(Minghui.org) خانم لی گویی‌یو از هیلونگ‌جیانگ به‌خاطر اعتقادش به روش معنوی فالون گونگ، طی دو دهه گذشته کاملاً آماج مشقت‌های جانفرسایی ازقبیل دستگیری‌های متعدد، کار اجباری سخت و شدید، حبس و شکنجه‌های وحشتناک قرار گرفته است.

فالون گونگ که با نام فالون دافا نیز شناخته می‌شود، برای اولین بار در ماه مه سال ۱۹۹۲ توسط آقای لی هنگجی به عموم معرفی شد. این تمرین طی هفت سال آینده، فقط به‌خاطر مزایای سلامت‌بخشی و راهنمایی معنوی‌اش، بیش از صدمیلیون تمرین‌کننده در چین را جذب کرد. حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) به‌خاطر ترس از محبوبیت روزافزون این تمرین، در ژوئیه۱۹۹۹، آن را ممنوع اعلام کرده و کمپین آزار و اذیت علیه آن را آغاز کرد.

خانم لی در سال ۲۰۰۰، مانند صدها هزار نفر از تمرین‌کنندگان فالون گونگ در سراسر چین، دوبار به پکن رفت تا برای تمرین و حق داشتن آزادی اعتقاد تقاضای تجدیدنظر کرده و درخواست عدالت کند. او دستگیر شد، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و به یک سال کار اجباری محکوم شد.

خانم لی درحالی‌که در اردوگاه کار اجباری وانجیا دوره محکومیتش را سپری می‌کرد، آماج شستشوی مغزی، کار اجباری، حبس در سلول انفرادی و ضرب‌وشتم قرار گرفت. طبق روال معمول سیستم اردوگاه کار اجباری چین، او را مجبور به انجام کار سخت ازقبیل تولید خلال‌دندان و محصولات مختلفی می‌کردند که به کشورهای آسیایی مانند ژاپن و کره صادر می‌شدند.

تمرین‌کنندگانِ فالون گونگِ خانم در اردوگاه کار اجباری وانجیا که تسلیم نشده و حاضر به انکار اعتقادشان نمی‌شدند، به بندهای مردان فرستاده شده و به دست زندانیان جنایتکار مرد مورد ضرب‌و‌شتم قرار می‌گرفتند. خانم لی همچنین رویدادی را به یاد آورد که نگهبانان سعی کردند خود او را به بخش مردان بفرستند که او را به‌زور در معرض تجاوز ازسوی آن جنایتکاران  قرار دهند. این موضوع به‌هیچ‌وجه مختص آنجا نبوده است زیرا گزارش شده است که در سایر بازداشتگاه‌ها و اردوگاه‌های کار سخت در چین نیز اتفاق افتاده است.

خانم لی به‌خاطر انتشار حقایق درباره فالون گونگ و آزار و اذیت‌های ناشایست، از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، ازسوی مسئولان محلی مورد هدف قرار گرفت. او دستگیر و بازداشت شد و خانه‌اش مورد هجوم و غارت قرار گرفت. برای جلوگیری از آزار و اذیت بیشتر مجبور شد زادگاهش را ترک کند.

پدر سالمندخانم لی پس از مشاهده هجوم و یورش پلیس به منزلش در مارس۲۰۱۲، دچار تنگی نفس شده و روز بعد به بیمارستان منتقل شد. او سرانجام درحالی‌که خانم لی متواری شده بود درگذشت. درگذشتِ پدرش به‌خاطر آزار و اذیت علیه ایمان و اعتقادش و عدم حضور او در روزهای پایانی در کنار پدرش، دو پشیمانی بسیار بزرگی هستند که خانم لی همچنان تا به امروز بار آن را به دوش  می‌کشد.

در ماه مه سال۲۰۱۵، خانم لی در جیاموسی به‌خاطر توزیع بروشورهای اطلاع‌رسانی درباره فالون گونگ دستگیر و به پنج سال زندان محکوم شد. در زندان زنان هیلونگ‌جیانگ، به‌طور مداوم مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت و مجبورش می‌کردند مدتی طولانی روی چهارپایه کوچکی بنشیند، روزانه مورد توهین و به‌طور کلامی آماج بدرفتاری قرار می‌گرفت.

خانم لی هنگامی که در ۱۶مه۲۰۲۰ آزاد شد، لاغر و نحیف بود. از درد بدن، ضعف عضلات، خواب‌آلودگی و از دست دادن اشتها رنج می‌برد.

بازیابی سلامتی

خانم لی در سال ۱۹۶۹ در ویزیگو، دهکده کشاورزی کوچکی در شهرستان ییلان، استان هیلونگ‌جیانگ به دنیا آمد. او در کودکی ضعیف بود و از بیماری سل رنج می‌برد. خانم لی سرفه‌های خونی‌اش را هنگامی که دوره دبستانش را سپری می‌کرد به یاد دارد.

او پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه راهنمایی، در دومین کارحانه تولیدی بافندگی جیاموسی مشغول به کار شد. سپس دچار وضعیت عجیبی می‌شد، به‌این شکل که فقط در نیمه اول شب در تنفس با مشکل روبرو می‌شد اما تا ساعت ۳ بامداد همه علائمش از بین می‌رفتند. به زودی این شایعه در بین اهالی روستا شایع شد که او «تسخیر» شده است.

پزشکان نتوانستند هیچ مشکلی در او پیدا کنند اما وضعیتش بدتر و بدتر می‌شد، تا جایی که مجبور شد کارش را ترک کند. خانم لی احساس گناه می‌کرد از اینکه باری بردوش خانواده‌اش است و امید چندانی به زندگی نمی‌دید.

خانم لی در تابستان ۱۹۹۶ با فالون گونگ آشنا شد و همه‌چیز برایش درجهت بهترشدن تغییر کرد. پس از اینکه تمرین را شروع کرد، طولی نکشید  که تمام بیماری‌هایش از بین رفتند. فالون گونگ زندگی دوباره‌ای به او داد که او و خانواده‌اش تا ابد سپاسگزار آن هستند.

خانم لی گویی‌یو در سال‌های جوانی‌اش

خانم لی گویی‌یو پس از تحمل آزار و شکنجه

افراد خوب

دافا علاوه‌بر اثر سلامت‌بخشی‌اش، همچنین به خانم لی هدف جدیدی در زندگی داد. او براساس اصول جهانی «حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری» زندگی می‌کند و در تلاش است تا فرد خوب و بهتری باشد.

در اعتراض به ورود رئیس روستا بدون برگزاری انتخابات، در طی سه سال بعد، گروهی از روستائیان معترض و عصبانی در بیش از ۵۰  مکان آتش‌سوزی راه می‌انداختند. درابتدا، از مقامات دهکده‌ها و از اعضای حزب کمونیست خواسته می‌شد که هر وقت آتش‌سوزی رخ دهد، برای نجات قربانیان اقدام به کمک کنند. اما ازآنجاکه اغلب اوقات این اتفاق رخ می‌داد، اعضای حزب از حضور در صحنه حادثه خودداری می‌کردند و فقط تمرین‌کنندگان فالون گونگ پیوسته به صحنه می‌آمدند. سرانجام، سخنگوی دهكده فقط زحمت می‌كشيد با تمرین‌کنندگان فالون گونگ تماس می‌گرفت تا به خاموش‌کردن آتش‌ كمك كنند.

یک‌بار خانه یک روستائی طعمه آتش شد. خانم لی بیش از ۳۰ سطل آب به آنجا برد و در خاموش‌کردن آتش کمک کرد. زمستان‌ها در هیلونگ‌جیانگ هوا بسیار سرد می‌شود. شلوارهای خانم لی خیس و یخ‌زده ‌شدند، به‌طوری که وقتی آنها را درمی‌آورد همچنان از شدت یخ‌زدن صاف و محکم باقی‌ می‌‌ماندند.

خانم لی و سایر تمرین‌کنندگان در این روستا نیز به‌ سهم خود برای خرید شن و ماسه‌سنگ کمک کردند و جاده‌ای به طول 4 کیلومتر را برای روستا ترمیم کردند. همه اهالی این روستا باور داشتند: «تمرین‌کنندگان فالون گونگ افراد خوبی هستند.»

دو بار بازداشت در پکن

حزب کمونیست چین در ژوئیه۱۹۹۹، فالون گونگ را ممنوع اعلام کرد و یک کمپین آزار و اذیت علیه تمرین‌کنندگان در سراسر کشور به راه انداخت. تمام رسانه‌های چین، یک‌شبه، تبلیغاتی در توهین به فالون گونگ و بنیانگذار آن پخش کردند. خانم لی پس از بهره‌مندی از مزایای این تمرین، تصمیم گرفت به پایتخت برود تا تا برای تمرین و حق داشتن آزادی اعتقاد تقاضای تجدیدنظر کرده و درخواست عدالت کند.

خانم لی در ۸مه۲۰۰۰، وارد پکن شد، اما طولی نکشید که در میدان تیان‌آن‌من دستگیر شد. او را به اداره پلیس چیانمن بردند و در زیرزمین مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. مأمور پلیس او را با دسته چوبی تی زمین‌شوی آنقدر شدید و پرزور کتک می‌زد که به سه قسمت شکسته شد.

استخوان دنبالچه خانم لی شکست. در ناحیه تحتانی کمر و باسن به‌شدت آسیب دید به‌حدی که تا چند ماه بعد بهبود نیافت. عضلات سمت چپ بدنش از استخوان ران جدا شدند و هرگز بهبود نیافتند. او همچنین دچار سرگیجه شد و سرانجام پس از آنکه به اداره ارتباطات زادگاهش در پکن منتقل شد، هشیاری‌اش را از دست داد. خانم لی یک هفته در وضعیت بیهوشی باقی ماند و در طی آن مدت نه غذایی خورد و نه چیزی نوشید.

رئیس دهکده‌اش، وانگ ژونگشون و مأمور پلیس چن شی‌وِن به پکن سفر کردند تا او را با قطار به هاربین و سپس با اتوبوس به زادگاهش اسکورت کنند. خانم لی دو هفته در بازداشتگاه ییلان نگه داشته شد و همچنین ۱۰۰۰ یوآن جریمه پرداخت کرد.

بازآفرینی صحنه شکنجه: ضرب‌وشتم

خانم لی در زمستان ۲۰۰۰، دوباره به پکن رفت و با همان سرنوشت روبرو شد. دِنگ هویلین، مقام رسمی روستا و مأمور پلیس، ویی زییو او را به شهرستان ییلان بازگرداندند. او به‌خاطر تقاضای عدالت برای احقاق حقش براساس قانون اساسی به یک سال کار اجباری محکوم شد.

کار اجباری

خانم لی در طی سپری‌کردن دوران محکومیتش در اردوگاه بدنام وانجیا، تحت شستشوی مغزی، کار سخت جسمی، حبس در سلول انفرادی و شکنجه قرار گرفت و قربانی تجاوز از سوی زندانیان تبهکار قرار گرفت.

در اردوگاه کار اجباری وانجیا، نگهبانان در تلاش برای «تبدیل» تمرین‌کنندگان، به‌طور روزانه آنها را محبور به تماشای برنامه‌های تبلیغاتی ح‌ک‌چ می‌کردند که فالون گونگ را مورد توهین قرار می‌دادند.

تمام بازداشت‌شدگان را محبور می‌کردند در روز بیش از ۱۲ ساعت کار سخت انجام دهند، اما تمامی سود حاصل از آن به اردوگاه تعلق می‌گرفت. روزها طولانی و شرایط کار ضعیف و فقیرانه بود. دست‌های خانم لی بعد از بافتن الیاف کنف و دوختن آنها در بالشتک‌ها متورم شدند و نمی‌توانستند بالشک را نگه دارند. چسب مورد استفاده در تخته‌سه‌لایی باعث می‌شد دچار سرگیجه و استفراغ شود. گفته می‌شد این تخته سه‌لایی‌ها به ژاپن صادر می‌شدند.

بازداشت‌شدگان همچنین خلال‌دندان‌هایی را بسته‌بندی می‌کردند که به کره فروخته می‌شدند. آخرین نوع مرغوب از خلال‌دندان‌ها گلی پلاستیکی در یک انتها دارد. خانم لی بیش از ۱۲ ساعت در روز، گل‌های ریز از کاغذ پلاستیکی رنگی را یکی یکی درست می‌کرد و قبل از بسته‌بندی آنها را به یک طرفِ خلال‌دندان‌ها می‌چسباند.

این خلال‌دندان‌ها به‌ تعداد بسیار زیاد در هتل‌ها برای سرو‌کردن میوه‌ها و پیش‌غذاها مورد استفاده قرار می‌گرفتند. درحالی‌که بسیار از مردم از پیش‌غذاهایشان در چنین هتل‌هایی لذت می‌برند، معدودی از مهمانان به این فکر می‌کنند که این خلال‌دندان‌ها از کجا آمده‌اند.

به گفته خانم لی، این اردوگاه خلال‌دندان‌ها را به‌صورت عمده و انبوه، غالباً کثیف و مخلوط‌شده با زباله‌های مختلف دریافت می‌کند. بازداشت‌شدگان قبل از شروع به کار، نیازی به شستن دست‌هایشان نداشتند و همچنین خلال‌دندان‌ها را قبل از بسته‌بندی‌، ضدعفونی نمی‌کردند. بازداشت‌شدگان از ۵ صبح تا ۹ شب کار می‌کردند. و فقط ۱۵ دقیقه استراحت برای صرف وعده‌های غذایی به آنها اختصاص می‌دادند. اگر کسی سهمیه تعیین‌شده را آماده نمی‌کرد، به او اجازه داده نمی‌شد استراحت کند و به رختخواب برود.

تمرین‌کنندگان فالون گونگ در مقایسه با سایر زندانیان با چالش‌های بیشتری روبرو بودند. ماه‌ها به آنها اجازه داده نمی‌شد که  دوش بگیرند و لباس‌های تمیز برای تعویض نداشتند. بسیاری از افراد دچار زخم‌هایی بودند که چرک از آنها تراوش می‌کرد و اغلب دچار خونریزی می‌شدند. آنها حتی در آن زمان، به‌طور معمول در کارگاه‌ها برای حمل و بسته بندی خلال‌دندان‌ها به کار گرفته می‌شدند.

تمرینات گروهی با خشونت روبرو می‌شدند

به‌خاطر تمرین گروهی تمرین‌کنندگان فالون گونگ در ۸ژانویه۲۰۰۱، نگهبانانِ هر ۱۲ بخش، زن و مرد، آنها را با باطوم‌های برقی مورد ضربو‌شتم قرار دادند. راهرو پر از بوی گوشت سوخته انسان شده بود و بسیاری از تمرین‌کنندگان به شدت مجروح شدند. برخی دندان‌هایشان شکسته بود، برخی موهایشان کنده شدند و برخی دیگر چشم‌هایشان سیاه و کبود شده بود.

تمرین‌کنندگانی که تسلیم نشدند به بخش شماره ۱۲ مردان منتقل شدند، تا تحت‌نظر گرفته شوند. تمرین‌کنندگان در آنجا را مجبور می‌کردند ۱۷ روز متوالی، از ساعت ۶ صبح تا ۸ بعدازظهر به حالت چمباتمه قرار بگیرند و فقط ۱۰ دقیقه استراحت برای صرف وعده‌های غذایی به آنها اختصاص داده می‌شد. خانم لی تحت خوراندن اجباری قرار گرفت و مجبورش کردند برای مدتی طولانی در هوای برف بیرون بایستد. او مورد ضرب‌وشتم قرار گرفت، روی نیمکت ببر شكنجه شد و در سلول انفرادی قرار گرفت. تمرین‌کنندگان پس از ۱۷ روز سپری‌کردن در وضعیت چمباتمه،  دوباره به کارگاه اعزام شدند و به آنها دستور دادند کوسن‌هایی بزرگ برای وسایل نقلیه بزرگ درست‌کنند.

بازآفرینی صحنه شکنجه: بسته شدن سفت و محکم به نیمکت

بخش شماره ۱۲ که به آنجا فرستاده شده بودند به‌طور موقت از یک انبار تبدیل به بخش شده بود و دارای هیچ‌گونه عایقی نبود. درجه حرارت داخل آن همانند بیرون بود و پنجره‌های ترک‌خورده‌اش کاملاً یخ زده بودند. زمستان‌های هاربین، شهری شمالی در چین با عرض جغرافیایی زیاد، سوزناک است. تختخواب‌ها متشکل از تخته‌های چوبی با ملافه‌های نازکی پوشیده شده بودند. دو یا سه تمرین‌کننده به‌طور اشتراکی با یک روانداز و روی یک تخت می‌خوابیدند. شب‌ها آنقدر سرد بود که تمرین‌کنندگان نمی‌توانستند مانع لرزیدنشان شوند. به‌عنوان هر وعده غذایی، فقط نان ذرت ترشیده و یک کاسه سوپ شلغم به آنها داده می‌شد. موشها اغلب در حال جولان در کنار تخت‌ها بودند.

خودداری از محکوم کردن فالون گونگ

در تاریخ ۳۰ژانویه، حوالی ساعت ۹ شب، رئیس شی یینگ‌بای و گروهی از نگهبانان مرد تمرین‌کنندگان را از هر بخش بیرون کشیدند و آنها را با باطوم‌های برقی مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. هر یک از تمرین‌کنندگان را مجبور می‌کردند که فالون گونگ را به‌صورت کتبی محکوم کنند. اگر کسی جرئت می‌کرد به درخواست آنها «نه» بگوید، او را روی زمین آماج لگد قرار می‌دادند. نگهبانان یک صف تشکیل ‌دادند و هر تمرین‌کننده‌ای که از رهاکردن تمرین خودداری می‌کرد، در جلوی این صف روی زمین پرت می‌شد و آماج ضرب‌وشتم ازسوی تک‌تک آنها قرار می‌گرفت.

در دهان خانم لی مشت زده شد و همین موضوع باعث شد که دندان‌های جلویی او شکسته شود و وقتی دوباره آماج مشت قرار گرفت لب پایینی‌اش پاره شد. خون از گوشه لب‌هایش جاری بود.

خانم لی و پنج تمرین‌کننده دیگر به بخش شماره ۵ منتقل شدند و زندانیان مذکر آنها را مجبور کردند کل طول شب را در وضعیت چمباتمه قرار بگیرند. پاهای خانم لی متورم شده بود. او شنید کسانی که به بخش‌های دیگر منتقل شدند، در هوا آویزان شدند و مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند. برای نجات تمرین‌کنندگانی که در سلول انفرادی قرار گرفته بودند، همه تمرین‌کنندگان زندانی دست به اعتصاب غذا زدند.

بازآفرینی صحنه شکنجه: ضرب‌و‌شتم

چمباتمه‌زدن و ایستادن در برف

در تاریخ ۲فوریه، خانم لی و چند تمرین‌کننده دیگر در تلاش برای انجام تمرینات، دوباره به دستور مربی چی فنگژی و دستیار بخش، وو پیهوا مجبور شدند در وضعیت چمباتمه قرار بگیرند. نگهبانان بازوهای تمرین‌کنندگان را پیچانده، دست‌هایشان را با بندهای پارچه‌ای به پشت‌شان گره زدند و نوارهایی را به دهان‌شان بستند. آنها را مجبور کردند بیش از ۳۰ ساعت متوالی در شرق راهرو چمباتمه بزنند، اجازه نداشتند حرکت کرده یا از دستشویی استفاده کنند و چیزی برای خوردن به آنها داده نمی‌شد. نگهبانان به‌طور شبانه‌روزی آنها را تحت نظر داشتند و هر دو ساعت یکبار تغییر شیفت می‌دادند.

قبل از آنكه همه زندانیان دیگر صبح از خواب برخیزند، تمرین‌كنندگان به انبار منتقل می‌شدند. بادی شدید ازطریق پنجره‌های شکسته می‌وزید و دیوارها پوشیده از برفک‌های ناشی از یخ‌زدگی بودند. هنگامی که سایر زندانیان صبحانه می‌خوردند، تمرین‌كنندگان را مجبور می‌کردند که در سرمای هوای بیرون بایستند.

تمرین‌كنندگان فقط لباس‌های نازکی به تن داشتند و درحالی‌که دست‌هایشان را به پشت بدن‌شان بسته بودند، آنها را وادار می‌کردند در برف بایستند. هوا آنقدر سرد بود که نمی‌توانستند جلوی لرزیدن‌شان را بگیرند و باد مانند هزاران تیغ تیز صورت‌شان را می‌خراشید. دست‌های آنها زخمی می‌شدند انگار گربه‌ها آنها را گاز گرفته بودند و پاها و ران‌هایشان متورم و به رنگ بنفش تیره شده بودند.

خانم لی در شلوارش ادرار کرد که باعث خیس‌شدن شلوارش شد. رئیس شی یینگ‌بی به او خندید: «دختری به این بزرگی هستی و هنوز شلوارت را خیس می‌کنی؟» شنیدند که  پس از تاریکی، تمرین‌كنندگان مجدداً به انبار بازگردانده شدند و مجبور به ماندن در وضعیت چمباتمه شدند.

به‌خاطر رطوبت‌، تمرین‌كنندگان دچار زخم‌هایی در بدن‌شان شدند. تمام بدن خانم لی با لکه‌های خارش‌دار قرمز پوشیده شده بود و حتی ابروهایش دچار شده بودند. هربار که آنها را می‌خراشید، اثر قرمزرنگی از خودش باقی می گذاشت که به‌سرعت متورم می‌شدند و مایعی مانند روغن زردرنگ از آنها بیرون می‌آمد.

فرستادن تمرین‌كنندگان خانم به سلول‌های مردان

نگهبانان مرد در ۲۴ ماه مه در حیاط ازدحام کردند و کسانی که در ژانویه از سلول انفرادی آزاد شدند هدف آنها قرار گرفتند. آنها را یک به یک، به داخل حیاط کشیدند و مورد ضرب‌وشتم قرار دادند. سایر تمرین‌کنندگان درحالی‌که در کافه‌تریا بودند این خبر را شنیدند و برای اعتراض به برخورد خشونت‌آمیز به حیاط هجوم آوردند و آنها نیز مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتند.

رئیس شی یینگ‌بی و نگهبانان تمرین‌کنندگان خانم از هر ۱۲ بخش را در سالن اجتماعات جمع کرده و آنها را به گروه‌های هفت نفره تقسیم کردند. هر گروه به یکی از بخش‌های مردان منتقل شدند و بدون استثناء تحت شکنجه‌های مختلفی قرار گرفتند.

خانم لی روزی به یاد آور کرد که خود او را به یکی از بخش‌های مردان منتقل کردند. خوشبختانه، دو نگهبان زن، نگهبانان مردی که او را آورده بودند، دنبال کردند و از آنها پرسیدند: «چه كاری می‌خواهید انجام دهید؟ او مجرد است و هرگز ازدواج نکرده است. با بردن او به بخش مردان می‌خواهید چه‌کار بکنید؟» نگهبانان زن سه بار همین سؤال را پرسیدند و نگهبانان مرد را برای پاسخ‌دادن تحت فشار قرار دادند تا اینکه خانم لی آزاد شد.

خانم لی مجبور شد یک سال دوره محکومیتش را به پایان برساند و در سال ۲۰۰۱ آزاد شد.

او بازداشت شد، خانه‌اش مورد هجوم و غارت قرار گرفت و مجبور شد زادگاهش را ترک کند

خانم لی پس از بازگشت به خانه، علاوه‌بر ازسرگیری تمرین فالون گونگ، همچنین تجربیاتش را با دیگران به اشتراک می‌گذاشت و علناً درباره اینکه فالون گونگ چیست و چرا به اشتباه مورد آزار و اذیت قرار  گرفته است، با مردم گفتگو می‌کرد. او به‌خاطر انتشار اطلاعات واقعی، ازسوی پلیس محلی هدف قرار گرفت. برخی از افراد محلی که با تبلیغات و دروغ‌های ح‌ک‌چ فریب خوردند، با تمرین‌کنندگان رفتار خصمانه‌ای داشتند.

خانم لی در ۷آوریل۲۰۱۰، درحالی‌که در دهکده فانرونگ در شهرستان دائوتایچیائو بود درباره‌اش گزارش شد. ده‌ها مأمور پلیس از اداره پلیس دائوتایچیائو در دو خودروی پلیس وارد روستا شدند و به سمت خانم لی رفتند. سه مأمور از پشت به او حمله کردند. او مورد ضرب‌و‌شتم قرار گرفت و دستگیر شد.

در جریان بازجویی‌، رئیس بخش امنیت داخلی اداره پلیس ییلان، ژانگ یینگدو به موهایش چنگ انداخت و صورتش را به دیوار کوبید. خانم لی احساس سرگیجه کرد و دچار خونریزی بینی شد. او دو هفته در بازداشتگاه شهرستان ییلان نگه داشته شد و مبلغ ۱۰۰۰ یوآن جریمه پرداخت کرد.

پلیس در صبح در ۱۴نوامبر۲۰۱۱ دوباره به جستجوی خانم لی آمد. او به‌موقع فرار کرد اما خانه‌اش مورد یورش و غارت قرار گرفت. پلیس کتاب‌های فالون گونگ و سایر اقلام شخصی‌اش را توقیف کرد. خانم لی برای جلوگیری از دستگیری، شهر را ترک کرد.

خانم لی و دو تمرین‌کننده دیگر هنگام توزیع بروشورهای اطلاع‌رسانی فالون گونگ در مناطق روستایی در شهرستان ییلان در تاریخ ۲۶مارس۲۰۱۲، درباره‌شان به اداره پلیس ساندائوگانگ گزارش داده شد. خانم لی موفق به فرار شد در‌حالی‌که دو نفر دیگر، خانم سان فنگرونگ و خانم لی شوچین دستگیر و در بازداشتگاه شماره ۲ شهرستان ییلان زندانی شدند.

پلیس به جستجوی خانم لی رفت که به همراه والدینش زندگی می‌کرد و بیش از ۲۰ کتاب فالون گونگ، دو دستگاه پخش موسیقی، بیش از ۳۰ بوک‌مارک و نشان‌های یادبود و تصویری از بنیانگذار فالون گونگ را از خانه‌اش توقیف کرد.

پدر خانم لی که مشکلات اساسی در زمینه سلامتی داشت‌، پس از مشاهده پلیس که خانه‌اش را زیر و رو کرد، آن شب دچار تنگی نفس شد. او روز بعد به بیمارستان پکن منتقل شد و سرانجام درگذشت. خانم لی که چند ماه پیش زادگاهش را ترک کرده بود، وقتی پدرش درگذشت، نتوانست در کنارش باشد.