(Minghui.org) تقریباً 25 سال در آموزش و پرورش کار کرده‌ام. در این مدت 15سال مربی بوده‌ام و هشت کلاس ارشد فارغ‌التحصیلی را مدیریت می‌کردم. در بین کلاس‌های ارشد در مدرسه‌ام، کلاس فارغ‌التحصیلی‌ام همیشه در آزمون سالانۀ سراسری ورود به دانشگاه رتبه اول را کسب می‌کند. چندین جایزه مدیر نمونه از دولت شهر دریافت کرده‌ام. هدایت کلاس‌ها برایم نسبتاً آسان بود و دوست دارم تجربیاتم را به‌اشتراک بگذارم.

همه آنها بچه‌های خوبی هستند

من یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم و دافا قفل خردم را باز و به من کمک کرده است تا بسیاری از اصول زندگی را درک کنم. استاد نظم و ترتیب داده‌اند که به تمام شاگردان کلاسم آموزش دهم، زیرا آنها هر یک از قبل رابطه قوی‌ای با من دارند. صرف‌نظر از نمراتی که کسب می‌کنند، همه شاگردانم از کیفیت مادرزادی خوبی برخوردار هستند. قاطعانه اعتقاد دارم که آنها در آینده به افراد برجسته‌ای تبدیل خواهند شد. همه آنها بچه‌های خوبی هستند.

از دانش آموزانم می‌خواهم که روز اول مدرسه خود را معرفی کنند و براساس حس درونی‌ام، یک نفر را به‌عنوان دستیار کلاس معرفی می‌کنم. در روزهای بعد، دستیاران مختلفی را برای فعالیت‌های مختلفی معرفی می‌کنم ‌که هرگز محدود به کارهای تشریفاتی نمی‌شود.

تأثیرگذاری بر دانش آموزان و والدین با رفتارم

هنگام تدریس، بر اهمیت خوب بودن و حفظ معیارهای اخلاقی تأکید می‌کنم. نه تنها استانداردهای بالایی را برای دانش‌آموزانم تعیین می‌کنم، بلکه مطابق با حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری رفتار می‌کنم. به‌عنوان مثال، هیچ وقت هدیه پدر و مادرها را قبول نمی‌کنم. اگر به دلایلی نتوانم هدیه‌ای را پس دهم، در پایان سال هدیه‌ای با ارزش برابر به والدین باز می‌گردانم. وقتی هدیه را پس می‌دهم، حقیقت را برای والدین روشن می‌کنم.

آگاهی از حقیقت دربارۀ فالون دافا و تکرار صادقانه «فالون دافا خوب است» برای دانش‌آموزانی که در آزمون ورودی دانشگاه شرکت می‌کنند بسیار مفید بوده است. در طی این روند معجزات زیادی اتفاق افتاده است.

یک دانش‌آموز دختر به‌نام جینگ، علی‌رغم اینکه واقعاً سخت کار می‌کرد، نمرات بسیار ضعیفی داشت. چند ماه‌ قبل از آزمون ورودی دانشگاه، نمراتش هنوز در بین پایین‌ترین نمرات کلاس بود. مادرش بسیار ناراحت بود و به سختی قادر به غذا خوردن و خوابیدن بود و هر بار که با من تماس می‌گرفت اضطرابش را احساس  می‌کردم.

قبلاً حقیقت را برای مادرش روشن و به او کمک کرده بودم تا از حزب کمونیست چین و سازمان‌های جوانان آن خارج شود. از آنجا که گفتن عبارت «فالون دافا خوب است» در پشت تلفن برایم ناامن بود، به مادرش گفتم که در سکوت دعا کند و به تقدیر الهی ایمان داشته باشد.

درحالی‌ که مشغول نوشتن تبادل تجربه‌ام بودم، مادر جینگ به من اطلاع داد که نمرات جینگ در آزمون ورودی دانشگاه اعلام شده و او در یکی از دانشگاه‌های پکن پذیرفته شده است. او به وجد آمده بود و می‌خواست مرا به رستوران دعوت کند. تمام پولی را که مادر جینگ سعی کرده بود به من بدهد پس داده بودم و می‌خواستم درک کند که من واقعاً صادقانه می‌خواستم که جینگ به‌خوبی عمل کند. به او گفتم: «تمرین‌کنندگان دافا واقعاً می‌خواهند به دیگران کمک کنند. اگر واقعاً می‌خواهید قدردانی کنید، می‌توانید از استاد ما، استاد لی هنگجی قدردانی کنید!»

در ابتدای سال تحصیلی یک کمیته دانش‌آموزی را موظف کردم تا تمام پول و تجهیزات را مدیریت کند. سپس یک ماه از حقوقم را به خرید لوازم کلاس اختصاص دادم. سپس به بچه‌ها یاد دادم که چگونه از طریق فروش مواد غذایی و بطری آب درآمد کسب کنند. در پایان، مدرسه شروع به توزیع کمک هزینه کلاس‌ها کرد.

من حتی یکبار هم از  لوازم کلاس خود استفاده نکردم. اگر به یک بطری آب احتیاج داشتم، مثل بقیه پول آن را می‌پرداختم. دانش‌آموزان با دیدن آن، در مواردی که به چیزهایی احتیاج داشتند، همان کار را می‌کردند. کمیته زندگی دانش‌آموزی محصولات فروخته شده خود را در پایان روز جمع می‌کرد تا اطمینان حاصل کند که کسی از لوازم کلاس استفاده نکرده باشد.

بکاربردن نیک‌خواهی برای آموزش کودکان

دافا به من آموخته است که نیک‌خواه باشم و با همه دانش‌آموزان یکسان رفتار کنم. من نیز به دانش‌آموزانم یادآوری می‌کنم که نیک‌خواه باشند و با این کار عادت‌های بد آنها را سرکوب می‌کنم. وقتی دانش‌آموزی اشتباه می‌کند، خودم را جای آنها می‌گذارم تا با همراهی‌شان مشکل را حل کنم.

استاد بیان کردند،

«من نه تنها دافا را به شما آموخته‌ام بلکه رفتار و كردار خودم را نيز برای شما به‌جای گذاشته‌ام. درحالی كه كار می‌كنيد، لحن صدای شما، خوش قلبی‌تان و استدلال شما می‌تواند قلب يک شخص را تغيير دهد، درصورتی كه دستوردادن‌ها هرگز نمی‌توانند. اگر ديگران از عمق وجودشان به‌طور كامل متقاعد نشوند بلکه فقط به‌طور ظاهری اطاعت كنند، زمانی كه هيچ كسی در اطراف آنها نيست كه ببيند، هنوز برطبق خواست خودشان رفتار خواهند كرد.» («خوش‌فکری» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

هنگام مواجهه با رفتار بد، از نیک‌خواهی استفاده می‌کنم، و اثبات شده است که این بسیار موثر است. در مواقعی که کنترل احساسات برایم دشوار بود، به دانش‌آموزانم می‌گفتم: «اگر دیدید که از کوره در رفته‌ام، لطفاً به من یادآوری کنید و خودم را اصلاح خواهم کرد.»

همچنین هنگام مواجهه با درگیری بین دانش‌آموزان، آن را فرصتی برای ارتقا خودم درنظرمی‌گیرم. اصول دافا را رعایت می‌کنم و مطمئن می‌شوم که اقداماتم درست است. با این کار، بنیادی برای نحوه هدایت خود و در آینده روشنگری حقیقت برای دانش‌آموزانم ایجاد کرده‌ام.

بردبار بودن

دانش‌آموزی به نام جیه بود که خیلی قد بلند و قوی بود. جیه معروف به ا ین بود که در مدرسه بسیار دعوا می‌کند و در طول سال دوم دبیرستان، والدینش او را به کلاس من منتقل کردند. کمی بعد جیه پسر دیگری را کتک زد و دلیلش این بود که در حالی که جیه مشغول تماشای بازی بسکتبال بود، آن پسر جلوی دیدش را گرفته بود. جیه را برای تأمل بر اعمالش به خانه فرستادند، اما من هم او و هم پدر و مادرش را صدا کردم که به دفترم بیایند. به جیه گفتم که کنار پدر و مادرش بنشیند.

جیه با نشستن روبروی والدینش، دید كه آنها چقدر نگران هستند. به او گفتم: «وقتی دعوا می‌کنی نه تنها والدینت نگرانت هستند، بلکه آنها باید برای دانش‌آموزی که تو کتکش زدی جبران کنند. و علاوه بر این، تو نمی‌توانی روی درس و مشق خود تمرکز کنی.» جیه تصور نمی‌كرد كه كنار من بنشیند و حتی غافلگیر شد از اینكه «سفارشش را به مدرسه کردم» و به مدرسه اطمینان دادم كه دیگر دردسری ایجاد نخواهد کرد،.

جیه احساس پشیمانی کرد. به او گفتم: «در آینده وقتی اشتیاق به دعوا پیدا کردی، درباره پدر و مادرت فکر کن. آسان نیست، اما باید یاد بگیری که تحمل کنی.»

او را برای حضور در کمیته انضباطی و کمک به ناظر کلاس در اقدامات انتظامی معرفی کردم. جیه احساس كرد كه من واقعاً به او اهمیت می‌دهم و تمام تلاش خود را می‌‌کرد تا كلاس را نظم دهد و هرگز دیگر با كسی دعوا نکرد. گرچه سایر دانش‌آموزان مرعوبش می‌شدند، اما می‌دانستند که این امر به نفع خودشان بود.

جیه پس از فارغ‌التحصیلی، در دانشگاهی در کره پذیرفته شد و در رشته لجستیک تحصیل کرد. من مثال‌های زیادی مثل جیه دارم.

مردم اغلب می‌پرسند: «چگونه دانش‌آموزان خود را به این ترتیب منظم می‌کنی؟» پاسخ این است: من نه تنها نحوه تحمل کردن را به آنها می‌آموزم، بلکه اهمیت بردباربودن را نیز توضیح می‌دهم. آنها می‌بینند که حتی بعد از بازگرداندن تمام هدایا و پولی که پدر و مادرشان سعی می‌کنند به من بدهند، با آنها یکسان رفتار می‌کنم و می‌فهمند که من از صمیم قلبم دلسوز آنها هستم. به همین دو دلیل است که وقتی حقیقت را برای دانش‌آموزان روشن می‌کنم، آنها به حرفم گوش می‌دهند.

دانش‌آموزانم از داشتن من، یک مرید دافا، به‌عنوان معلم خود بسیار احساس خوشبختی می‌کنند. بسیاری از آنها پس از فارغ‌التحصیلی برمی‌گردند و به دیدنم می‌آیند. این دانش‌آموزان گذشته بسیار موفق هستند. برخی صاحبان کسب و کار هستند، در حالی که برخی موقعیت‌های مهمی دارند.

کمیته دانش‌آموزان شایسته

مدیریت کلاس‌ها برایم نسبتاً آسان است زیرا در کمیته دانش‌آموزی، دانش‌آموزان شایسته‌ای دارم. به‌جای دستور دادن، همیشه با آنها بحث و آنها را راهنمایی می‌کنم که چطور با برخی شرایط برخورد کنند. ناظران کلاسم همیشه در تحصیلات خود سرآمد بوده‌اند. اما سال گذشته، دو ناظر کلاس داشتم که نمرات آنها چندان ایده‌آل نبود. آنها بسیار نگران بودند و من نیز مضطرب شدم.

درست دو ماه قبل از کنکور سراسری دانشگاه، حقیقت را برای آنها روشن کردم و به آنها گفتم، اگرچه نمرات آنها آنقدر خوب نیست که بتوانند در دانشگاه‌های ایده‌آل‌شان پذیرفته شوند، اما «با اعتقاد راسخ به اینکه فالون دافا خوب است و با خروج از حزب کمونیست چین و سازمان‌های جوانان آن» برکت خواهند یافت. هر دو ناظر کلاس به آنچه گفتم ایمان آوردند و از ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن خارج شدند و تکرار عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» را به‌طور ذهنی شروع کردند. آنها در کنکور بسیار خوب عمل کردند و توسط دانشکده‌های مورد علاقه خود پذیرفته شدند. آنها بسیار خوشحال بودند و در تعطیلات به دیدنم آمدند.

استاد بیان کردند:

«این دافا، راه بزرگ جهان بود که بدن کیهانی، جهان، زندگی  و تمام آفرینش را پدید آورد. هر موجودی که از دافا منحرف شود به‌راستی تباه است، هر شخصی که بتواند مطابق به دافا باشد به‌راستی فرد خوبی است و با سلامتی و شادمانی پاداش داده می‌شود.» (لون یو)

دانش‌آموزان کلاسم در بسیاری از فعالیت‌های فوق برنامه شرکت می‌کردند اما این امر مانع از پذیرفته‌شدن‌شان در دانشگاه‌های مورد علاقه‌شان نشد. این نشان می‌دهد که هنگامی که دانش‌آموزان از حقیقت دافا آگاه شوند، به آنها برکت داده می‌شود.

کل کلاس در طی پاندمی با تکرار «فالون دافا خوب است» برکت می‌یابند

در سال 2020 کلاس فارغ‌التحصیلی دیگری را به عهده گرفتم. دانش‌آموزانم با اعتقاد به دافا در هنگام شیوع پاندمی، از برکات بیشتری برخوردار شدند؛ که نمود دیگری از شگفتی‌های  دافا است.

اداره آموزش و پرورش استان  همه دانش‌آموزان و معلمان سال سوم دبیرستان را ملزم به قرنطینه شدن در یک محوطه ایزوله کرد. این بدان معنا بود که والدین اجازه ملاقات ندارند و دانش‌آموزان نمی‌توانند ساختمان را ترک کنند. اگر کسی علائم تب داشت، با یک آمبولانس تماس گرفته می‌شد و آنها را در قرنطینه قرار می‌دادند. این موضوع همه را نگران کرد. دانش‌آموزان در مواجهه با کنکور سراسری دانشگاه و احتمال ابتلا به ویروس ح‌ک‌چ، استرس زیادی داشتند.

از خودم پرسیدم که باید چه کار کنم؟ آیا باید از خودم محافظت کنم و حقیقت را روشن نکنم یا ازخودگذشته باشم و حقیقت را روشن کنم؟ شروع به مطالعه فا کردم.

استاد بیان کردند:

«همچنين می‌خواهم به شما بگويم كه سرشت شما در گذشته واقعاً براساس خودپرستی و خودخواهی بود. از حالا به بعد هر آنچه كه انجام می‌دهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشن‌بينی درستِ ازخودگذشتگی و نوع‌دوستی را كسب كنيد. بنابراين از حالا به بعد هر آنچه كه انجام می‌دهيد يا هر آن چه كه می‌گوييد، بايد ديگران- يا حتی نسل‌های آينده- را همراه با ثبات هميشگی دافا در نظر بگيريد.» (کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی)

می‌دانستم که باید به سخنان استاد گوش دهم و با نجات موجودات ذی‌شعور مأموریت خود را انجام دهم. مریدان دافا در این دوران خطرناک تنها امید موجودات ذی‌شعور هستند.

تصمیم گرفتم تمام نگرانی‌هایم را کنار بگذارم و از خردی که استاد به من بخشیده‌اند استفاده کنم.  برای کاهش استرس دانش‌آموزانم از کارت‌ها و اسکناس‌های حاوی مطالب روشنگری حقیقت استفاده کردم.  به آنها گفتم که تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» درمانی برای این پاندمی است و با خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن، از بخت و اقبال خوب برخوردار خواهند شد. پذیرفتن حقیقت درباره دافا و خروج از سازمان‌های حزب برای آنها بسیار آسان بود، زیرا ما واقعاً رابطه خوبی داشتیم. استاد حتی آنقدر نیک‌خواه هستند که به یک دانش‌آموز دیگرم که پیش‌تر از تحصیل بازمانده بود فرصتی برای نجات بدهند. از این فرصت استفاده کردم و حقیقت را برایش روشن کردم و او نیز توانست از سازمان‌های حزب خارج شود.

همه دانش‌آموزانم توانستند حقیقت دربارۀ فالون دافا را درک کنند. هرچند که افراد  دیگر سرشار از وحشت و ترس بودند، اما آنها مانند گذشته بی‌خیال بودند و می‌توانستند با گرم شدن هوا بخندند، بازی کنند و غذا بخورند. با تکرار صمیمانه «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»، قدرت دافا آنها را در برابر این بیماری همه‌گیر محافظت کرد.

در طی ویروس ح‌ک‌چ، هیچ یک از دانش‌آموزانم تب نکردند که مجبور شوند با آمبولانس برده شوند. نه تنها این، در آزمون ورودی سراسری دانشگاه در سال 2020 نیز عالی عمل کردند. بعضی‌ها در کمال ناباوری دیدند که چقدر نمرات عالی گرفتند؛بیشتر آنها نمره بالاتری از آنچه در کلاس می‌گرفتند را کسب ‌کردند.

پس از آنكه حقيقت راجع به دافا را فهميدند و از ح‌ک‌چ و سازمان‌های جوانان آن خارج شدند دافا به آنها بركت داد.