(Minghui.org) حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) از زمان آغاز آزار و شکنجه فالون گونگ در ژوئیه1999، به این روش تزکیه ذهن و جسم افترا زده است. هزاران ایستگاه تلویزیونی و رادیوییِ دولتی و روزنامه بسیج شدند تا به فالون گونگ افترا بزنند، درحالی‌که تمرین‌کنندگان هیچ مکانی نداشتند تا بتوانند تجربیات دست‌اول خود را از این روش تزکیه به گوش مردم برسانند.

تمرین‌کنندگان در شهر چانگچونِ استان جیلین که هیچ‌گونه کانال رسمی به‌منظور دادخواهی برای حق تمرین‌کردن فالون گونگ نداشتند، در 5مارس2002 با موفقیت به سیگنال‌های تلویزیونی نفوذ کردند. بالغ بر یک‌میلیون نفر از ساکنان این شهر توانستند ویدئوهایی را ببینند که اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری فالون گونگ را توضیح می‌داد و نیز ویدئوهایی که دروغین‌بودن تبلیغات انزجارآمیز ح‌ک‌چ را افشا می‌کرد.

ح‌ک‌چ دست به اقدامی تلافی‌جویانه زد. جیانگ زمین، رهبر سابق کمونیست که دستور آزار و شکنجه را صادر کرد، دستوری سری را صادر کرد مبنی بر اینکه «[تمرین‌کنندگان] را بی‌رحمانه بکشید.» درنتیجه بیش از 5000 نفر دستگیر شدند. تعدادی از آنها جان خود را از دست دادند و بسیاری از آنها به بیش از 20 سال حبس محکوم شدند.

من به‌عنوان یکی از شرکت‌کنندگان در این تلاش در فوریه2003 دستگیر و به 10 سال زندان محکوم شدم. در اینجا مایلم خاطرات خود را از این رویداد به اشتراک بگذارم.

بنرهایی با بالون

روش معنوی فالون گونگ ( فالون دافا) را نخستین بار استاد لی هنگجی در چانگچون به عموم مردم معرفی کردند. پس از شروع آزار و شکنجه، تمرین‌کنندگان در چانگچون سخت تلاش کردند تا دروغین‌بودن تبلیغات افتراآمیز ح‌ک‌چ را افشا کنند. ما مطالب اطلاع‌رسانی را توزیع می‌کردیم و بنرهایی را می‌چسباندیم.

هیچ هماهنگ‌کننده رسمی نداشتیم، اما با گذشت زمان لیانگ ژنشینگ پیش‌قدم شد تا فعالیت‌های زیادی را در منطقه ما سازماندهی کند. در سپتامبر2001 بنرهایی را که به بالون‌های هلیوم متصل کرده بودیم، در جاده نانهو رها کردیم. درحالی‌که بالون‌ها در هوا بالا می‌رفتند، بنرهایی که روی‌شان نوشته شده بود «فالون دافا خوب است» و «حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری خوب است» به نوک درختان و روشنایی معابر گیر می‌کردند. بسیاری از رهگذران آنها را دیدند و برخی با علامت دست این کار ما را تأیید می‌کردند و حمایت خود را نشان می‌دادند.

بنری در چانگچون در سال 2001 که رویش نوشته شده است: «آزار و شکنجه فالون گونگ را متوقف کنید.»

بر اساس آن تجربه، تکنیک خود را رشد دادیم و در 27اکتبرِ همان سال به مناطق بیشتری در چانگچون دسترسی یافتیم. من و چند تمرین‌کننده دیگر برای برافراشتن دو بنر به یک میدان عمومی در نزدیکی موزه زمین‌شناسی دانشگاه جیلین رفتیم.

درحالی که بالون‌ها بالا می‌رفتند و بنرهای حدوداً 14متری باز می‌شدند، نگهبانی در نزدیکی ما حیرت‌زده شده و زبانش بند آمده بود. مأموران تا حدود 40 دقیقه بعد نتوانستند آنها را با ماشین‌های آتش‌نشانی پایین بیاورند. بسیاری از رهگذران در آن میدان شلوغ بنرها را دیدند و درباره‌اش صحبت می‌کردند.

بعد از رهاکردن بالون‌ها توانستم بلافاصله آنجا را ترک کنم. چند تمرین‌کننده دیگر که بلافاصله آنجا را ترک نکردند، دستگیر شدند.

آموزش و آماده‌سازی

لیانگ و سایر هماهنگ‌کنندگان از طریق همکاری‌های گذشته، با توانایی‌های تمرین‌کنندگان ما آشنا بودند. درنتیجه تیمی برای ارزیابی امکان نفوذ به سیگنال‌های تلویزیون کابلی راه‌اندازی شد.

این ایده زمانی مطرح شد كه ژو روییجون به‌طور اتفاقی در تلویزیونش دید که کودک همسایه یک بازی کامپیوتری را پخش کرده است. او با این فکر که ممکن است پخش اطلاعات فالون گونگ از طریق شبکه کابلی امکان‌پذیر باشد، با سایر تمرین‌کنندگان گفتگو کرد و و وقتی دید بعضی از آنها با او هم‌نظر هستند، خوشحال شد.

لیانگ در اواخر سال 2001 در این خصوص با من تماس گرفت و در یک رستوران مرغ کنتاکی درباره این موضوع صحبت کردیم. او تأثیر توزیع مطالب ازجمله سی‌دی‌ها را با پخش فیلم ازطریق شبکه کابلی مقایسه کرد. موافقت كردم كه كمكش كنم و روز بعد در انباری كه ليانگ اجاره كرده بود و در نزديكی يك انبار قطعات الكترونيكی قرار داشت، دیدار کرديم. تمرین‌کننده لیو جزئیات فنی را برای‌مان توضیح داد.

ازآنجاکه به‌تدریج تمرین‌کنندگان بیشتری به ما ملحق می‌شدند، انبار به‌اندازه کافی جا نداشت، بنابراین در آپارتمانی در جاده لیویینگ با هم دیدار می‌کردیم. آنجا بود که با سایر تمرین‌کنندگان این تیم ازجمله ژو رونجون، لیو چنگجون، لِی مینگ، ژائو جیان، سان چانگجون و ژوانگ شیانکون دیدار کردم.

لیانگ درک‌هایش را با ما در میان می‌گذاشت. او برای اینکه تمرین‌کنندگان بیشتری مشارکت کنند، پیشنهاد کرد روی آموزش تمرکز کنیم تا افراد بیشتری مهارت‌های لازم را کسب کنند. اگر هم‌زمان در منطقه نسبتاً بزرگی به سیگنال‌های تلویزیونی نفوذ می‌کردیم، می‌توانستیم بر مسدودبودن انتشار اطلاعات غلبه و به بسیاری از مردم کمک کنیم از حقایق مربوط به آزار و شکنجه مطلع شوند. او درباره اثربخشی این پروژه و انتقام‌جویی احتمالی ح‌ک‌چ نیز صحبت می‌کرد. با وجود چنین چیزی، یادآوری می‌کرد که باید داوطلبانه در این پروژه شرکت کنیم و همه افراد مشارکت‌کننده باید توجه ویژه‌ای به مسائل امنیتی داشته باشند.

در آن زمان در یک مکان تهیه مطالب نیز همکاری و در آنجا مطالب را چاپ و توزیع می‌کردم. دو تمرین‌کننده از این مکان تهیه مطالب نیز به پروژه نفوذ به سیگنال‌های تلویزیونی پیوستند. یک یا دو بار در هفته به سایت فنی می‌رفتم تا یاد بگیرم چگونه به سیگنال‌های تلویزیونی نفوذ کنم. در ضمن لیانگ از ما خواست تمرین‌کنندگان بیشتری را پیدا کنیم که با مسائل برق و الکترونیک آشنا باشند. ژانگ، تمرین‌کننده دیگری که در شرکت محل کار من کار می‌کرد، برقکار بود. او نیز به این پروژه پیوست و در آموزش به ما کمک کرد.

به‌گفته ژانگ نفوذ به سیگنال‌های تلویزیون ازنظر تئوری دشوار نبود. لازم بود آمپلی‌فایرها را در امتداد خط سرویس اصلی شناسایی کنیم و سیگنال خروجی پخش‌کننده سی‌دیِ فشردۀ ویدئو (وی‌سی‌دی) را به درگاه ورودی آمپلی‌فایر وصل کنیم. منبع تغذیه پخش‌کننده وی‌سی‌دی، سیم برق با ولتاژ بالا بود که یک ترانسفورماتور ولتاژش را تنظیم می‌کرد. با برقراری این اتصالات، سیگنال ورودی اصلی آمپلی‌فایرها از تلویزیون کابلی قطع می‌شد و سیگنال ویدئویی از این وی‌سی‌دی به تلویزیون هزاران خانواده یا تعداد بیشتری منتقل می‌شد.

از طرف دیگر عملیات واقعی فوق‌العاده دشوارتر بود. این پروژه ما را ملزم می‌كرد كه نه‌تنها افكار درست محكمی را حفظ كنیم، آرام و هشیار، چابک و ماهر نیز بمانیم. تمرین‌کنندگانی که در واقع این طرح را اجرا می‌کردند، ازجمله سان چانگجون، لیو وِیمینگ، ژانگ، لِی مینگ و لیو چنگجون تقریباً هر روز در سایت فنی تمرین می‌کردند. ازآنجاکه این کار باید روی تیرهای برق انجام می‌شد، ژانگ تعدادی کفش‌ مخصوص بالارفتن از تیر برق برای‌مان آورد تا این کار را در مناطق دورافتاده امتحان کنیم. حتی بعضی از خانم‌های تمرین‌کننده نیز این کار را امتحان کردند، زیرا نمی‌دانستیم در پایان چه کسانی ممکن است مورد نیاز باشند.

اگرچه فقط یک یا دو بار در هفته به سایت فنی می‌رفتم، با بسیاری از تمرین‌کنندگان دیدار می‌کردم که بعضی از آنها از شهرهای دیگر بودند و بعد از یادگیری تکنیک‌ها به شهر خود برمی‌گشتند. ازآنجاکه لیانگ به تدارکات و خرید تجهیزات رسیدگی و باید شغلش را نیز حفظ می‌کرد، هر روز سرش خیلی شلوغ بود.

در اواخر فوریه2002 شنیدیم که لیانگ دستگیر شده است. او علی‌رغم شکنجه‌شدن تسلیم نشد، بنابراین پلیس هنوز از برنامه ما اطلاع نداشت. اما سایر تمرین‌کنندگان با فشار شدیدی روبرو بودند و آموزش متوقف شد. لیو چنگجون و چند تمرین‌کننده ماهر دیگر تصمیم گرفتند در 5مارس2002 هم‌زمان به سیگنال تلویزیون در شهر چانگچون و نیز شهر سونگیوان نفوذ کنند. چند نفر از ما به دنبال نقاطی در امتداد خطوط سرویس اصلی بودیم که برای نفوذ ایده‌آل باشند. من در خرید تعداد زیادی پخش‌کننده ویدئوسی‌دی به مبلغ حدود 50 یوآن (در آن زمان حدود 6 دلار) نیز کمک کردم.

نفوذ به سیگنال‌های تلویزیونی

در تاریخ 3 و 4مارس برای آماده‌‌شدن نهایی، در سایت فنی جمع شدیم. کابل خروجی و ترانسفورماتورها را به پخش‌کننده‌های وی‌سی‌دی وصل و آنها را با نوار ایمن کردیم. تجهیزات یدکی به‌عنوان پشتیبان برای هر سایت آماده شد. با توجه به اینکه بعضی از تمرین‌کنندگان از دستکش برای مونتاژ تجهیزات استفاده نمی‌کردند، مجموعه‌های مونتاژشده را یکی‌یکی تمیز کردم تا هرگونه اثر انگشت را از بین ببرم و همه چیز ایمن باشد. با دیدن برخی از تمرین‌کنندگان که از تلفن‌های همراه خود استفاده می‌کردند، به آنها یادآوری می‌کردم که مراقب و از نظر امنیتی آگاه باشند.

برخی از تمرین‌کنندگان مشارکت‌کننده در نفوذ به سیگنال‌های تلویزیونی

طی جلسه‌ای به میزبانی لیو چنگجون در 5مارس، محتوای ویدئو‌ها را که باید مورد استفاده قرار می‌گرفت، نهایی کردیم: یک ویدئو درباره این بود که چگونه در سراسر جهان از فالون گونگ استقبال و آن به‌طور گسترده‌ای تمرین می‌شود و دیگری واقعیت رویداد خودسوزی صحنه‌سازی‌شده در میدان تیان‌آن‌من را روشن می‌کرد. پس از تهیه وی‌سی‌دی‌ها، لیو و سایر تمرین‌کنندگان به شهر سونگیوان رفتند. در چانگچون ما به دو تیم تقسیم شدیم، یکی به رهبری لیو وِیمینگ و سان چانگجون و تیم دیگر به رهبری لِی مینگ و ژانگ. هفت تمرین‌کننده از جمله من در تیم لی بودیم.

ما به کوچه‌ای کوچک در منطقه مسکونی نزدیک ایستگاه تلویزیون کابلی چانگچون رفتیم. هم لی و هم ژانگ از تیر برق بالا رفتند تا از ساعت 6:30 بعدازظهر به سیگنال تلویزیونی نفوذ کنند. بقیه ما برای تأمین امنیتِ منطقه آنجا بودیم.

تیم لیو ویمینگ در ساعت 7 بعدازظهر با ما تماس گرفت و گفت که آنها آماده‌اند و فقط باید ورودی تلویزیون کابلی را قطع کنند. در آن زمان لِی و ژانگ مشکلاتی جزئی داشتند و کار 30 دقیقه‌ای کمی بیشتر از زمان پیش‌بینی‌شده طول کشید. ساعت 7:20 بعدازظهر چن که در حال بررسی منطقه بود، گفت که کسی در حال آمدن است. غریبه‌ای نزدیک ‌شد، به لِی و ژانگ روی تیر برق نگاه کرد و رفت. ما او را دنبال کردیم و متوجه شدیم که ازطریق تلفن همراهش به پلیس اطلاع‌رسانی می‌کند.

بلافاصله به محل تیر برق برگشتیم و ژانگ گفت که آنها هم آماده هستند. به تیم لیو گفتیم که سوئیچ را انجام دهند. پس از اینکه ژانگ سوئیچ را انجام داد، او و لِی شروع به پایین‌آمدن از تیر برق کردند. در انتهای دیگر کوچه، چند نفر به سمت ما می‌دویدند. به‌جز لِی و ژانگ، باقی ما توانستیم در کمال امنیت آنجا را ترک کنیم.

ما با تاکسی به سایت فنی برگشتیم و تیم لیو نیز برگشت. ژانگ بیش از ده دقیقه بعد آمد و گفت درحالی‌که مأموران امنیتی به دنبال او و لِی بودند، آنها دویدند و جایی در نزدیکی کوچه پنهان شدند. سپس نخست لِی از مخفیگاه بیرون آمد و شروع به دویدن کرد، اما آنها پس از مسافتی لِی را دستگیر کردند. درحالی‌که لِی را محکم روی زمین نگه داشته بودند، ژانگ توانست فرار کند.

ساعت 4:30 بامداد روز بعد، چن با من تماس گرفت و گفت که باید همه چیز را از سایت فنی منتقل کنند. یون چینگبین با مینی‌ونی آمد و ما هفت نفر تجهیزات و مطالب را بار زدیم. تا ساعت 6 بعدازظهر، همه چیز، به‌جز یک ساعت قدیمی، را به انبار دیگری منتقل کردیم. بعداً در خبرها خواندم که لِی پس از اینکه تمام شب شکنجه ‌شد، دیگر نتوانست مقاومت کند و درباره سایت فنی به آنها گفت. پلیس فقط دو ساعت بعد از اینکه سایت را ترک کردیم، به آنجا رسید.

روز بعد، 6مارس2012، کل چانگچون درباره این موضوع صحبت می‌کرد. مردم همه جا، به‌خصوص در اماکن عمومی مانند فروشگاه‌ها، درباره این ویدئوها صحبت می‌کردند. آنها نمی‌دانستند که علیرغم سرکوب فالون گونگ در چین، آن در سراسر جهان بسیار محبوب است. همچنین نخستین باری بود که بسیاری از آنها می‌فهمیدند ح‌ک‌چ برای بدنام‌کردن فالون گونگ، ماجراهایی را جعل کرده است.

انتقام‌جویی

ح‌ک‌چ فوراً شروع به انتقام‌جویی کرد. قرار شد چند تمرین‌کننده (بی‌ارتباط به این پروژه) در تاریخ 6مارس در دادگاه نانگوان در چانگچون محاکمه شوند و بسیاری از تمرین‌کنندگان در آن دادگاه شرکت کردند. حوالی ساعت 10 صبح، پلیس تمام خیابان‌های آن منطقه را مسدود کرد و همه تمرین‌کنندگان در سالن دادگاه دستگیر شدند.

همچنین در آن روز، دستگیری گسترده تمرین‌کنندگان در چانگچون صورت گرفت و تقریباً طی چند روز نزدیک به 5000 نفر بازداشت شدند. جیانگ دستور داد «[تمرین‌کنندگان] را بی‌رحمانه به‌قتل برسانید.» او ازطریق لوئو گان، دبیر وقت کمیته امور سیاسی و حقوقی، به پلیس اجازه داد که در صورت مشاهده مجدد تمرین‌کنندگان در حال نفوذ به سیگنال‌های تلویزیونی، در همان محل به تمرین‌کنندگان تیراندازی کند. این دستور تهدید می‌کرد: «اگر این پرونده ظرف یک هفته حل‌وفصل نشود، دبیر حزب چانگچون و همه مسئولان اصلی اداراتِ پلیس از سِمت‌های خود برکنار می‌شوند.» تمرین‌کنندگان هر روز دستگیر می‌شدند و پلیس برای کسب اطلاعات بیشتر آنها را بی‌رحمانه شکنجه می‌کرد.

من و همسرم تا آن زمان مجبور شده بودیم دور از خانه بمانیم. مکان اجاره‌ای‌مان امن بود و در آن زمان دستگیر نشدیم. چن، تمرین‌کننده دیگری بود که در این نفوذ مشارکت داشت و آخرین بار در تاریخ 10مارس با او دیدار داشتم. به او گفتم که استاد لی، بنیانگذار فالون گونگ، مقاله جدیدی دارند که در آن درباره آزار و شکنجه شرورانه در چین نوشته‌اند:

«هم اکنون، مريدان دافاي سرزمين اصلي چين از تلويزيون استفاده مي‏کنند تا به مردم امکان دهند از حقيقت آگاه شوند، [اين عمل] افشاي آزار و شکنجه شيطاني است و موجودات ذي‌شعوري را نجات مي‏دهد که ذهن‌شان توسط فريب شيطان مسموم شده است و عمل باشکوهي از روي رحمت است.» («با افکار دست به امور بنگرید»، از نکات اصلی برای پیشرفت 3)

چن گفت که لیو چنگجون و سایرین که مجبور شده‌اند از خانه دور بمانند، اینترنت ندارند و باید مقاله را ببینند. چند نسخه برایش چاپ کردم. او همچنین گفت که نیاز به تهیه مقداری لباس از منزل مادرش دارد و اصرار داشت که به آنجا برود، گرچه به او هشدار دادم که احتمالاً ازنظر امنیتی درست نیست. روز بعد شنیدم که به‌محض ورود به منزل مادرش، پلیس که انتظارش را می‌کشید، دستگیرش کرد.

پس از بازگشت به خانه در ماه مه2002 فهمیدم که پلیس به‌زور وارد منزلم شده، آنجا را غارت و وسایل شخصی‌ام را توقیف کرده است. آنها حتی جواهرات همسرم، کلکسیونی از چند چیز عتیقه‌ام و نیز آلبوم‌های شخصی‌ام را برده بودند. همسایگان می‌گفتند كه پلیس در تاریخ 6مارس آمد و حتی بیش از ده روز در خانه ما زندگی كرد.

در تاریخ 27فوریه2003، یک سال پس از دستگیری لیانگ، بازداشت و به ده سال زندان محکوم شدم. لیانگ ژنشینگ و لیو چنگجون به 19 سال حبس محکوم شدند، در حالی که ژو رونجون و لیو وِیمینگ هر یک به 20 سال زندان محکوم شدند. چند نفر دیگر براثرِ این آزار و شکنجه جان خود را از دست داده‌اند.