی‌کردیم.

استاد بیان کردند:

«از حالا به بعد هر آن‌چه ‌كه انجام مي‌دهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اين‌كه روش‌بيني درستِ ازخودگذشتگي و نوع‌دوستي را كسب كنيد.» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)

پس از مدتی همکاران‌مان متوجه رفتار آرام و سبکِ کاری دوستانه‌مان شدند. آنها به ما نزدیک شدند و می‌خواستند درباره فالون دافا اطلاعات بیشتری کسب کنند. ما به آنها اصول دافا را گفتیم، چگونه انسان خوبی باشیم و چگونه دیگران را مورد ملاحظه قرار دهیم. ما به آنها توصیه کردیم که هر زمان در خطر بودند، این عبارات را تکرار کنند: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است».

همه آنها از تکرار این عبارات سود ‌بردند: شیائونا وقتی شب‌ها تنها راه می‌رفت دیگر نمی‌ترسید و شیائوفانگ، نوجوانی که نامادری‌اش با او بدرفتاری کرده بود، دیگر کمرو و ترسو نبود. محیط کار هماهنگ شد. هر روز می‌خندیدیم و با هم آواز می‌خواندیم. آنها به منزل من آمدند تا فیلم‌های مربوط به فالون دافا را تماشا کنند و از ح‌ک‌چ خارج شدند. دو نفر از آنها شروع به خواندن کتاب‌های دافا کرده‌اند.

«تحت تأثیر قرار گرفته‌ام، هرگز چیزی شبیه به این ندیده‌ام!»

چاهی که خانواده‌ام سالها از آن استفاده کرده بودند ناگهان خشک شد. تصمیم گرفتیم که چاه عمیق‌تری برای استفاده در آینده‌

حفر کنیم. وقتی شوهر یکی از تمرین‌کنندگان موضوع را فهمید، به ما گفت که کمکمان می‌کند تا هزینه‌ها را به حداقل برسانیم. او می‌دانست که من به‌دلیل آزار و شکنجه شغل ثابتم را از دست داده‌ام و فرزندی دارم که خودم او را بزرگ می‌کنم. او پیشنهاد کرد از ضایعات آهن خودش برای ساخت پمپ دستی استفاده کنیم که 30 یوان هزینه داشت و گفت که برای پیدا کردن یک متخصص حفر چاه کمکم می‌کند. من به اشتباه فکر کردم این کار در کل30 یوان هزینه دارد.

در روز حفر چاه، چهار تمرین‌کننده و دو نفر از اعضای خانواده‌شان برای کمک به آنجا آمدند. بعد از انجام برخی محاسبات، متوجه شدیم که کل هزینه 200 یوان خواهد شد.

پس از بحث و گفتگو، تمرین‌کننده‌ای گفت که پمپ آب را خریداری می‌کند، دیگری پیشنهاد خرید لوله‌های آب و سیم برق را داد و نفر سوم می‌خواست که پوششی برای چاه تهیه کند. سرپرست تیم حفاری چنان تحت تأثیر قرار گرفت که گفت: «من قبلاً هرگز چیزی شبیه به این ندیده‌ام. شما تمرین‌کنندگان فالون دافا خیلی حامی یکدیگر هستید! فالون دافا خوب است. می‌توانم 50 یوان کمتر برای شما محاسبه کنم.»

روز بعد که از محل کارم به خانه بازگشتم، متوجه شدم کار چاه تمام شده است. شخصی نیز برای من سبزیجات کاشته و آنها را آبیاری کرده بود. بعداً فهمیدم که آنها، دو تمرین‌کننده‌ دیگر بودند که این کار را برایم انجام دادند.

بزرگی دافا فراتر از حد کلمات است. من بسیار خوش‌اقبال و سپاسگزار هستم که نور بودا بر من تابیده است. واقعاً امیدوارم که افراد بیشتری بتوانند زیبایی دافا را تجربه کنند و این فرصت برای ابدیت را از دست ندهند.