(Minghui.org) 25 ساله هستم و دقیقاً مثل اکثر جوانان چین، از زمانی که خیلی کوچک بودم توسط حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) مورد شستشوی مغزی قرار گرفته‌ام. قبلاً حامی افراطی کمونیست و عمیقاً تحت تأثیر معیار اخلاقی فاسد ح‌ک‌چ بودم.

اما در سال 2015 تمرین فالون دافا (فالون گونگ) را شروع کردم که وجدان مرا بیدار کرد. به شرارت ح‌ک‌چ پی‌بردم و خصوصیات اخلاقی خود را اصلاح کردم. امیدوارم ماجرای من پیروان کمونیست در چین را بیدار کند.

افراد هم‌سن و سالم که در چین بزرگ شده‌اند توسط تلقینات ح‌ک‌چ شستشوی مغزی شده‌اند. نفرت و نادیده‌گرفتن دیگران، ماهیت واقعی حزب کمونیست چین، به نام میهن‌پرستی در قلب ما ریخته شده است. در دبستان، من و دوستانم نقاشی را دوست داشتیم. تمام آنچه که ما ترسیم می‌کردیم، تصاویر مربوط به قتل ژاپنی‌ها بود. مردم خارج از چین نمی‌توانند تصور کنند، اما این نتیجه آموزش ح‌ک‌چ است، خشونت.

زمانی که وارد دبیرستان شدم بازی‌های المپیک 2008 پکن برگزار شد. ملی‌گرایی افراطی در چین به اوج خود رسید. وقتی می‌دیدم که تبتی‌ها و اویغورها در مسابقه دو امدادی مشعل المپیک در کشورهای دیگر اعتراض می‌کردند، اما پلیس جلوی آنها را نمی‌گرفت، عصبانی می‌شدم. شروع به مبارزه با فعالان دموکراسی در انواع گروه‌های آنلاین کردم. در آن زمان نه تنها هوادار ح‌ک‌چ بودم، بلکه یک «جنگجو» هم بودم. اعتقاد داشتم که اگر هرکسی به ح‌ک‌چ حمله کند باید مورد ضرب و شتم قرار بگیرد، اینکه ح‌ک‌چ باید به تایوان حمله کند و جنگ بین چین و ایالات متحده رخ خواهد داد.

ادعاهای کمونیسم را که در تاریخ و کلاس‌های علوم سیاسی تدریس می‌شود، کاملاً می‌پذیرفتم و در آن کلاس‌ها سخت کار می‌کردم. توانستم سیاست‌ها و شعارهای سیاسی ح‌ک‌چ را شیوا و روان بیان کنم، مثل اینکه سرمایه‌داری به زودی سقوط خواهد کرد، و در آن کلاس‌ها امتیازات بالایی کسب کردم.

در نتیجه، ارزش‌ها و طرز تفکرم به شدت تحت تأثیر چنین آموزش‌هایی قرار گرفتند. بدون اینکه آموزش دیده باشم، یاد گرفتم که چگونه از ایدئولوژی و فلسفه ح‌ک‌چ برای تحلیل پدیده‌های اجتماعی و تاریخ استفاده کنم. فهمیدم که وقتی دیگران از هرج و مرج در جامعه چین انتقاد می‌کنند چگونه می‌توانم از ح‌ک‌چ دفاع کنم. به «منطق» خود افتخار می‌کردم، زیرا فکر می‌کردم این موضوع را خودم به تنهایی فهمیده‌ام. حتی به نوشتن کتابی فکر کردم که مردم را ترغیب کنم که از ح‌ک‌چ انتقاد نکنند.

دچار شک و تردید شدم

تحصیلات دبیرستان هم اینگونه بود. تنها چیزی که به ما آموزش داده می‌شد تمجید از ح‌ک‌چ بود. اگرچه فهمیدم برخی از آموزه‌ها جعلی است، اما هنوز خودم را مجبور می‌کردم که آنها را بپذیرم. آموزش ماتریالیسم باعث شده بود برای چیزهای مادی ارزش قائل شوم. فکر می‌کردم اخلاق چیزی غیرواقعی و نامشهود است و چیزی است که طبقه حاکم از آن برای فریب مردم استفاده می‌کند. اعتقاد داشتم كه فقط چیزهای مادی واقعی هستند، و یك رفتار خاص تا زمانی كه منافع شخصی به همراه آورد، خوب است.

در کلاس یازدهم، یک معلم تاریخ عالی داشتم که درک صحیحی از تاریخ ح‌ک‌چ و جامعه فعلی چین داشت. او اغلب ما را تشویق می‌کرد تا تفکر مستقل خود را داشته باشیم و آموزه‌های موجود در کتاب‌های درسی را به چالش بکشیم. به راهنمایی او، بسیاری از کتاب‌های تاریخ را خواندم، و در کمال تعجب متوجه شدم که بسیاری از چیزهایی که به من گفته شده بود اشتباه بود. ح‌ک‌چ جامعه چین را پیش از سال 1948به عنوان یک جهنم زنده ترسیم می‌کند، اما مردم در آن زمان آزادی بیان زیادی داشتند. دخالت چینی‌ها در جنگ کره قابل توجیه نیست. جنبش‌های سیاسی ح‌ک‌چ، میلیون‌ها نفر را کشته است و غیره. فهمیدم ح‌ک‌چ تاریخ را نادرست نشان می‌دهد.

به‌تدریج از خواب بیدار شدم و تصویر ح‌ک‌چ در ذهنم شروع به فروپاشی کرد. شروع به مقاومت در برابر شستشوی مغزی سیاسی کردم. از آن زمان به بعد، هر زمان که اطلاعات سیاسی را از ح‌ک‌چ دریافت می‌کردم، اولین واکنشم این بود که به آن شک ‌کردم. سعی می‌کردم حقیقت را پیدا کنم و خودم قضاوت کنم.

به هر حال، ذهنم سالهاست که توسط ایدئولوژی ح‌ک‌چ اشغال شده بود و ما در چین با سانسور شدیدی مواجه‌ایم، بنابراین گرچه از حقیقت آگاه شده بودم، هنوز رنگ واقعی ح‌ک‌چ را نمی‌دیدم. هنوز به ح‌ک‌چ امید داشتم. فکر می‌کردم که این دیکتاتوری موقتی است و تا زمانی که ح‌ک‌چ بتواند اقتصاد را توسعه دهد، چین به تدریج به دموکراسی خواهد رسید.

شوکه شدن

چنین توهماتی داشتم تا اینکه در دانشگاه تمرین فالون دافا را شروع کردم.

در سال دوم دانشگاه، مسئول رسمی یک سازمان دانشجویی شدم. خیلی سخت کار و مطالعه می‌کردم. استرس، بی‌خوابی شدیدی در من ایجاد کرده بود. یک شب، در رختخواب غلت می‌خوردم. ناگهان به‌یاد آوردم که مادرم سخنرانی‌های شنیداری استاد لی هنگجی را در تلفن همراهم ذخیره کرده است (استاد لی بنیانگذار فالون دافا است). مادرم یک تمرین‌کننده فالون گونگ است.

وقتی کوچک بودم، مدت کوتاهی تمرینات فالون گونگ را با او انجام دادم. اگرچه واقعاً فالون گونگ را تزکیه نکردم، اما می‌دانستم که تمرین خوبی است. از آزار و شکنجه فالون گونگ توسط ح‌ک‌چ آگاه بودم، اما دلیل آن را نمی‌دانستم؛ نمی‌خواستم که بدانم. آن شب دیگر نتوانستم بخوابم، بنابراین تصمیم گرفتم به سخنرانی‌ها گوش کنم.

در کمال تعجب، هنگام گوش دادن به سخنرانی خوابم برد. استاد لی در مورد اینکه فرد باید چگونه رفتار کند، صحبت کردند. محتوایش درست و مثبت بود و باعث می‌شد احساس امنیت و راحتی داشته باشم. تمام نگرانی‌هایم ازبین رفت، بنابراین توانستم بخوابم. از آن زمان، هر شب به سخنرانی‌ها گوش می‌کردم و دیگر بی‌خوابی را تجربه نکردم.

به دفعات سخنرانی‌ها را گوش کردم. از طریق این سخنرانی‌ها فهمیدم که هدف واقعی زندگی چیست، چرا باید انسان خوبی باشم، چگونه انسان خوبی باشم و زندگی از کجا سرچشمه گرفته است. سایر سؤالاتم مانند اسرار جهان و رابطه کارمایی در جهان بشری نیز در این سخنرانی‌ها پاسخ داده شد. تصمیم گرفتم که فالون گونگ را تمرین کنم، زیرا می‌خواستم به خود واقعی‌ام برگردم.

از زمان بچگی مشكلات دستگاه گوارش داشتم. معده‌ام انواع زیادی غذا را رد می‌کرد و غالباً بالا می‌آوردم. اندکی پس از شروع تزکیه، دیگر مشکل هضم نداشتم.

از همه مهم‌تر اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری دافا را آموختم. این چیزی است که هیچ کس قبلاً به من یاد نداده بود. در زندگی روزمره سعی می‌کنم این اصول را رعایت کنم. جنگ و دعوا نمی‌کنم و روابط بین من و دیگران هماهنگ شده است. دیگر نگران چیزهای بی‌اهمیت نیستم. در مواجهه با سختی‌ها و مشکلات، مادامی که کتاب جوآن فالون (کتاب اصلی فالون گونگ) را با آرامش بخوانم، همیشه می‌توانم راه حلی را بیابم. می‌توانم بسیاری از وابستگی‌ها را رها کنم و سطح خود را بهبود بخشم. جوآن فالون برایم به کتابی تبدیل شده است که بدون توجه به اینکه چقدر سرم شلوغ باشد، هر روز باید آن را بخوانم.

سپس سؤالی پیش آمد که باید با آن روبرو می‌شدم. فالون دافا خیلی خوب است، اما چرا ح‌ک‌چ آن را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد؟ آیا تبلیغات ح‌ک‌چ صحیح است؟ به‌صورت آنلاین به‌دنبال جواب‌ها می‌گشتم. از سد سانسور اینترنت عبور کردم و اطلاعات زیادی یافتم که در چین در دسترس عموم نیست. مقالات تمرین‌کنندگان در وب‌سایت مینگهویی نشان می‌دهد که چگونه از تزکیه بهره‌مند شده‌اند. آنها اعتقادم را به اینكه فالون دافا راستین، و آزار و شکنجه اشتباه است، محکم‌تر كردند.

همچنین فهمیدم که ح‌ک‌چ دروغ‌های زیادی را برای حمله به فالون گونگ منتشر کرده است، مانند حقه خودسوزی. وحشیانه بودن آزار و شکنجه را درک کردم. بسیاری از تمرین‌کنندگان به دلیل شکنجه‌های جسمی جان خود را ازدست دادند. شواهد محکمی را در رابطه با برداشت اجباری اعضای بدن تمرین‌کنندگان زنده بامجوز دولت خواندم. به آزار و شکنجه وکلای حقوق بشر چینی که از تمرین‌کنندگان فالون گونگ دفاع می‌کنند، پی‌بردم.

حقیقت باعث شد تا درباره ح‌ک‌چ عمیق‌تر فکر کنم. آیا آزار و شکنجه فالون گونگ تنها جنایتی است که حزب کمونیست در طول تاریخ مرتکب شده است؟ بنابراین شروع به خواندن تاریخ حزب کمونیست از آغاز آن در پاریس، تا دوران اتحاد جماهیر شوروی، جنبش‌های سیاسی بی‌شمار ح‌ک‌چ، سرکوب فعالان دموکراسی، سانسور، شستشوی مغزی و نفوذ آن در جامعه غربی کردم.

کمونیست‌ها بلایای بی‌شماری را برای چین و جهان به‌همراه آورده‌اند. اما بسیاری از مردم چین هرگز در مورد آنها نشنیده‌اند. شوکه شدم! در دهه گذشته چه چیزی آموخته بودم؟ وقتی ح‌ک‌چ در حال ارتکاب جنایت بود، چه کار کردم؟ با یادآوری اینکه من برای آن جنگیده‌ام و از آن دفاع کردم، احساس شرم کردم.

سرشت اهریمنی ح‌ک‌چ را کاملاً تشخیص دادم. بنابراین در وب‌سایت روزنامه اپک تایمز کناره‌گیری خود را از حزب و سازمان‌های جوانان آن اعلام کردم. همچنین تمام مقالاتی را که قبلاً در حمایت از ح‌ک‌چ نوشته بودم ازبین بردم و تمام کتاب‌های درسی تاریخ و سیاست را دور ریختم. از خواب بیدار شدم و ح‌ک‌چ را رها کردم.

پاکسازی فرهنگ حزب و بازیابی اخلاقیات با تزکیه دافا

خروج از حزب به معنای رهایی از تلقینات فکری حزب نیست. ح‌ک‌چ (حزب کمونیست چین) الحاد و ایدئولوژی کشمکش و نزاع را در ذهن مردم چین کاشته و فرهنگ سنتی چین را نابود کرده است. هر چینی تحت تأثیر شستشوی مغزی ح‌ک‌چ است که بسیار متفاوت از فرهنگ‌های جوامع دیگر است.

من خودم قربانی شستشوی مغزی ‌ح‌ک‌چ هستم. متوجه این موضوع نشدم تا زمانی که تزکیه در دافا را شروع کردم. رفتارها و گفتارهایم تحت تأثیر تلقینات حزب بود و مطابق با استاندارد دافا نبود. این یک مانع بزرگ در تزکیه‌ام بود. باید برای اصلاح خودم از اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری استفاده کنم و این تلقینات فکری را پاک کنم.

نفرت رایج‌ترین و بارزترین جلوه تلقینات ح‌ک‌چ است که عمیقاً در من ریشه داشت. از ژاپنی‌ها متنفر بودم. از آمریکایی‌ها متنفر بودم. از همه مخالفان ح‌ک‌چ متنفر بودم. در زندگی روزمره از همه چیزهایی که باعث نارضایتی‌ام شده بود، متنفر بودم. با افرادی که دوست‌شان نداشتم، خشن بودم. به‌دلیل همین ذهنیت، برای انجام کارها روش‌های افراطی بکار می‌بردم و غالباً برای دیگران، حتی پدر و مادرم، لحن تندی را به‌کار می‌بردم.

این ذهنیت خلاف آموزه‌های دافا است. استاد لی در ابتدای جوآن فالون بیان کردند: «در اجتماع انسانی فقط برای کمی سود بردن، مردم با یکدیگر مبارزه می‌کنند، همدیگر را فریب می‌دهند و به دیگران آسیب می‌رسانند. تمام این افکار باید ازبین بروند.» (سخنرانی اول ، جوآن فالون) وقتی این موضوع را فهمیدم، شروع به تمرکز روی رها کردن ذهنیت تنفر کردم.

به‌عنوان مثال، امروزه بسیاری از رانندگان، عصبانیت جاده‌ای نشان می‌دهند. اگرچه فقط دوچرخه سوار می‌شوم ، اما گاهی هنگام دوچرخه‌سواری عصبانی می‌شوم. وقتی مردم راهم را مسدود، یا به‌طور اتفاقی با دوچرخه‌ام برخورد می‌کردند، خیلی عصبانی می‌شدم. در ظاهر می‌توانستم خودم را کنترل کنم، زیرا می‌دانستم که یک تمرین‌کننده دافا باید از اصل بردباری پیروی کند، اما در قلبم دیگران را سرزنش می‌کردم، بنابراین به‌طور واقعی در حال تحمل نبودم.

یک روز پاراگرافی از جوآن فالون مرا بیدار کرد. استاد لی ماجرایی را بیان کردند:

«زمانی که فا و تمرین‌ها را در شهر تای یوآن آموزش می‌دادم  شاگردی بود که بالای پنجاه ساال سن داشت . او و شوهرش آمدند که در کلاس شرکت کنند. وقتی که در حین عبور از خیابان بودند، ماشینی به‌سرعت رد شد و آینه بغل ماشین به لباس خانم مسن گیر کرد. با لباس او که به ماشین گیر کرده بود، ماشین بیش از ده متر او را روی زمین کشاند. ماشین بعد از بیست متر حرکت توقف کرد. راننده از ماشین بیرون پرید و ناراحت بود. «آهای، شما نگاه نمی‌کردید کجا داشتید می‌رفتید». این روزها، مردم این‌گونه هستند- هر وقت با مشکلی مواجه می‌شوند اولین کاری که می‌کنند این است که حتی اگر مقصر هم باشند از زیر مسئولیت شانه خالی کنند. مسافران داخل ماشین گفتند، "ببین چه بلایی سر آن خانم آمده است. بیایید او را به بیمارستان ببریم". راننده سر عقل آمد و باعجله گفت، "اوضاع چه‌طور است خانم؟ آیا صدمه دیده‌اید؟ برویم به بیمارستان و ببینیم چه شده". آن تمرین‌کننده به آرامی از زمین بلند شد و گفت، "من خوبم، می‌توانید بروید". او گرد و خاک لباسش را تکان داد، دست شوهرش را گرفت و آن جا را ترک کرد.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

بارها این ماجرا را خوانده بودم، اما درباره آن خیلی فکر نکردم. آن روز، ناگهان فهمیدم که آن خانم بسیار بردبار و بخشنده است. چگونه می‌توانم فقط به این دلیل که مردم راهم را مسدود، یا به من اصابت می‌کردند، به‌شدت عصبانی شوم. آیا این برای یک تزکیه‌کننده مناسب است؟ رفتارم بسیار پایین‌تر از حد تعیین شده توسط دافا بود. احساس شرم کردم.

بیشتر به این موضوع فکر کردم. این ذهنیتم ناشی از فلسفه کشمکش و نزاع بود که توسط حزب به من تلقین شده بود. مردم از روی قصد راهم را مسدود یا با من برخورد نمی‌کردند. من قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت می‌کنم و آنها ممکن است قوانین را نقض کنند. اما این نباید مرا عصبانی کند

علاوه بر عصبانیت در جاده، در محل کار و خانه از دیگران شکایت می‌کردم. خودمحور بودم و هیچ کس را جز خودم درنظرنمی‌گرفتم. آیا این از تلقین فلسفه کشمکش و نزاع توسط حزب نیست؟ حتی شخصی که دافا را تزکیه نمی‌کند نباید چنین رفتاری داشته باشد، چه رسد به اینکه یک مرید دافا باشد.

استاد لی بیان کردند:

«شما می‌دانید، وقتی کسی به سطح آرهات نائل می‌شود، هرچیزی که با آن مواجه می‌شود او را ناراحت نمی‌کند. کمترین اهمیتی به هیچ یک از مسائل مردم عادی نمی‌دهد و همیشه لبخند می‌زند و سرزنده است. اهمیتی ندارد چه اندازه ضرر و زیان را تحمل می‌کند، هنوز هم لبخند زده و روحیه خوبی خواهد داشت. وقتی بتوانید واقعاً آن کار را انجام دهید، به سطح مقدماتی ثمره آرهات رسیده‌اید. (سخنرانی نهم، جوآن فالون)

بعد از فهمیدن این مسئله، تمام تلاش خود را کردم تا از آموزه‌ها پیروی کنم. فهمیدم که روابط بین مردم می‌تواند هماهنگ باشد. وقتی که شکایت را متوقف کردم، نگرانی‌های کمی داشتم و درحین اختلافات به‌دنبال اشتباهات خودم بودم.

تجربه دیگری وجود دارد که تأثیر عمیقی به من گذاشت. در ماه مه2019 به هنگ کنگ رفتم و فعالیت های تمرین کنندگان محلی فالون گونگ برای جشن روز جهانی فالون دافا را تماشا کردم. یک سازمان محلی وجود دارد، که توسط ح‌ک‌چ خریداری شده است، و اغلب تمرین‌کنندگان فالون گونگ را تحت آزار و اذیت قرار می‌دهد و تهدید می‌کند. در این جشن، یکی از اعضای آن سازمان سعی کرد یک بروشور به من بدهد که حاوی مطالب افتراء‌زننده به فالون گونگ بود. عصبانی شدم و چشمانم را برگرداندم. آن فرد خجالت کشید و رفت.

بعداً فهمیدم که ممکن است روش عملکردم اشتباه بوده باشد. او در حال انجام کار نادرستی بود و به ح‌ک‌چ در گسترش دروغ کمک می‌کرد، اما خود او نیز قربانی دروغ‌های ح‌ک‌چ است؛ تهمت‌زدن به فای بودا منجر به مجازات خواهد شد. او توسط ح‌ک‌چ خریداری شده بود، اما نمی‌دانست که کاری احمقانه انجام داده است. آیا قابل ترحم نیست؟ آیا نباید نسبت به او نیک‌خواه باشم؟ استاد لی به ما بیان کردند: حتی اگر فرد واقعاً مورد آزار و اذیت قرار گرفته باشد، باید هر مسئله‌ای را با نیکخواهیِ یک تزکیه‌کننده اداره کند (به تمرین کنندگان ویتنام)

در مقایسه با تمرین‌کنندگان هنگ کنگ احساس شرمندگی کردم. در رویدادهای جشن، آن سازمان از طریق بلندگو به فالون گونگ توهین و حمله کرد. اما هیچ یک از تمرین‌کنندگان مقابله به مثل نکردند. همه آرام بودند. سالهاست که تمرین‌کنندگان در مواجهه با حملات آن سازمان، از تعالیم استاد پیروی می‌کنند. «به‌عنوان یک تمرین‌کننده، اولین کاری که باید قادر باشید انجام دهید این است که "وقتی مورد حمله قرار می‌گیرید تلافی نکنید. وقتی توهین می‌شوید جوابش را ندهید." (سخنرانی نهم، جوآن فالون) آنها هیچ وقت شرارت را با خشونت پاسخ نمی‌دادند، اما من با آن خانم رفتاری غیردوستانه داشتم. رفتارم ریشه در تلقینات ح‌ک‌چ داشت.

همانطور که در کتاب نابودسازی فرهنگ حزب اشاره شده است، فرهنگ حزب به مردم یاد می‌دهد که برای حل مشکلات ذهنیتی مبارزه‌طلبانه داشته باشند. هنگام مواجهه با درگیری‌ها، اولین پاسخ افرادی که تحت تأثیر حزب هستند این است که به شیوه‌ای سرد و بی‌رحمانه بجنگند. اما دافا به ما می‌آموزد که با مردم با صمیمیت، نیک‌خواهی و بردباری رفتار کنیم.

استاد لی بیان کردند:

«برای ما تزکیه‌کنندگان تضادها به‌طور ناگهانی ظاهر می شوند. پس باید چه کار کنیم؟ اگر همیشه قلبی سرشار از نیک‌خواهی و محبت، و حالت ذهنی آرام و صلح‌جو داشته باشید، وقتی با مشکلات مواجه می‌شوید، آن‌ها را به‌خوبی اداره خواهید کرد زیرا به شما فضایی به‌عنوان ضربه‌گیر خواهد داد. اگر همیشه با دیگران بامحبت و دوستانه باشید، اگر همیشه وقتی کاری انجام می‌دهید دیگران را درنظر بگیرید، و هرگاه مسائلی با دیگران دارید اول فکر کنید که آیا آن‌ها می‌توانند آن را تحمل کنند یا آیا برای آن‌ها باعث صدمه‌ای نمی‌شود، آن‌گاه مشکلی نخواهید داشت. بنابراین وقتی تزکیه می‌کنید باید از استانداردهای بالا و حتی بالاتری پیروی کنید.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

نفرت تنها یک مؤلفه است که توسط حزب آموزش داده می‌شود. آن همچنین شامل دروغگویی، خود محور بودن، اغراق کردن، با دیگران خصمانه رفتار کردن، در نظر نگرفتن دیگران و غیره است. همه اینها مخالف آموزه‌های حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری و فرهنگ‌های سنتی چینی و غربی است. تحت هدایت دافا، این فرصت را پیدا کرده‌ام که این مشکلات را در خودم بیابم و خودم را اصلاح کنم. در تزکیه، سعی می‌کنم اخلاقیاتم را اصلاح کنم و هرچه را که با آن تحت شستشوی مغزی قرار گرفتم، پاکسازی کنم.

نتیجه‌گیری

با نگاه به روند تغییر از فردی افراطی به فردی آرام و صلح‌جو، از آموزه‌های دافا بسیار قدردانی می‌کنم. اگر به‌خاطر دافا نبود، هنوز توسط ح‌ک‌چ فریب می‌خوردم، و هنوز هم در اینترنت به‌عنوان یکی از پیروان تندرو ح‌ک‌چ می‌جنگیدم. این دافا است که به من کمک کرده است تا آرامش درونی کسب، و معنای واقعی زندگی را درک کنم. از استاد لی تشکر می‌کنم که به من در بهبودم کمک کردند.

آزار و شکنجه فالون گونگ توسط حزب کمونیست چین مدت 21 سال ادامه داشته است. تمرین‌کنندگان هرگز از خشونت یا هر نوع رفتار بی‌رحمانه برای مبارزه یا مقابله به مثل استفاده نمی‌کنند. ما فقط اهریمن را در معرض دید عموم قرار می‌دهیم و سعی می‌کنیم به مردم کمک کنیم که از حزب خارج شوند، امیدواریم که مردم در هنگام فروپاشی حزب کمونیست چین فریب نخورده باشند و با حزب نابود نشوند. این حزب بزودی توسط آسمان مجازات خواهد شد. رها کردن آن بهترین راه برای رسیدن به آینده‌ای روشن برای خودتان است.

امیدوارم همه چینی ها، از جمله کسانی که هنوز از سیاست‌های آزار و شکنجه پیروی می‌کنند، هوشیار و آگاه شوند که فالون گونگ واقعاً چیست. در این دنیای پر هرج و مرج، دانستن اینکه «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است،» برای همه برکت به ارمغان خواهد آورد.